زینب بنی شیخ الاسلامی؛ گروه استان ها: توانایی حرکت و جریان سازی در مسیر توسعه، فرزند "خواست ملی" است که آن هم در پی همان وفاق ملی صورت خواهد پذیرفت.
مفهوم توسعه نیازمند همگرایی تمامی بدنه کشور بوده و نمی توان آن را بر دوش صرفاً دولت گذاشت. بنابراین اشتراک فعلی در مخالفت همه از صدر تا ذیل با وضعیت موجود است. لذا می تواند خاستگاه حرکت بزرگ و شتابدهنده ای قرار گیرد که همانند رشد اقتصادی که با شاخص های کمی و آماری سنجیده می شود در درون خود کیفیت اجتماع را از طریق وجود برنامه های توسعه در لایه های اجتماعی بروز می دهد.
حرکت در جریان توسعه یافتگی کند است
با مطالعه نوشتار و مطالعات اندیشمندان این حوزه همانگونه که از مطالعات دکتر لشکر بلوکی برمی آید، استراتژی های توسعه ای ایران و همچنین راه خروج از چرخه شوم عقب ماندگی به مدار توسعه کاملاً مشخص است و آهنگ حرکت ایران در جریان توسعه یافتگی به کندی صورت می گیرد.
روایت لایه های توسعه نیافتگی در خلقیات فرهنگی، نهادهای اقتصادی –سیاسی و ظرفیت حکمرانی بیان گردیده است که هرکدام از این متغیرها عقبه ای تاریخی و جغرافیایی را شامل می شود. از نظر بسیاری از اقتصاددانان مهمترین عامل توسعه وجود یک نظام اقتصاد آزاد مبتنی بر رقابت است. افزایش به کارگیری نهاده ها (افزایش سرمایه یا نیروی کار)، افزایش کارآیی اقتصاد (افزایش بهره وری عوامل تولید) و به کارگیری ظرفیت های احتمالی خالی در اقتصاد عوامل اصلی در رشد اقتصادی هستند که می بایست در جریانات توسعه ای به آن به عنوان زیرساخت توجه کرد.
نگارنده با برشمردن پاره ای از عوامل کلیدی با طرح سوال و پاسخ های مختصر سعی در لزوم بکارگیری از عوامل به عنوان پیشایندهای توسعه داشته است. حال شتابدهنده های توسعه کدامند؟
به تعبیر بیت زیبای در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه ای برون آی! ای کوکب هدایت به نقش انسان های هدایت گر در مسیر توسعه، متخصص در تشخیص رگه های انحراف در قالب اصلاح گری و تطابق با سندهای توسعه می رسیم.
افراد قطعه ساز توسعه که با گشودگی نهادهای سیاسی به سمت قرارگیری در مسیر توسعه رفتند و افرادی که این قطعات را در کنار یکدیگر مانند پازل کنار هم قرار می دهند تا در نهایت شکلی منسجم در نظرها متبادر شود، این افراد و یا بگونه ای علمی سیستم های هدایتی در بطن ساختارها می توانند سیاست ها و خط مشی ها را بوسیله جریان های فکری توسعه اتخاذ کنند.
نگاه ویژه به اقتصاد
توجه ویژه به مناسبات اقتصادی بالاخص اراده سیاسی بر توسعه اقتصادی که با رشد اقتصادی از طریق سرمایه گذاری های داخلی و خارجی از طریق هدایت منابع مالی به سرمایه گذاری های دارای اولویت، اتخاذ رویکردهای صادراتی و ثبات اقتصاد کلان، محیط سازی برای کسب و کارهای کوچک در قالب مقررات زدایی،تضمین حقوق مالکیت، تضمین امنیت سرمایه گذاری، ساماندهی استعلامات و مجوزهای دولتی ایجاد پنجره واحد و افزایش شفافیت، تنقیح قوانین اقتصادی و روزآمد سازی قوانین مادر(مانند قانون تجارت) قابل دسترسی است.
چگونه موانع نهادی را در راه تحقق توسعه اقتصاد به حداقل برسانیم؟ می بایست محدودیت غیر مستقیم در سرمایه گذاری و محدودیت مستقیم در نوآوری را از پیش رو برداریم، گروه اول معتقدند کاهش نرخ سرمایه گذاری و سرمایه آزاد از طریق تاثیر مستقیم کاهش انباشت سرمایه و کاهش رشد اقتصادی موجب می شود و گروه دوم عقیده دارند از طریق کاهش بهره گیری، نوآوری اثربخش و پرداختن به نوآوری های معمول و غیرمولد با پایین آوردن سطح سرمایه گذاری و کاهش نرخ بازگشت سرمایه محدودیت را فراهم می کنند.
نوآوری که رشد اقتصادی را فراهم کند، کارکرد اقتصاد دانش بنیان خواهد بود و مستلزم بهره وری منابع تولید است. طبق تعریفی که سازمان همکاریهای اقتصادی آسیا و اقیانوسیه، اقتصاد دانشبنیان را اقتصادی میداند که در آن تولید، توزیع و کاربرد دانش مهمترین پیشران رشد، خلق ثروت و ایجاد اشتغال در تمامی صنایع است.
