۲۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۲
چرا بسیاری از پیش بینی های اقتصادی شکست می خورند؟

چرا بسیاری از پیش بینی های اقتصادی شکست می خورند؟

به غیراز نگاه سیاسی در تحلیل داده ها که عاملی برای انحراف از برنامه ریزی دقیق برای آینده است؛ چرا اقتصاددانان نمی توانند پیش بینی درستی داشته باشند و تحلیل هایشان غلط از آب در می آید؟

محمد رضا هادیلو؛ بازار: دولت ها، شرکت ها و انبوه سرمایه گذاران در بازارهای مالی همیشه مشتاق پیش بینی های اقتصادی مطمئن هستند. پیش بینی های رسمی و غیر رسمی که توسط مراکز متخصص معتبر صادر می شود. این به دلیل اهمیت پیش بینی ها در تعریف سیاست ها و استراتژی های حال حاضر برای مقابله با آینده است.

پیش بینی اقتصادی علمی بر اساس اظهارات یا برآوردهای خودسرانه نیست، بلکه  یک فرآیند پیچیده و حساس با هدف دستیابی به نزدیکترین ارزیابی از آینده اقتصاد همراه با اجزای آن و عوامل موثر بر آن است که با استفاده از طیف گسترده ای از شاخص های مهم انجام می شود.

این فرایند نیاز به ساخت مدلهای آماری و تأمین ورودی بسیاری از متغیرها یا شاخصهای کلیدی به آنها دارد که معمولاً در تلاش برای دستیابی به نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در آینده، به عنوان یک هدف اصلی پیش بینی اقتصادی دنبال می شود.

همچنین شاخص های اصلی اقتصادی که در هنگام ایجاد یک روند پیش بینی اقتصادی مورد توجه قرار می گیرند عبارتند از: تورم، نرخ بهره، تولید صنعتی، اطمینان مصرف کننده، بهره وری نیروی کار، خرده فروشی و نرخ بیکاری هستند.

بسیاری پیش بینی های اقتصادی صادر شده توسط دولت ها به دلیل سیاست و روش نسبت داده شده به سیاستمداران، چالش ها و جنبه های رفتاری انسانی گاهی  پیش بینی های اقتصادی توسط اقتصاددانان بخش خصوصی اشتباه تعبیر می شوند.

از این رو به رغم روش علمی و اتکا به شاخص های معتبر، پیش بینی های اقتصادی و کارشناسانی که روی آنها کار می کنند بسیار مورد بحث و مجادله بوده و سوتفاهم در اقتصاد و نحوه کار آن وجود دارد.

 اقتصاد به جای مقابله با عدم اطمینان در مورد تصمیمات اقتصادی بشر، در دام استفاده از دو پیش فرض راحت اما غیرموجه قرار گرفته است تا اقتصاد را بیشتر شبیه فیزیک و یک بازی شانس کند که در آن احتمال همه چیز به طور دقیق محاسبه شود

چرا بسیاری از پیش بینی های اقتصادی شکست می خورند؟

اقتصاددانان چگونه گمراه می شوند
در برخی مواقع  مطالعه اقتصاد (که حداقل برای ۲۵۰ سال ادامه داشته است) ممکن است به نوبه خود اشتباه باشد، بسیاری از اقتصاددانان دوست دارند معتقد باشند که تخصص آنها پیشرفته تر از قبل است.

 اما دو اقتصاددان ارشد انگلیس استدلال می کنند که در تلاش برای سخت تر کردن آن، اقتصاددانان به طور جدی راه خود را گم کرده اند.

در مهمترین کتاب اقتصادی سال ۲۰۲۰؛ با نام «عدم اطمینان بنیادی: تصمیم گیری برای آینده نامشخص» که توسط پروفسور جان کی از دانشگاه آکسفورد و پروفسور مروین کینگ، رئیس سابق بانک انگلیس نوشته شده است، در مورد تحولات اساسی در مطالعه اقتصاد بحث می کنند.

انگیزه بزرگ برای مطالعه اقتصاد از جنگ جهانی دوم این بوده است که با بیان استدلال ها و استنباط های آن در قالب معادلات ریاضی و نه در کلمات و نمودار، موضوع را دقیق تر و علمی تر کنند.

اقتصاددانان بعضاً متهم می شوند که سعی دارند رشته خود را از طریق شباهت بیشتر به فیزیک، از سایر علوم اجتماعی تمیز دهند.

اکنون ریاضیات چنان بر اقتصاد مسلط است که تقریباً به شاخه ای از ریاضیات کاربردی تبدیل شده است.

«کای» و «کینگ» اعتراضی به افزایش استفاده از ریاضیات ندارند (برنامه های بسیار جالب و مفیدی وجود داشته است).

اما آنها می گویند که در تلاش برای سازگار کردن نظریه اقتصادی سنتی با تفکر ریاضی، اقتصاددانان برخی مفروضات ساده در مورد نحوه رفتار مردم، بنگاه ها و سیاست گذاران اقتصادی را اضافه کرده اند که نظریه اقتصادی را از واقعیت دور می کند.

