بازار؛ گروه استانها: افزایش تورم و رکوردهای نجومی آن در سالهای متمادی گذشته همواره موردنقد مردم و البته طیفهای مختلف اقتصاددانان بوده است؛ آنهم درحالیکه در اغلب کشورهای دنیا دیگر تورم مشکل لاینحل محسوب نمیشود و اکثر کشورها موفق به تکرقمی کردن تورم شدهاند ولی در ایران نهتنها راهحل مناسبی تا امروز برای کنترل تورم اتخاذ نشده است، بلکه همچنان مسئولان و دیدگاههای مختلف اقتصادی درحالیکه پاسکاری مشکلات بین یکدیگر هستند.
گروهی سیاستهای پولی را عامل اصلی تورمهای بالا در ۴۰ سال اخیر میدانند و گروه دیگر معتقدند ریشه در سیاستهای مالی است و...؛ بحثی که همیشه در خصوص تورم مطرح میشود این است که تورم یک پدیده پولی است و رشد نقدینگی باعث تورم میشود؛ برخی هم میگویند: پول خنثی است و از طریق چاپ پول نمیشود تولید را درست کرد.
همزمان با انتخابات ریاست جمهوری یک از نقاط مشترک در صحبتهای نامزدهای انتخاباتی نیز همین موضوع تک رقمی کردن نرخ تورم بود که اغلب نامزدها بر این موضوع اصرار داشتند که در مدت ۴ سال قادر هستند تا تورم ۴۰ درصدی را به تورک تکرقمی و احتمالاً ۸ درصد تبدیل کنند.
برای واکاوی این موضوع که آیا مهار این تورم لجامگسیخته میسر است یا خیر با ابوالقاسم حکیمی پور اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه به گفتوگو نشستیم.
* تا پیش از انتخابات شعارهایی مبنی برافزایش یارانهها و یا تورم تکرقمی داده شد، به نظر شما چقدر این مباحث با واقعیت همخوانی دارد؟
ایران ازنظر تورم در میان ۲۱۴ کشور جهان، جزء ۵ کشور اول دارای تورم بالاست. تورم سالیانه ایران حدود ۴۰ درصد و تورم نقطهبهنقطه نیز در حدود ۵۰ درصد است رقمی که طی ۷۰ سال اخیر بیسابقه است.
یکی از نامزدها وعده افزایش ۱۰ برابری یارانه و به مبلغ ۴۵۰ هزار تومان را داد. طبق بودجه ۱۴۰۰ امکان افزایش یارانه به ۱۰ برابر وجود ندارد چون چنین رقمی در بودجه پیشبینینشده؛ در سالهای آینده هم درصورتیکه نمایندگان مجلس با این موضوع موافقت کنند میتواند یارانه را افزایش دهد.
یا سروسامان دادن سهروزه به اوضاع بورس، وام ازدواج ۵۰۰ میلیون تومانی و سایر وعده هایی که شنیدیم باید گفت اینها تنها شعارهای پوپولیستی برای جمعکردن آراء بود و با واقعیت همخوانی نداشت.
* آیا میتوان گفت اقتصاد به پاشنه آشیل ما تبدیلشده است؟
دشمنان جمهوری اسلامی که بهتر از خود ما نقطه آسیبپذیر اقتصاد ایران را درک کرده بودند، سالها پیش به این نکته اشاره کردند.
ریچارد نفیو وزیر خزانهداری آمریکا در کتابی تحت عنوان «هنر تحریمها» پاشنه آشیل کشورهای درحالتوسعه را به تصویر کشید. او در این کتاب پاشنه آشیل اقتصاد ایران را ارز میداند و عنوان کرده اگر میخواهید اقتصاد ایران را به ورطه نابودی بکشانید باید درآمدهای ارزی این کشور را مسدود کنید.
