بازار؛ گروه بین الملل: سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین در سفر وزیر خارجه جمهوری خلق چین به تهران در آستانه پنجاهمین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک دو کشور، با حضور محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و همتای چینی آن در روز شنبه گذشته به امضا رسید، سندی که به تعبیری ترجمه روابط دو کشور می باشد و به سطح مشارکت راهبردی ارتقا پیدا کرده است.
در سال ۱۳۹۴ و در جریان سفر رئیس جمهور چین به تهران، در ارتباط با سند جامع همکاری های ۲۵ساله، بحث و گفتگو هایی صورت گرفته و برای بررسی بین مقام های دو کشور، رد و بدل شده بود تا روابط دو کشور به سطح راهبردی و جامعی هدایت شود، زیرا روابط ایران و چین سرشار از ابعاد مختلف و دارای چندین لایه عمیق است. بنابراین نیاز بوده که این روابط در قالب یک سند و به صورت کاملا اساسی تنظیم شود.
بر اساس اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه، در این سند همه ابعاد همکاری های تجاری، اقتصادی و حمل و نقل دو کشور به همراه مشارکت ایران در طرح یک کمربند_یک جاده ذکر شده و یک محوریت خاصی به بخش خصوصی دو طرف داده شده و همکاری های این بخش برای دو طرف مورد تاکید قرار گرفته است.
در این راستا خبرنگار بازار گفتگویی با پروفسور «ریچارد فالک» استاد برجسته حقوق بینالملل در دانشگاه پرینستون و گزارشگر ویژه سازمان ملل تنظیم نموده که در ادامه می آید. ریچارد فالک رئیس تیم آمریکایی بود که به همراه «رمزی کلارک» دادستان پیشن آمریکا چند روز پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در نوفل لوشاتو فرانسه با امام خمینی(ره) دیدار کرد. وی همچنین روزی که محمد رضا شاه پهلوی از ایران فرار کرد در دفتر کار شاپور بختیار حضور داشت و شاهد وقایع انقلاب اسلامی از نزدیک بود.
*وزیر خارجه چین در سفر به ایران توافق ۲۵ ساله با ایران را امضا کرد. اهمیت این توافق در چیست؟
این توافق نامه که با دقت مورد مذاکره قرار گرفت، سود هر دو کشور را به میزان قابل توجهی به همراه دارد. برای چین این طرح توسعه پروژه «یک کمربند یک جاده» را به همراه دارد که شامل زیرساخت های اصلی و ویژگی های سرمایه گذاری است.
این طرح همچنین حضور دیپلماتیک چین را در یک فرصت مناسب با توجه به شرایط جهانی کنونی به یک کشور مهم در خاورمیانه گسترش می دهد. این واقعیت که این توافقنامه یک دوره ۲۵ ساله را شامل می شود، نشان می دهد که این مهم تعهد طولانی مدت چین نسبت به ایران و پیش فرض تداوم ساختارهای سیاسی در هر دو کشور است.
برای ایران، این طرح به ایالات متحده آمریکا نشان می دهد که ایران منزوی نیست و دارای گزینه های سیاسی است که می تواند منافع استراتژیک آمریکا را مورد تهدید قرار دهد. همچنین این پیام را ارسال می کند که چین در رابطه با احیای برجام و یا محدود کردن دیپلماسی منطقه ای خود که مغایر با مواضع اسرائیل، عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکاست، تحت فشارهای ایالات متحده آمریکا قرار نخواهد گرفت.
ابعاد اقتصادی مربوط به سرمایه گذاری در زیرساخت ها و تجارت همچنین نویدبخش رفع بارهای تحمیل شده بر ایران و مردم آن توسط تحریم های ایالات متحده آمریکا و دیپلماسی تهدید است. مدت زمان طولانی پیش بینی شده برای ترتیبات به حاکمیت ایرانی رای اعتماد؛ ثبات و مشروعیت می دهد.
*از لحاظ زمانی، امضای این توافق چه پیامی برای طرفهای غربی و آمریکا دارد؟
زمان بندی مهم به نظر می رسد. در ابتدای ریاست جمهوری بایدن، این توافق پیامی دوگانه را ارسال می کند: چین آماده است تا از کشورهایی که تحت فشار شدید ایالات متحده آمریکا قرار دارند حمایت کند و سیاست های بین المللی چین با نوع تاکتیک های قلدری که توسط آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا، در جلسات اخیر دو جانبه در آلاسکا به نمایش گذاشته شد، تغییر نمی کند.
این توافق همچنین نشان دهنده تفاوت بین تأکید ایالات متحده آمریکا بر نظامی گری چه از طریق دیپلماسی اجباری، فروش اسلحه و پایگاه های خارج از کشور و استرس چین در توسعه روابط اقتصادی برنده/ برنده که منجر به سود متقابل بدون مداخله در امور داخلی یا نقض حقوق حاکمیت می شود است.
در بعضی مواقع، دیپلماسی چین ممکن است باعث تضعیف اعتماد به نفس ملی شرکای خود شود، اما به نظر می رسد دیپلماسی این کشور دائماً به ابزارهای صلح آمیز و منافع متقابل بستگی دارد.
