بازار؛ گروه بورس: سید احسان خاندوزی وزیر پیشنهادی اقتصاد برای دولت سیزدهم اولویت کاری وزارت خود را در ۱۰ برنامه ارائه کرده است و معتقد است که با هماهنگی بین وزارتخانهها، اقتصاد سر و سامان پیدا میکند، با این حال حمید میر معینی کارشناس بازار سرمایه برنامههای خاندوزی را آرمان گرا و بی نتیجه میداند. او در گفتگو با بازار در تحلیل برنامههای آقای خاندوزی به نوعی آن را غیر اولویتدار دانست و گفت: مسئله مهم کشور ارزش پول ملی است، یعنی نرخ برابری آن با دلار است.
در برنامههای آقای خاندوزی، مسئله مهمی را که به آن اشاره نشده، هماهنگی برنامه با سایر نهادهای اقتصادی است و ایشان تنها یک جانبه برنامه خود را نوشتند و با توجه به این برنامه، به نظر میرسد که کل برنامههای خود را قرار است با تکیه بر وزارت اقتصاد پیش ببرند
خاندوزی در حال حاضر عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی و استاد یار دانشگاه علامه طباطبایی است. او جزو جوانترین وزرای دولت رئیسی است که برای یکی از کلیدیترین وزارت خانههای دولت سیزدهم در نظر گرفته شده است.
میر معینی در این گفتگو به بررسی تاثیرگذاری برنامههای آقای خاندوزی بر اقتصاد پرداخت و در بخشی از آن نوع تاثیرگذاری این برنامه بر بازار سرمایه را بررسی میکند.
*وزیر پیشنهادی اقتصاد، برنامهها و اولویتهای کاری خود را قبل از بررسی صلاحیت خود در مجلس شورای اسلامی بیان کردند، که این برنامه با واکنشهای مختلفی از سوی اقتصاددانان و صاحب نظران اقتصادی قرار گرفت، نظر شما در خصوص این برنامهها چیست؟
برنامههای خاندوزی برنامههای خوب و خوشبین کنندهای هستند، اما اینکه چه مقدار امکان اجرای این برنامهها وجود دارد و چه میزان میتوانند آن را اجرایی کنند مهم است، در غیر این صورت مانند سایر برنامهها که توسط اشخاص داده میشوند بی نتیجه میماند. شما تا دلتان بخواهد برنامههای آرمانی، ایدهآل گرا و توسعه گرا با رویکردهای مختلف و شیوههای متعدد وجود دارد اما مهم اجرا، هماهنگی و تناسب این برنامهها با شرایط و وضعیت موجود است.
در برنامههای آقای خاندوزی، مسئله مهمی را که به آن اشاره نشده، هماهنگی برنامه با سایر نهادهای اقتصادی است و ایشان تنها یک جانبه برنامه خود نوشتند و با توجه به این برنامه، به نظر میرسد که کل برنامههای خود را قرار است با تکه بر وزارت اقتصاد پیش ببرند.
ما نهادهای اقتصادی دیگری هم داریم که برای پیشبرد اهداف اقتصادی نیاز به سطحی از هماهنگی با آنان است. اینکه برنامه یک جانبه و آرمانی نوشته شود امکان اجرایی آن سخت است. مهمترین مسئله کشور ارزش پول ملی است، یعنی نرخ برابری آن با دلار. اگر مسئله دلار و تامین آن حل نشود، هیچ کدام از این برنامه قابلیت اجرا ندارند. وابستگی و چسبندگی بسیار بالای کالا و خدمات با دلار پیدا کرده است و هر کجا بخواهند جلوی آن را بگیرند تبعات بدتری خواهد داشت. به عنوان مثال میخواهند قیمت خودرو را کنترل کنند و برای اینکه این محصول را با قیمت پایین به دست مصرف کننده برسد، به سمت دستوری کردن قیمت کالا میروند، اما از آن طرف رانت دلالی و رانت تولید با این کار خود ایجاد کردید.
یا اگر بخواهیم قیمت کالای اساسی را هم نگه داریم، از طرف دیگر قاچاق به کشورهای همجوار را بیشتر میکنیم و بازار داخلی هم دچار التهاب میکنیم. اگر قرار باشد برنامه اقتصادی داده شود بایستی با درک شرایط حال حاضر و هماهنگی بسیار بالای و همچنین حمایت بسیار قاطع حاکمیت و دولت تدوین و اجرا شود.