ریسک در مواردی اعمال می شود که احتمال وقوع اتفاقی را می توان به طور دقیق محاسبه کرد و عدم اطمینان در موارد شایع تری وجود دارد که در آن هیچ کس با اطمینان نمی تواند بگوید چه اتفاقی خواهد افتاد

چرا بسیاری از پیش بینی های اقتصادی شکست می خورند؟

چی شده پس؟
هنگامی که دانشمندان در ناسا در سال ۲۰۰۴ موشکی را به مدار عطارد پرتاب کردند، آنها محاسبه کردند که ۴.۹ میلیارد مایل حرکت می کند و در مارس ۲۰۱۱ وارد مدار می شود. آنها این را کاملا درک کردند زیرا معادلات حرکت سیاره از قرن هفدهم به خوبی درک شده است و در طی میلیونها سال تغییر نکرده است به خصوص که اَعمال انسان بر این حرکت تأثیر نمی گذارد.

همچنین نظریه احتمال وجود دارد، مانند بازی های شانس که احتمال کارت بعدی به عنوان آس پیک قابل محاسبه است. در سال ۱۹۲۱، پروفسور فرانک نایت از دانشگاه شیکاگو از تمایز بین "خطر" و "عدم اطمینان" حمایت کرد.

ریسک در مواردی اعمال می شود که احتمال وقوع اتفاقی را می توان به طور دقیق محاسبه کرد و عدم اطمینان در موارد شایع تری وجود دارد که در آن هیچ کس با اطمینان نمی تواند بگوید چه اتفاقی خواهد افتاد.

«کای» و «کینگ» می گویند اقتصاد وقتی چرخش نادرستی پیدا کرد که جانشین نایت در شیکاگو، میلتون فریدمن، تمایز قبلی را اشتباه دانست، و اقتصاددانان توانستند با تقلیل همه چیز به معادلات و استفاده از آنها برای پیش بینی آنچه در اقتصاد اتفاق می افتد، فراتر روند.

اقتصاد به جای مقابله با عدم اطمینان در مورد تصمیمات اقتصادی بشر، در دام استفاده از دو پیش فرض راحت اما غیرموجه قرار گرفته است تا اقتصاد را بیشتر شبیه فیزیک و یک بازی شانس کند که در آن احتمال همه چیز به طور دقیق محاسبه شود.

در این میان یک عنصر بزرگ خودفریبی وجود دارد. اگر به یک اقتصاددان گفته شود که فکر می کند، می داند آینده چه خواهد بود، آن را به شدت انکار می کند.

 اما واقعیت این است که آنها همچنان به تحلیل رفتار اقتصادی و پیش بینی از راه هایی می پردازند که به طور ضمنی تصور می شود که می توان با آن آینده را  شناخت.

نویسندگان نتیجه گرفتند که دنیای اقتصاد و تجارت و امور مالی ثابت نیستند و توسط قوانین علمی ثابت کنترل نمی شوند ومی گویند: افراد و گروه های مختلف ارزیابی های مختلفی را انجام می دهند و به تصمیمات مختلف می رسند و اغلب هیچ پاسخ صحیح عینی  چه قبل و چه بعد از واقعه وجود نخواهد داشت.

مهم است که درک کنیم بر خلاف مهندسان، یا حتی کارشناسان هواشناسی، اقتصاددانان نظریه هایی ندارند که بتواند مواردی مانند تورم یا بیکاری را با هر نوع اطمینان پیش بینی کند

بدون گوی جادویی
در حال حاضر در میان اقتصاددانان آمریکایی درمورد بسته های مخارج متعدد و گسترده دولت آمریکا و این که آیا عواقب  نامطلوبی  را ایجاد خواهد کرد، بحث وجود دارد.

استادیار سابق امور مالی در دانشگاه استونی بروک "نوآ اسمیت" آن را دست کم می گیرد.

 اسمیت می گوید: مهم است که درک کنیم بر خلاف مهندسان، یا حتی کارشناسان هواشناسی، اقتصاددانان نظریه هایی ندارند که بتواند مواردی مانند تورم یا بیکاری را با هر نوع اطمینان پیش بینی کند.

مدل های پیچیده پیش بینی دانشگاهی تنها می توانند تصویری مبهم از وضعیت اقتصاد پس از یک افق سه ماهه ارائه دهند.

 اقتصاددانان گوی کریستالی جادو ندارند بلکه آنچه در اختیار دارند دانش جمع شده از صرف وقت زیادی برای تحقیق در مورد آمار اقتصادی، مطالعه تاریخ و خواندن اخبار است.

با این حال، الگوریتم یادگیری ماشین در داخل اقتصاددانان که مسئول ایجاد شهود است، دارای تجربه بسیار بیشتر و داده های بسیار بیشتری نسبت به یک فرد عادی است و به آنها امکان می دهد بینش بهتری داشته باشند.

 با این حال اقتصاد کلان چنان موضوع پیچیده ای است که حتی متخصصان برجسته اغلب مانند یک مرد نابینا هستند که گروهی از همتایان نابینای خود را رهبری می کند و پیش بینی های اقتصادی و اقتصاددانان قادر به گفتن آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد نیستند.

کد خبر: ۹۳٬۲۶۱

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha