تهمینه غمخوار؛ بازار: در اوایل هفته جاری اتفاق مهمی در دنیای اعراب رخ داد. روز یکشنبه بغداد، میزبان نشست سه جانبه رهبران عراق، اردن و مصر بود. این دیدار در راستای دو نشست قبلی به منظور اجرای توافقات حاصله میان آنها در چارچوب پروژه موسوم به «شام جدید» که بر پایه سه ستون از جمله نفت عراق، نیروی انسانی مصر و استفاده از اردن به عنوان حلقه ارتباطی آن دو بنا شده است، برگزار گردید.
بر اساس این دیدار و مذاکرات صورت گرفته، پروژه اقتصادی «شام جدید» یک گام به واقعیت نزدیک شد و قرار است تا خط لوله نفتی بصره را به بندر عقبه اردن متصل کند. از این رو بخش مهمی از نفت عراق بدون نیاز به گذشتن از تنگه هرمز، به بندر عقبه اردن و از آنجا به بازارهای بینالمللی صادر خواهد شد.
علاوه بر آن، بر اساس پیش بینی های صورت گرفته، طرح «شام جدید» که عده ای از آن به عنوان پروژه «مشرق جدید» یاد می کنند، در آینده گسترش خواهد یافت و کشورهای سوریه، لبنان و فلسطین را نیز شامل خواهد شد. این مسئله معنایی جز این ندارد که این طرح، نقطه آغازی برای حرکت به سوی پروژه خاورمیانه بزرگ است که در نهایت با ایجاد یک منطقه همکاری اقتصادی عربی، روابط اقتصادی با اروپا گسترش خواهد یافت.
بر همین اساس، پس از این ائتلاف، عده ای از رسانه ها و تحلیلگران مسائل منطقه اظهار کردند که دیدار رهبران مصر و اردن از عراق در صدد این است که منطقه را بیشتر به سمت همسویی با اهداف آمریکاییها سوق دهد و به نوعی از نفوذ ایران در منطقه بکاهد. آنها معتقدند که میزبانی این اجلاس توسط بغداد، پیام روشنی به تمام کشورهای همسایه عراق داشت و این موضوع را تاکید کرد که عراق جدید، دیگر وابسته و در محور منافع همسایگانی چون ایران نخواهد بود در حالی که عراق ۴۰ درصد از نیاز برقش را از ایران تامین میکند.
در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع تعمیق روابط اقتصادی عراق با کشورهای عراق و مصر و تلاش برای کاهش وابستگی به ایران، خبرنگار بازار گفتگویی را با «دکتر احمد زارعان»، عضو هیات علمی دانشگاه و کارشناس مسائل راهبردی و پژوهشگر مسائل غرب آسیا ترتیب داده که مشروح مصاحبه را در ادامه می خوانیم:
* پروژه «شام جدید» که منجر به افزایش قابل توجه روابط اقتصادی سه کشور عراق، اردن و مصر با یکدیگر خواهد شد را میتوان به تلاش عراق برای متوازن سازی روابط خارجی خود دانست. به اعتقاد برخی این پروژه برای فاصله گرفتن از ایران و محور مقاومت است. ارزیابی و نظر شما در خصوص این موضوع چیست؟
در ابتدا باید به این نکته توجه داشته باشیم که زمانی که در رابطه عراق صحبت میکنیم، در خصوص مجموعهای از بازیگرانی قومی، مذهبی، سیاسی و حتی عشیرهای و قبیلهای صحبت میکنیم نه در مورد یک کلیت یکپارچه و واحد. نکته دیگر این که همه این بازیگران را نمیتوان ذیل محور مقاومت یا همسو با آن تعریف کرد.
در عراق بازیگرانی وجود دارند که در نقطه مقابل محور مقاومت تعریف میشوند. بنابراین از آنجا که در عراق کلیت واحدی وجود ندارد، نمیتوان نتیجه برخی اقدامات و پروژهها را خروج عراق از محور مقاومت تفسیر کرد.
اساسا دولت عراق در وضعیتی نیست که بتواند در چارچوب پروژههایی نظیر اسرائیل بزرگ، نقشآفرینی کند چرا که نیروهای قدرتمندی در ساختار سیاسی، اجتماعی، امنیتی و دفاعی عراق حضور دارند که اجازه چنین کاری را به دولت عراق نمیدهند.
اساسا دولت عراق در وضعیتی نیست که بتواند در چارچوب پروژههایی نظیر اسرائیل بزرگ نقشآفرینی کند
* یکی از کارشناسان برجسته اقتصادی عراقی اینگونه عنوان کرده که طرح جدید نخست وزیر عراق به مفهوم رویکرد عراق به سمت اقتصاد آمریکایی، شیخ نشین های حوزه خلیج فارس، مصر و اردن است و این به معنای صرف نظر کردن از توافقنامه با چین است که دولت عادل عبدالمهدی با پکن در ۲۰۱۹ امضا کرده است. نظر و تحلیل شما در این زمینه چیست؟ آبا چنین اقدامی از سوی عراق در حال انجام است؟
توافقنامه دولت عراق با چین یکی از نگرانیهای عمده آمریکاییهاست، زیرا این توافقنامه به افزایش حضور و نقشآفرینی چین در عراق منجر خواهد شد. در شرایطی که اژدهای خفته چین بیدار شده و آمریکایی ها بزرگترین تهدید حال حاضر خود را چین تلقی میکنند، بدیهی است آمریکا با هر گونه اقدامی که به افزایش حضور و نقشآفرینی چین منجر شود، مخالفت میکند.