وابستگی به اقتصاد نفتی ویروس است
وابستگی به اقتصاد نفتی همانند ویروسی است که بر جان اقتصاد افتاده است که تنها و تنها با متغیرهایی مانند نوآوری،کارافرینی، اشتغال مولد و منابع انسانی فعال و توانمند،جریان های جمعیتی مهارتی است که واکسینه خواهد شد.
کوزنتس برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۱ ،اعتقاد داشت که سرمایه انسانی یک کشور صنعتی پیشرفته، ابزارها و ادوات صنعتی آن کشور نیست، بلکه، اندوخته دانش هایی است که از آزمایش به دست آمده و کارآموختگی افراد آن کشور برای بکار بردن این دانش هاست. وی معتقد بود که سرمایه گذاری در آموزش، منبع مهمی برای تشکیل سرمایه انسانی، نظیر توانا ساختن نیروی کار و پیشرفت دانش فنی در تولید محسوب میشود و سرمایه انسانی را عامل مهمی در توسعه اقتصادی کشور به حساب می آورد.
در ادامه به سایر موارد اجتماعی توجه می کنیم، با وجود مطالعات گسترده به ضرس قاطع می توان بیان کرد که اولین و یا مشکل ترین گام ایجاد همگرایی ملی-اجتماعی و وجود فهم مشترک از توسعه در اذهان ذینفعان ملی است. تعریف دقیق توسعه برای رسیدن به اجماع نیاز اصلی محسوب می شود. شاید باید دست از سیاه نمایی افراطی برداشت و با ارائه الگوهای واقعی تمرکز بر یادگیری اجتماعی ایجاد کرد.
پرورش نسل های بعدی با وجود زنانی که مدرن تر و با معلومات تر نسبت به گذشته شده اند و دیگر کمتر نقش بازتولید سنت را ایفا می کنند، نشان دادن عزیمتگاه های واقعی-عقلایی توسعه و مزیت های دستیابی به توسعه می تواند به عنوان انگیزاننده های قوی و با دوام برای اجتماع باشد.
در ادامه به خروج اجتماع از رویاپردازی های غیر واقعی از طریق برنامه های آموزشی پرداخت و جنبش های اجتماعی را در قالب سیستم سازی و شبکه سازی از طریق گسترش شعاع دایره تعامل افراد، بنگاه ها و تشکلات حکومتی مسیردهی کرد.
تدوین برنامه هایی در قالب استراتژی های بازارمحورانه
گام های بعدی تدوین برنامه های کوتاه مدت در قالب استراتژی های بازار محورانه و پرهیز از برنامه ریزی مرکزی از طریق مهندسی مجدد و بازنویسی قوانین می باشد.دیگر نمی توان به قوانینی تکیه کرد که ماهیت توسعه گر ندارند لذا در حوزه سیاستگذاری و تعیین خط مشی، ورود مقررات و قوانین توسعه امری حیاتی تلقی می شود تا بتواند زیرساخت ها را در راستای توسعه پایدار طرح ریزی نماید.
یافتن نقاط کور توسعه نیافتگی و علت یابی عدم پذیرش توسعه در آن مناطق یا اجتماعات بسیار بر روند صعودی توسعه تاثیر خواهد گذاشت.و بطور قطع شناسایی نقاط با ضریب نفوذ بیشتر(مانند تحصیل کنندگان مقاطع بالا، بازاریان و......) نیز و توانمندسازی این اهرم ها می تواند حاکمیت را هم توانمند و هم ظرفیت ساز گرداند.
با مروری گذرا به وضع فعلی می توان اینگونه تشریح کرد که سرمایه های انسانی توانسته اند به وزنی درخور برای توسعه دست یابند، اما شکاف بین ساختارهای بهبود نیافته و کهنه ابعاد اقتصاد با میزان توسعه یافتگی سرمایه های انسانی متاسفانه عدم توازن شدیدی را موجب شده است و همانگونه می بینیم اجتماع را ضربه پذیر کرده است.
در نکته پایانی می توان ذکر کرد که تحول در شخصیت ایرانی از قبیل سخت کوشی، هوش چند وجهی و تغییر در خلقیات ایرانی، نفوذ و قدرت افزایی زنان به ریزنهادها و دنیای اقتصاد به عنوان نیمی از اجتماع ، ظهور نسل Z به عنوان نسلی غیر متعصب، مدرن و مجهز به زبان اطلاعات و تکنولوژی ، کمیت بالای دانش آموختگان به عنوان مثال جزو ۵ کشور اول دنیا در دانش آموختگی آموزش عالی در رشته مهندسی)،گسترش فرهنگ کارافرینی و امنیت درون مرزی مقبول نسبت به سایر کشورهای همسایه ومنطقه خود گواه بر خواست ملی داشته است که می تواند در بزنگاه چرخ توسعه را با دور تندتری بگرداند.
نظر شما