بهرام هاشمی؛ بازار: برنامه ریزی از نظر استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی (معیارهای تشخیص) به سه دسته ۱- افق زمانی، ۲- دامنه تأثیرات (کل سازمان / بخشهای سازمان / واحدهای سازمان) و ۳- سطح تصمیم گیری برنامه ریزی استراتژیک که معمولاً در سطوح بالاتر سازمان تصمیم گیری میشود؛ قابل تقسیم بندی است.
حال در این بین وجوه افتراق برنامه ریزی استراتژیک و عملیاتی را می توان چنین مطرح کرد که برنامه ریزی استراتژیک به منافع آتی سازمان توجه می کند اما برنامه ریزی عملیاتی به منافع فعلی واحدها توجه دارد و برنامه ریزی عملیاتی نسبت به برنامه ریزی استراتژیک به طور نسبی مخاطرات کمتری دارد.
برنامه ریزی عملیاتی بیشتر بر بازدهی و کارایی و انجام درست کار تاکید دارد ولی در برنامه ریزی استراتژیک اثر بخشی و انتخاب اهداف مناسب مد نظر است؛ از سویی در برنامه ریزی عملیاتی روشهای کار غالباً تجربه شده و متکی به دستاوردهای گذشته است در حالی که برنامه ریزی استراتژیک روشهای نو و تجربه نشده را نیز مورد مطالعه قرار میدهد.
در برنامه ریزی استراتژیک ساختار، شرایط و محیط متغیر فرض می شود بنابراین تصمیمات باید با انعطاف بیشتر اتخاذ شود، ولی در برنامه ریزی عملیاتی ساختار و شرایط محیطی دارای ثبات نسبی فرض میشود و انعطاف پذیری تصمیمات کمتر است
در برنامه ریزی استراتژیک ساختار، شرایط و محیط متغیر فرض می شود بنابراین تصمیمات باید با انعطاف بیشتر اتخاذ شود، ولی در برنامه ریزی عملیاتی ساختار و شرایط محیطی دارای ثبات نسبی فرض میشود و انعطاف پذیری تصمیمات کمتر است.
این ها مواردی است که مسئولین در سطوح استانی و کشوری باید به آن ها توجه ویژه ای داشته باشند ضمن اینکه بایستی در مسیر تعیین اهداف برنامه ها گام بردارند؛ هم چنین در امتدد این روند باید بتوان پیش بینی رویدادهای آتی یا آینده نگری را نیز شاهد بود.
اما به راستی در استان همدان تا چه حد بر این ریل گذاری تاکید و بر آن قدم نهاده شده است؟ برنامه عملیاتی در واقع سر رسید سازمان و بازوی اجرایی برنامه ریزی استراتژیک است؛ در حالیکه برنامه ریزی استراتژیک در تعیین دور نما و مسیر حرکت برای آینده کمک میکند که این مهم تحقق نخواهد یافت مگر از طریق برنامه ریزی عملیاتی که دور نما و مسیر حرکت سازمان را زنده و پویا نگه میدارد.
برنامه عملیاتی در واقع یک سند و مدرک با نتایج اختصاصی مشخص در یک دوره زمانی (معمولاً یک سال) و دارای فعالیتهای اختصاصی همراه با منابع لازم برای آن ها جهت حصول نتایج است و در واقع درگیری مستمر و مداوم مجریان، مدیران و کارمندان کلیدی در تهیه برنامههای عملیاتی برای کل سازمان و نیز برای واحدهای اختصاصی سازمان است.
ناگفته پیداست که این روند بر روی برنامه ریزی تیمی تاکید دارد که از طریق پیگیری تشکیل جلسات منظم و باسازماندهی خوب دنبال میشود و این خصوصیت موجب ایجاد اعتماد سازمانی و تعهد نسبت به برنامه عملیاتی نیز میشود.