این کتاب حدود ۹ سال گذشته چاپ و منتشر شد، در آن زمان مسئولان کشور به این مسئله بیتوجه بودند درحالیکه باید تمام منافذ درآمد ارزی ایران را تحتفشار قرار میدادند. هرچند ایران در این مدت به شرکای تجاری خود نفت فروخت اما در قبال آن پولی دریافت نکرد. ما از چین حدود ۳۰ میلیارد دلار و از کره جنوبی رقمی در حدود ۹.۵ میلیارد دلار طلبکاریم اما حتی یک ریال دریافت نکردهایم. تنها طلب خود از ونزوئلا را وصول کردهایم، آنهم در قبال دریافت طلا!
* چرا دولت دوازدهم مانند دولت قبلی چندان در مهار تورم موفق نبود؟
در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد و یک سال هم در دوره مدیریت روحانی در رأس دولت نرخ تورم تکرقمی شد. دوره احمدینژاد قابلمقایسه با دوره روحانی نبود. در دوره احمدینژاد قیمت نفت خام هر بشکه به بالای ۱۰۰ دلار رسید. در ۸ سال ریاست جمهوری احمدینژاد کشور از محل فروش نفت خام نزدیک به ۸۰۰ میلیارد دلار ارز به دست آورد. همچنین نرخ بهره بانکی هم دستوری بود و از طریق رئیس دولت تعیین میشد. نوسانات نرخ ارز و بدهی سیستم بانکی کشور به بانک مرکزی اندک بود و پایه پولی نیز رشد آنچنانی نداشت و تورم پایین ماند.
روحانی نیز توانست یک سال نرخ تورم را در شرایطی که کسری بودجه پایین و سیاستهای اقتصادی انقباضی بود، پایین نگه دارد. اما بعد از گذشت یک سال سیستم بانکی شروع به تزریق پول پرقدرت به بازار کرد و با این عمل رشد نقدینگی در دوره ریاست جمهوری روحانی به حدود ۳۵ درصد رسید.
در سال ۹۲ و با تغییر دولت از دولت بهار به دولت تدبیر و امید نقدینگی رقمی در حدود ۴۸۰ هزار میلیارد تومان بود اما در دوره ۸ ساله حسن روحانی این عدد ۷ برابر شد و به ۳.۸ میلیون میلیارد تومان رسید؛ طبیعتاً این حجم رشد نقدینگی تورم لجامگسیختهای را به وجود میآورد.
* چرا نقدینگی در دوره دوازدهم تبدیل به تورم شد؟
در کلیت ماجرا «نقدینگی» در جامعه اتفاق بدی نیست به شرطی که به بخشهای مولد جامعه تزریق شود. اما متأسفانه نقدینگی در دوره آقای روحانی به بخشهای غیرمولد جامعه تزریق شد و سیستم بانکی کشور بهجای آنکه برنامهای در جهت حمایت از بخشهای تولید داشته باشد، تسهیلات خود را به بخشهای غیرتولیدی و غیرمولد داد و تورم را بالا برد.
باید بدانیم که پول ماهیتاً به دنبال سود بیشتر است لذا اگر این سود در خریدوفروش ارز باشد طبیعتاً پول به سمت این بازار هدایت میشود. همینطور در خصوص بازار مسکن، خودرو و ... . واقعیت این است که بخش تولید در کشور جاذبهای برای پول و سندسازی نداشته به همین دلیل پول به این سمت هدایت نشده است. از طرف دیگر وزارت اقتصاد و دارایی نیز طبق قانون مالیات میگیرد پس این پول به بخشهای دلالی روی میآورد که از پس آن مالیاتی هم نداشته باشد.
* ریشه تورم کجاست؟
خوب است بدانیم اقتصاد ایران همچون زنجیرهای است که اگر اولین حلقه آن درست شود، دیگر حلقهها نیز درست خواهد شد. اگر صحبت از تورم میشود باید دید ریشه این تورم در کجاست؟ طبیعتاً مشکل تورم ناشی از نقدینگی است. چه کسی خلق نقدینگی میکند؟ تاکنون مدیرعامل و اعضای هیئتمدیره بانکها از طریق رانت انتخاب میشدند درحالیکه در کشورهای توسعهیافته مدیران عامل بانکها نظریهپرداز و در ردههای بالای اقتصادی هستند.