برخی کارشناسان هم در تحلیلهای خود علت سقوط دولت عادل عبدالمهدی را تلاش وی برای اجرایی نمودن این توافقنامه معرفی کردهاند. اما توافق همکاری اقتصادی بین سه کشور عراق، مصر و اردن که اقتصادهای بحران زده دارند، نمیتواند به بدیل توافق اقتصادی عراق و چین تبدیل شود.
* تهدیدات پروژه «شام جدید» برای ایران چیست؟ آیا این پروژه منجر به کاهش نفوذ ایران در منطقه به ویژه عراق می شود؟
جمهوری اسلامی برداشت تهدیدآمیز نسبت به این قبیل توافقات و همکاریهای اقتصادی ندارد. بدیهی است تاثیر عامل همسایگی و عمق پیوندها و اشتراکات فرهنگی و تمدنی بین ایران و عراق بهگونه ای است که هیچ کشوری قادر نیست جایگزین ایران شود.
جمهوری اسلامی برداشت تهدیدآمیز نسبت به توافق «شام جدید» و همکاریهای اقتصادی چند جانبه ندارد
ضمنا ایران هرگز به دنبال نفوذ در عراق به معنای استعماری آن نبوده و نیست. اما شبکهای شدن مفهوم امنیت و تاثیرپذیری متقابل ایران و عراق از مسائل امنیتی یکدیگر، ایران را نسبت به تهدیدهای امنیتی که کانون آن در عراق است، حساس و وادار به واکنش مناسب نموده است.
نکته دیگر اینکه، تنوع بخشی به منابع تامین انرژی یک اصل پذیرفته شده است و عراق هم حق دارد منابع تامین انرژی خود از جمله برق را متنوع کند. در اینجا این جمهوری اسلامی ایران است که باید تلاش کند بازار صادرات انرژی خود را حفظ کرده و توسعه دهد.
طبیعی است مشکلات موجود در حوزه تامین برق آن هم در اوج گرمای طاقت فرسای تابستان در داخل ایران، طرف عراقی را در مورد توان ایران در صادرات پایدار برق به عراق نگران کند و عراقی ها به دنبال یافتن منابع دیگری برای تامین برق بروند.
* این احتمال نیز مطرح است که با تثبیت شدن اوضاع در سوریه و با چراغ سبزی که آمریکاییها میدهند، سوریه نیز وارد این پروژه جدید شود که هدف از این امر دور کردن دمشق از تهران و البته مقابله با نفوذی است که ترکیه در بخشهایی از این کشور پیدا کرده است. دیدگاه شما در این باره چیست؟
در عالم واقع، این قبیل احتمالات را نمیتوان از اساس رد کرد، اما باید دید آیا پیشرانهای قوی برای وقوع این احتمالات وجود دارند یا خیر؟ آمریکا جایگاه خود در سوریه را در کنار کردها و در مقابل نظام سوریه تعریف کرده است و بعید است در آینده نزدیک به سوریه چراغ سبز نشان دهد.
حتی اگر چراغ سبز نشان دهد، نظام سوریه از این چراغ سبز استقبال نخواهد کرد. نظام سوریه و شخص بشار اسد میدانند بازی در زمین آمریکا یعنی سقوط نظام و از بین رفتن زحمات ده سال گذشته. من وقوع این احتمال را خیلی ضعیف میدانم.
* در حالی که عراق ۴۰ درصد از نیاز برقش را از ایران تامین میکند، با امضای توافق با کشورهای عربی به دنبال چیست؟ چرا عراق از مدتها به دنبال کاهش وابستگی اقتصادی به ویژه در حوزه انرژی به ایران است؟
مجددا تاکید میکنم جمهوری اسلامی برداشت تهدیدآمیزی از این قبیل توافقات ندارد. از منظر راهبردی، اگر این توافق به تقویت اقتصاد عراق و حل مشکلات امنیتی کشور همسایه ما منجر شود، جمهوری اسلامی از آن استقبال میکند.
اما تحلیل من این است که این اجلاس سه جانبه و توافقات ناشی از آن بیشتر یک مانور سیاسی از سوی مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق و ارسال پیام برای بازیگران داخلی و منطقهای بود. در مهر ماه امسال قرار است انتخابات زودهنگام پارلمانی در عراق برگزار شود و سرنوشت سیاسی الکاظمی به نتیجه این انتخابات وابسته است. الکاظمی میخواهد با این قبیل اقدامات حمایت عوامل قومی (عربی) از خود را برای تصدی مجدد مقام نخستوزیری کسب کند.
به دلیل تکثر و تعدد بازیگران داخلی و خارجی در عراق، مصطفی الکاظمی توانایی پیشبرد هیچ پروژه بزرگ و راهبردی را بدون جلب نظر بازیگران قدرتمندی که بر نظام تصمیمگیری عراق موثرند ندارد
نکته دیگر این که به دلیل تکثر و تعدد بازیگران داخلی و خارجی در عراق، مصطفی الکاظمی توانایی پیشبرد هیچ پروژه بزرگ و راهبردی را بدون جلب نظر بازیگران قدرتمندی که بر نظام تصمیمگیری عراق موثرند ندارد. بنابراین این قبیل مانورهای سیاسی نگران کننده نیستند.
نظر شما