تهمینه غمخوار؛ بازار: در اوایل ماه جاری بغداد، میزبان نشست سه جانبه رهبران عراق، اردن و مصر بود. این دیدار در راستای دو نشست قبلی به منظور اجرای توافقات حاصله میان آنها در چارچوب پروژه موسوم به «شام جدید» که بر پایه سه ستون از جمله نفت عراق، نیروی انسانی مصر و استفاده از اردن به عنوان حلقه ارتباطی آن دو بنا شده است، برگزار گردید.
بر اساس این دیدار و مذاکرات صورت گرفته، پروژه اقتصادی «شام جدید» یک گام به واقعیت نزدیک شد و قرار است تا خط لوله نفتی بصره را به بندر عقبه اردن متصل کند. از این رو بخش مهمی از نفت عراق بدون نیاز به گذشتن از تنگه هرمز، به بندر عقبه اردن و از آنجا به بازارهای بینالمللی صادر خواهد شد.
علاوه بر آن، بر اساس پیش بینی های صورت گرفته، طرح «شام جدید» که عده ای از آن به عنوان پروژه «مشرق جدید» یاد می کنند، در آینده گسترش خواهد یافت و کشورهای سوریه، لبنان و فلسطین را نیز شامل خواهد شد. این مسئله معنایی جز این ندارد که این طرح، نقطه آغازی برای حرکت به سوی پروژه خاورمیانه بزرگ است که در نهایت با ایجاد یک منطقه همکاری اقتصادی عربی، روابط اقتصادی با اروپا گسترش خواهد یافت.
بر همین اساس، پس از این ائتلاف، عده ای از رسانه ها و تحلیلگران مسائل منطقه اظهار کردند که دیدار رهبران مصر و اردن از عراق در صدد این است که منطقه را بیشتر به سمت همسویی با اهداف آمریکاییها سوق دهد و به نوعی از نفوذ ایران در منطقه بکاهد. آنها معتقدند که میزبانی این اجلاس توسط بغداد، پیام روشنی به تمام کشورهای همسایه عراق داشت و این موضوع را تاکید کرد که عراق جدید، دیگر وابسته و در محور منافع همسایگانی چون ایران نخواهد بود در حالی که عراق ۴۰ درصد از نیاز برقش را از ایران تامین میکند.
در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع، خبرنگار بازار گفتگویی با «دکتر اردشیر پشنگ»، کارشناس روابط بین الملل و امور سیاسی، پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه و مدیر مسئول گروه رسانه ای فراتاب در خصوص ابعاد و پیامدهای پروژه شام جدید میان سه کشور عراق، اردن و مصر در قبال ایران ترتیب داده است.
«دکتر اردشیر پشنگ» دانش آموخته روابط بین الملل و از پژوهشگران فعال در این حوزه طی دهه اخیر است که از وی آثار چندی در مراکز پژوهشی داخلی و خارجی در قابل کتاب، مقاله و سخنرانی منتشر شده است.
مشروح مصاحبه را در ادامه می خوانیم:
* پروژه «شام جدید» که منجر به افزایش قابل توجه روابط اقتصادی سه کشور عراق، اردن و مصر با یکدیگر خواهد شد را میتوان به تلاش عراق برای متوازن سازی روابط خارجی خود دانست. به اعتقاد برخی، این پروژه برای فاصله گرفتن از ایران و محور مقاومت در نظر گرفته است. ارزیابی و نظر شما در خصوص این موضوع چیست؟
طبیعی است که دولت عراق پس از سه دهه انزوای ناخواسته و نیز درگیریها و نا امنیهای داخلی به عنوان یکی از قدرتهای سنتی نیم قرن اخیر در خاورمیانه به دنبال احیای وزن و جایگاه دیپلماتیک و منطقهای خود باشد. در همین چارچوب، نخست وزیران اخیر در عراق از نوری مالکی تا حیدر العبادی و عادل عبدالمهدی و اخیرا مصطفی الکاظمی برنامه ها و اقداماتی نیز داشته اند با این تفاوت که اینک مصطفی الکاظمی فراغت بال بیشتری با توجه به پایان بحران جنگ با داعش و ایجاد ثبات نسبی در کشور و نیز مساله استقلال اقلیم کردستان دارد.
در نتیجه وی در تلاش بوده تا روابط دیپلماتیک بغداد را در سطوح و مناطق پیرامونی و نیز با کشورهای بزرگ فرامنطقه ای بسط و گسترش دهد. به همین منظور، وی معمولا از استراتژی موازنه مثبت استفاده کرده یعنی وقتی می بیند عراق تحت نفوذ آمریکا به عنوان بازیگری فرامنطقهای است، همزمان روابطش با روسیه، اتحادیه اروپا و چین را نیز گسترش می دهد تا با دادن امتیازات و مزایایی به آنها و وارد کردنشان به داخل موجب ایجاد موازنه ای در برابر واشنگتن شود.
در سطح منطقه ای هم به اذعان بسیاری، ایران پرنفوذترین کشور در عراق دست کم از سال ۲۰۰۳ به این سو است؛ در نتیجه شاهد نوعی توازن سازی هم با عربستان سعودی و هم در مورد اخیر با پروژه شام جدید و حتی با ترکیه می باشد. لذا پروژه شام جدید در دولت عراق که در زمان عادل عبدالمهدی طرح و در زمان مصطفی الکاظمی در حال عملیاتی شدن است، را بایستی در این چارچوب ارزیابی و بررسی کرد.
ایران پرنفوذترین کشور در عراق دست کم از سال ۲۰۰۳ به این سو است
* یکی از کارشناسان برجسته اقتصادی عراقی اینگونه عنوان کرده که طرح جدید نخست وزیر عراق به مفهوم رویکرد عراق به سمت اقتصاد آمریکایی، شیخ نشین های حوزه خلیج فارس، مصر و اردن است و این به معنای صرف نظر کردن از توافقنامه با چین است که دولت عادل عبدالمهدی با پکن در ۲۰۱۹ امضا کرده است. نظر و تحلیل شما در این زمینه چیست؟ آبا چنین اقدامی از سوی عراق در حال انجام است؟
من لزوما اینگونه مساله را ارزیابی نمی کنم، چرا که نیازها و مسائل کشور عراق با ۴۰ میلیون نفر جمعیت به همراه ژئوپلتیکی که در آن قرار گرفته و واقعیات ساختاری و تاریخی آن به گونه ای نیست که همه آنچه که میخواهد و لازم دارد چه در سیاست، چه در امنیت، چه در اقتصاد و دیپلماسی را از طریق بخشی از همسایگان و قدرتها فراهم کند.
عراق به دنبال توسعه و گسترش روابط خود با بازیگران و قدرتهای فرامنطقه ای و منطقه ای و همچنین، تنوع سازی روابط خود با کشورهای مختلف است. به همین دلیل با چین روابط خوب و گرمی برای جذب سرمایه گذاری و نیز ورود برخی از کالاها و خدمات پی ریزی کرده و از سوی دیگر با کشورهای دیگر نظیر ایران، عربستان سعودی، اردن، مصر و ترکیه هم به طرق دیگر.
البته طبیعی است که ایجاد بالانس و بازیگری در میان این همه بازیگر دارای منافع و اهداف عمدتا متعارض و رقیب بسیار سخت و ظریف خواهد بود و باید دید آیا دولتمردان عراقی از عهده این مهم بر خواهند آمد یا خیر؟
* تهدیدات پروژه «شام جدید» برای ایران چیست؟ آیا این پروژه منجر به کاهش نفوذ ایران در منطقه به ویژه عراق می شود؟
در خصوص پروژه شام جدید اگر ظواهر و آنچه که رسانه ای شده است را در نظر بگیریم، لزوما برای ایران تهدیدی قلمداد نمی شود، بلکه می تواند بغداد را به یک پل ارتباطی برای گرم کردن روابط میان تهران با امان و قاهره تبدیل کند. در پروژه مذکور طرفین دنبال آن هستند از طریق مزایای اقتصادی به همراه کار و فنی که دارند یک اتحادیه راهبردی اقتصادی ایجاد کنند که قطعا به حوزه های امنیتی و سیاسی هم تسری پیدا خواهد کرد.
اما روی دیگر داستان که در تهران برخی آن را به عنوان یک تهدید لحاظ می کنند، به روابط رسمی میان مصر و اردن با اسرائیل باز می گردد. علاوه بر آن، ما می دانیم طی سال ۲۰۲۰ اسرائیل با فشار و برنامه ریزی دولت ترامپ برنامه عادی سازی روابط خود با چهار کشور عربی را عملیاتی کرد. بنابراین، از این منظر برخی معتقدند ممکن است در پشت پرده پروژه شام جدید، یک بازی پنهان برای عادی سازی تدریجی روابط میان اسرائیل و عراق برنامه ریزی شده باشد که با توجه به سطح تنش و درگیری های شدید منطقه ای که میان ایران و اسرائیل وجود دارد، این احتمال موجب نگاه محافظه کارانه نسبت به پروژه شام جدید شده است.