تلفیق بودجهها در برنامه عملیاتی یکی از اصلی ترین مواردی است که بایستی مسئولین به آن توجه داشته باشند
حال در این عرصه بحث بودجه ریزی و آینده نگری در برنامه ها مطرح است؛ بدین ترتیب، تلفیق بودجهها در برنامه عملیاتی یکی از اصلی ترین مواردی است که بایستی مسئولین به آن توجه داشته باشند؛ بودجه، بودجه است و برنامه، برنامه و این دو هرگز به هم نمیرسند و هیچ داد و فریادی در این مورد در هیچ سازمانی نباید باشد.
بین بودجه و بودجه بندی تفاوت وجود دارد؛ بودجه مدرک و سندی است که برنامه عملیاتی را در عبارات و اصطلاحات مالی و پولی به صورت جزء به جزء بیان میکند و هدف آن تهیه چهارچوب مالی از پیش تعیین شده است که در آن سازمان میتواند به اهداف خود برسد.
بودجه بندی فرایندی است جاری و مستمر که با فعالیتهایی از قبیل تعیین، تخصیص و کنترل منابع مالی لازم برای نیل به اهداف سازمان همراه است.
اما حال در این عرصه یک سوال مطرح است و آن این که هدف بودجه بندی چیست؟
اهداف اصلی بودجه بندی به عنوان ابزار مدیریت که آخرین جزء در فرایند برنامه ریزی عملیاتی است عبارتند از:
۱- بهینه کردن مصرف منابع محدود مالی برای رسیدن به نتایج مطلوب
۲- فراهم کردن امکانات مالی مستمر برای برنامه
۳- تمرکز و تاکید بر موارد اولویت دار که اهمیت مالی بیشتری برای سازمان دارند
۴- در نظر گرفتن جلسه اضافی برای ارتباط، مشارکت و وارد شدن در فرایند برنامه ریزی و بودجه بندی
بدین ترتیب بودجه بندی یک ارتباط حیاتی در کل فرایند برنامه ریزی عملیاتی برقرار میکند و این ارتباط حیاتی در واقع با سایر اجزای برنامه عملیاتی را تضمین میکند و سه نقش اصلی بودجه بندی در فرایند برنامه ریزی عملیاتی نیز شامل تعیین سطح منابع مالی لازم برای رسیدن به اهداف برنامه، اختصاص منابع مالی موجود برای تضمین مصرف بهینه آنها در انجام اهداف برنامه و کنترل مصرف منابع موجود برای تضمین تحقق اهداف برنامه است.
اما حال با این تفاسیر نیاز است تا نگاهی به وضعیت کشور و استان همدان بیندازیم و بررسی کنیم کجاها بر این اساس گام برداشته ایم و کجاها موفق عمل کرده ایم؟ آیا در پیش بردن اقدامات خود با برنامه های واقع بینانه و متناسب، عملیاتی و چابکی و با نیروهای مدیران جوان و چابک و البته باتجربه و متخصص پیش رفته ایم؟
چه قدر در پیش برد برنامه هایمان در اجرا روی بحث های اقتصادی به صورت جهادی و انقلابی گام برداشته و صدای محرومان را شنیده ایم؟ دیدگاه ها در این عرصه نباید سرمایه داری باشد و در این عرصه باید از مدیرانی استفاده شد که ریسک پذیر هستند؛ اما آیا در کنار برنامه ریزی های مناسب و استفاده از این نیروها و پیش روی در این عرصه می توان موفق بود؟
بله، این روند جواب می دهد.
در صورتی که بتوان به صورت همزمان، سازمان هایمان را نیز در این عرصه مدیریت کرده و پیش برد و روندگرا و عمل گرا و نتیجه گرا بود این اقدام شدنی است ضمن اینکه با مدیران سنتی که علم کمی دارند و اهل ریسک نیستند نمی توان کار را به پیشرفت رساند و بایستی کنار گذاشته شوند، چراکه حتی اگر مسیر مناسبی داشته باشند نمی توانند سیستم را همراه خود کرده و به اهداف و برنامه ریزی های مدنظر برسند.
نظر شما