*ایالات متحده آمریکا از امضای این سند همکاری ابراز نگرانی کرده است. چه چیزی باعث نگرانی آمریکا شده است؟
ایالات متحده آمریکا دو نگرانی اصلی دارد: تضعیف اهرم های دیپلماتیک خود با ایران و نمایش بیشتر مهارت های رقابتی چین که ضعف رویکردهای هژمونیک فعلی ایالات متحده آمریکا در نظم جهانی را آشکار می کند.
این واقعیت که این توافق نامه همکاری مشترک در منطقه خاورمیانه واقع شده است، نفوذ منطقه ای ایالات متحده آمریکا در یک محیط مهم استراتژیک از زمان پایان جنگ سرد در اوایل ۱۹۹۰ را تضعیف می کند. با توجه به تلاش های اخیر برخیها در خاورمیانه، حتی اسرائیل و عربستان سعودی، برای برقراری روابط اقتصادی قابل توجه با چین، این ارزیابی قابل قبول است.
سفر به موقع وزیر امور خارجه چین «وانگ یی» به منطقه همچنین نشان دهنده افزایش علاقه و فعالیت چین در منطقه بوده که فقط می تواند واشنگتن را عصبی کرده یا حداقل به چالش بکشد.
«وانگ» پنج اصل رفتار بین دولتی را ارائه داد که اگر مورد قبول دولتهای منطقه باشد، چین را به ایفای نقش حمایتی تشویق می کند. با این روحیه وزیر امور خارجه چین تلاش کرد تا پیشنهاد برگزاری کنفرانسی با موضوع امنیت خطوط دریایی و تأسیسات نفتی در خاورمیانه ارائه دهد.
*در سفری که ظریف به چین داشت، وزیر خارجه چین به نوعی امضای این توافق را به حل و فصل اختلافات ایران با کشورهای منطقه گره زده بود. اما در حال حاضر به ایران سفر کرده تا این توافق را امضا کند. آیا تغییری در دیدگاه چین متعاقب به قدرت رسیدن بایدن در آمریکا به وجود آمده است؟ به عبارت دیگر آیا چین منتظر سیاست دولت جدید آمریکا بوده است؟
عدم تمایل چینی ها برای امضای توافق نامه اغلب در ارزیابی غرب از این رویداد ذکر نشده است، اما چنین تغییر موضعی در بخش چین نشان می دهد که رسمی کردن توافق در این زمان نشان دهنده واکنش به زمینه سیاسی گسترده تر است.
این امر به ویژه نشان می دهد که چین آمادگی نشان دادن ثبات و استقلال خود در رابطه با ایالات متحده آمریکا را دارد. این هشداری به ریاست جمهوری بایدن است که اگر ایالات متحده آمریکا به زور حوزه نفوذ منطقه ای چین در دریاهای جنوب چین را به چالش بکشد، چین راههایی برای تلافی جویی دارد.
چین ممکن است همچنان به کاهش تنش امیدوار باشد وقتی تأثیرات منفی شروع یک جنگ سرد جدید توسط رهبرانی مانند بایدن بهتر شناخته شود. این موارد حدس و گمان است زیرا هیچ چیز به طور رسمی بیان نمی کند که چنین تجدیدنظری در واشنگتن در حال انجام است.
ادعاهای غیرمسئولانه نسل کشی توسط دولت چین علیه اقلیت اویغور در منطقه سین کیانگ؛ حاکی از بدتر شدن بیشتر روابط است، اتهاماتی که باعث التهاب بیشتر روابط این دو کشور بزرگ می شود. با این وجود، تمایل واشنگتن برای حرکت به سمت از سرگیری مذاکرات برجام همچنین می تواند نشان دهنده علاقه جدید آمریکا به خنثی کردن اهرم فشار و نفوذ چین در تهران باشد و فراتر از این، امکان محدود کردن برخوردها به اشکال مسالمت آمیز رقابت را فراهم می کند.
*یکی از موارد مهمی که برای این سند همکاری مطرح شده است ، ارتباط زمینی ایران با عراق و سوریه است. به این ترتیب چین می تواند از طریق ایران ، عراق و سوریه به دریای مدیترانه متصل شود. ایران حضور پررنگی در بندر طرطوس سوریه دارد و نیروهای طرفدار ایران همچنین گذرگاه مرزی بوکمال در استان دیرالزور سوریه و گذرگاه القائم در استان انبار عراق را کنترل می کنند. به نظر شما این مسیر چقدر عملی است؟
من در شرایطی نیستم که بتوانم به طور آگاهانه قضاوت کنم فراتر از بیان این دیدگاه که این نوع پیش بینی با طرح یک کمربند یک جاده - که از سرمایه چینی و نیروی متخصص برای پروژه های مشابه توسعه در آسیا و آفریقا بهره برده – سازگار است.
اگر چنین برنامه هایی پیش رود، همه این کشورها سود خواهند برد و همچنین وسوسه حفظ استقلال سیاسی در عراق و سوریه را تقویت می کند. و این مهم می تواند بخشی از یک استراتژی گسترده تر برای حفاظت از امنیت ملی با تمرین دیپلماسی از راه دور باشد، یعنی حفظ روابط کارا با ایالات متحده آمریکا و چین بدون همسویی با هر یک.
نظر شما