بنابراین جلوگیری از رانت و فساد بهعنوان حلقه اول زنجیره اقتصاد کشور باید حل شود. در حال حاضر بانک مرکزی کنترلی روی سیستم بانکی کشور بهویژه در بخش خصوصی ندارد لذا افرادی که از این پس می خواهند سکان مدیریت را بر دست بگیرند باید این برنامهها را مشخص کنند.
در مورد نظام جامع مالیاتی کشور در حال حاضر ۴۰ تا ۵۰ درصد اقتصاد کشور ما زیرزمینی است و شناسنامهای ندارد که بتوانیم مالیات از آن دریافت کنیم. وقتی قیمت تمامشده کالای بخش خصوصی باوجود مالیات در مقابله با این سازمانهای بزرگ گرانتر تمام میشود، امکان رقابت را از دست میدهند و از چرخه تولید خارجشده و به سمت دلالی میروند. این موضوع اقدامی نیست که بتوان ۴ ساله آن را حلوفصل کرد.
* آیا با حل مشکلات سیستم بانکی کشور میتوان امیدوار بود؟
یکی از مهمترین اقداماتی که رئیسجمهور و دولت سیزدهم باید داشته باشد معرفی مشاوران خود است. تحصیلات دانشگاهی باراک اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا دکتری حقوق بود، او ۴۱ مشاور در حوزههای مختلف را معرفی کرد که هرکدام نظریهپرداز بوده و دکترین داشتند. رقیب انتخاباتی او نیز ۳۸ مشاور داشت. مردم آمریکا برای انتخاب رئیسجمهور این مشاوران را ارزیابی کردند و بر اساس آنها به نامزد موردنظر خود رأی دادند.
رئیسجمهور جدید برای خیز برداشتن باهدف آینده باید یک پا درگذشته داشته باشد یعنی در دولتهای گذشته دولت روحانی ازنظر خط و مشی معاونان و مشاوران اقتصادی از بافت هماهنگ برخوردار نبود. رئیسکل بانک مرکزی، عملکرد وزیر اقتصاد را نمیپذیرفت، رئیس سازمان برنامهوبودجه، رئیسکل بانک مرکزی را قبول نداشت.
نوبخت اعلام کرد که دولت یک ریال از بانک مرکزی قرض نکرده اما همتی گفت دولت ۱۲ میلیارد دلار قرض کرده و به بانک مرکزی برنگردانده است از آن سو معاون اقتصادی رئیسجمهور مستقیماً با گمرکات نامهنگاری میکرد و در خصوص نظام جامع تجارت الکترونیک وزیر اقتصاد را دور میزند.
رئیسجمهور آینده علاوه برداشتن یک دولت منسجم باید اعتماد عمومی که طی سالهای اخیر خدشهدار شده را التیام بخشد و باید بداند که با وعدهووعید نمیتوان عصبانیت مردم را خاموش کرد.
پیشنهاد میکنم رئیسجمهور آینده با رهبر انقلاب مرتباً جلساتی داشته باشد و شرایط نابسامان کشور را به اطلاع ایشان برساند. چراکه رهبری اختیارات متعددی دارند که میتوانند مشکلات عمدهای را حلوفصل کنند.
پیشنهاد دیگر این است که مراجع تقلید با توجه به بحران معیشت مردم، اقتصاد را اولویت خود قرار دهند و همانطور که رهبری توجه ویژهای به بخش اقتصاد داشته و در سالهای متمادی پیام نوروزی را بر اساس مسائل اقتصادی تعیین کردند، آنان نیز مشکلات مردم را ببینند و بیش از گذشته برای حل این مشکلات تلاش کنند.
نظر شما