*برنامههای آقای خاندوزی نشان میدهد که ایشان به دنبال اعمال سیاستهای انبساطی است، آیا اعمال این سیاست در شرایط کنونی اقتصادی منطقی است؟
با توجه به تورم بالای کشور و کسری بودجه ما باید سیاست انبساطی را در پیش بگیرم. بدنه جامعه کشش ریاضت بیشتری را ندارد، حتی بدنه کارکنان دولت کشش اینکه حقوقشان را کاهش دهیم و از مصارف کم کنیم را ندارند؛ مگر اینکه در یک برنامه بلند مدت یا میان مدت، بین سیاستهای پولی و مالی و سیاست اقتصادی هماهنگی ایجاد شود ولی بعید میدانم در کوتاه مدت بتوان کار زیادی انجام داد، بنابراین سیاست انبساطی یک سیاست تحمیلی است نه اختیاری. از اجرایی سیاستهای انبساطی که در پیش گرفتند این برداشت نشود که خود دولت انتخاب کرده بلکه با توجه به شرایط موجود سیاستهای انبساطی تحمیل میشود. بنابراین من فکر میکنم تا زمانی که مسئله دلار و منابع ارزی و جریانات ورودی ارزی حل نشود، این شرایط را خواهیم داشت مگر اینکه یک برنامه منسجم هماهنگ شده، البته با حمایت مردم به گونهای که اعتماد مردم را به همراه داشته باشد، به صورت بلند مدت و میان مدت، دنبال کنند.
علاوه بر اینکه انتظارات تورمی در حال شکل گرفتن است، از زمان انتخابات و قطعی شدن انتخاب آقای رئیسی دلار ارام، ارام رشد کرد بنابراین میتوان انتظار داشت که بازار سرمایه در سال جاری رشد داشته باشد
برنامه میان مدت بالای یکسال تا چهار سال است، به صورتی که اصولی اقتصاد مقاومتی را اعمال کنند و منابع داخلی را به حرکت در بیاروند، همچنین ظرفیت سرمایه گذاری را بهبود دهند و اشتغال را فعال کنند.
*با توجه به صحبتهای بالا آیا میتوان نتیجه گرفت که برای ارزآوری باید فعالیت بانک مرکزی را بهبود یا تغییر داد؟
خیر، این مسئله به سیاست خارجی و تحریمها بر میگردد. تا جریانات ورودی ارزی شکل نگیرد، تامین کالای اساسی با مشکل مواجه میشود. ما تقاضای متفاوتی از مواد اولیه، قطعه و کالای اساسی و غیره داریم، اما در حال حاضر در خوشبینانهترین حالت و محدودیتهای که دولت برای بسیاری از کالاهای ایجاد کرده، بین ۴۰ تا ۴۵ میلیارد دلار نیاز ارزی ما برای تامین کالای اساسی است، این صورتی است که منابع ارزی کشور با در نظر گرفتن صادرات محصولات پتروشیمی، مواد معدنی و نفت در بهترین حالت به ۴۰ میلیارد دلار میرسد، یعنی سالانه بین ۵ تا ۱۰ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برداشت میکنیم.
بالا رفتن قیمت دلار بلافاصله تاثیر خود را بر روی قیمتها میگذارد و به صورت زنجیر وار باعث ایجاد تورم و بالا رفتن قیمتها میگردد. پایین آوردن قیمت دلار بیشتر از ۳ الی ۴ هزار تومان منطقی نیست چرا که چسبندگی قیمتها اتفاق افتاده و مصرف کننده عادت کرده است، همچنین با محدودهای که قیمت دلار دارد صادرات به صرفه است و همچنین قدرت رقابت داخلی با کالای مشابه خارجی افزایش مییابد.
*بنابراین میتوان با توجه به صحبتهای شما این نتیجه را گرفت که در دوران وزارت آقای خاندوزی بازار سرمایه مسیر رشد را در پیش میگیرد
افزایش نرخ دلار و افزایش تورم محرکهای است که در سه سال اخیر بر بازار بیشترین تاثیر را داشته است. ما در شرکتها نه توسعه، نه افزایش راندمان تولید و بهبود عملکرد و همچنین افزایش کاری رخ نداده و رشد بازار در این سه سال ناشی از دو محرک افزایش نرخ ارز و تورم میباشد. علاوه بر اینکه انتظارات تورمی در حال شکل گرفتن است، از زمان انتخابات و قطعی شدن انتخاب آقای رئیسی دلار آرام، آرام رشد کرد بنابراین میتوان انتظار داشت که بازار سرمایه در سال جاری رشد داشته باشد.
اگر دولت تامین مال را شروع کند فشار زیادی به بازار خواهد آمد مگر اینکه برای بازار سرمایه برنامه توسعه یافته و محکم و قابل اجرا داشته باشند از جمله اینکه خصوصی سازی را افزایش دهد نه با قیمت بالا بلکه با قیمت جذاب. علاوه بر آن هر اتفاقی که بتواند بازار سرمایه را جذاب کنند و این جذابیت مقطعی و حباب دار نباشد بلکه جذابیت معنادار باشد، قیمتها منصفانه شود و تحولی در ساختار مالی شرکتها رخ دهد و نهایت جذابیت بازار منجر به تامین مالی بنگاهای اقتصادی شود میتوان به آینده بازار امیدوار بود اما اگر قرار باشد بازار سرمایه را جذابیت بازار بازی با اعداد روی تابلو باشد همان چیزی میشود که تجربه آن را سال گذشته داشتیم.
نظر شما