برخی معتقدند ممکن است در پشت پرده پروژه شام جدید، یک بازی پنهان برای عادی سازی تدریجی روابط میان اسرائیل و عراق برنامه ریزی شده باشد که با توجه به سطح تنش و درگیری های شدید منطقه ای که میان ایران و اسرائیل وجود دارد، این احتمال موجب نگاه محافظه کارانه نسبت به پروژه شام جدید شده است
لذا، برخی دیدگاههای غرب محورانه شخصی که به مصطفی الکاظمی نسبت داده می شود، این ظن و گمانه را تقویت کرده است! اما همانطور که ذکر شد تبدیل شدن به تهدید یا فرصت پروژه شام جدید تا حدی متاثر از نوع بازیگری جمهوری اسلامی ایران در منطقه و بخصوص در روابط دو جانبه اش با عراق خواهد بود؛ بنابراین، خیلی نمی توان با تحلیل تک خطی و نگاه سپید و سیاه به این موضوع نگریست!
این احتمال نیز مطرح است که با تثبیت شدن اوضاع در سوریه و با چراغ سبزی که آمریکاییها میدهند، سوریه نیز وارد این پروژه جدید شود که هدف از این امر دور کردن دمشق از تهران و البته مقابله با نفوذی است که ترکیه در بخشهایی از این کشور پیدا کرده است. دیدگاه شما در این باره چیست؟
به طور تاریخی در بخش شامات همیشه یک میل برای ایجاد نوعی اتحادیه سیاسی عربی وجود داشته است، چه در زمان سقوط امپراتوری عثمانی و چه در زمان دمیده شدن ناسیونالیسم عرب با بلندپروازی های جمال عبدالناصر.
در همین راستا هم تلاشهای چندی صورت گرفته که هیچ یک از آنها به سرانجامی نرسیده است. اما هنوز این خواست و دیدگاه وجود دارد به طوری که به نظر می رسد پروژه شام جدید از بعد نظری اینک با نگاهی لیبرالی و کارکردگرایانه از الگوی ساخت اتحادیه اروپا تاثیر گرفته است، یعنی طرفین دنبال ایجاد نوعی مکانیسم سه جانبه همکاری اقتصادی_صنعتی_ بازرگانی هستند که در صورت موفقیت هم این همکاری را به حوزه های دیگر تسری دهند و هم بازیگران و اعضای جدیدی را به آن اضافه کنند.
طرفین پروژه شام به دنبال ایجاد نوعی مکانیسم سه جانبه همکاری اقتصادی_صنعتی_ بازرگانی هستند که در صورت موفقیت هم این همکاری را به حوزه های دیگر تسری دهند و هم بازیگران و اعضای جدیدی را به آن اضافه کنند
بنابراین، در این چارچوب طبیعی است که اگر این سه بازیگر بتوانند در گام اول موفق شوند، در گامهای بعدی بازیگران دیگری مانند سوریه، لبنان و کشورهایی دیگر را هم به آن اضافه کنند!
* در حالی که عراق ۴۰ درصد از نیاز برقش را از ایران تامین میکند، با امضای توافق با کشورهای عربی به دنبال چیست؟ چرا عراق از مدتها به دنبال کاهش وابستگی اقتصادی به ویژه در حوزه انرژی به ایران است؟
این مسئله طبیعی است که عراق بطور کل بخواهد در صنایع و خدمات استراتژیک مانند حوزه انرژی خودکفا باشد و نیازهای خودش را تامین کند و یا اگر مجبور به واردات است، برای ایجاد نوعی رقابت و نیز عدم وابستگی بخواهد تنوعی در واردات داشته باشد.
لذا، در حوزه واردات برق و نیز گاز از ایران، عراقی ها در چنین فکری هستند و باید این را بدانیم قرار نیست تا ابد بخشی از برق عراق توسط ایران تامین شود. در نتیجه ایران هم بایستی قابلیت های اقتصادی، صنعتی و بازرگانی خود را بیش از پیش متنوع کند تا همکاری های طرفین در حوزه های گسترده تری صورت گیرد و از این نظر همکاری های بلند مدت و غیرقابل چشم پوشی از سوی هر دو طرف یعنی ایران را هم با بخش عربی عراق و هم بخش کردی در اقلیم کردستان در پیش بگیرد.
نظر شما