حسن حسینی؛ بازار: رئیسجمهور، وزیران و همه مسئولان اذعان میکنند ما در یک جنگ اقتصادی هستیم که این جنگ با یک جنگ نظامی و کلاسیک فرقی ندارد و همانطور که آنجا ابزار و اسلحه و تدارکات و اتاق جنگ میخواهد ما در این جنگ اقتصادی نابرابر نیاز به تجهیزات رزم هستیم.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که شرایط ما در جنگ اقتصادی و یا قوانینی مانند امور مالیاتی، تأمین اجتماعی، شهرداریها و سایر ترجمانها نسبت به زمان پیش از تحریمها چه تفاوتی دارد و درواقع در شرایط جنگ اقتصادی چه آرایشی به خود گرفته است؟
مسئولان بخش خصوصی را جهادگران و سربازان اقتصادی مینامند اما درحالیکه هرروز بسیاری از سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی در این نبرد سخت شهید میشوند نه تشییعجنازهای برای صنعتگران برپا میشود و نه فاتحهای بر آنها خوانده میشود.
در زمان شیوع ویروس کرونا دولت وعدههای زیادی داد اما هیچکدام از این صحبتها در رابطه با بخش خصوصی و صنعت عملی نشد حتی برای افراد دارای بدهی مالیاتی نیز هیچ فرصتی پیشبینی نشد.
متأسفانه شاهد هستیم که اداره دارایی، تأمین اجتماعی، بانکها و سایر دستگاهها هنوز همان سیستم ارباب رعیتی که از گذشته بین دولت و بخش خصوصی وجود داشته ادامه داده و بخش صنعتی حتی در این شرایط باوجود تحمیل کرونا مجبور به پرداخت بدهیهای خود بدون هیچ ارفاقی است.
راه خود را میرویم
متأسفانه این روزها دولت راه خودش را میرود و گوش بدهکاری برای خواستههای بخش خصوصی وجود ندارد.
وزیر محترم صمت میگویند ما خودرویی در شان مردم ایران نداریم که تولید کنیم و سؤال اینجاست چرا نباید داشته باشیم؟ مردم که این را نخواستهاند و خودروسازی نیز در اختیار مردم نبوده است. پس چه شخصی باید در این راستا پاسخگو باشد؟
دو خودروساز بزرگ ما ایرانخودرو و سایپا بیشترین میزان کمکهای مالی را از دولت دریافت کردند و نتیجه آن تولید ارابه مرگ است که هنوز پاسخی برای این تلفات داده نشده و هیچ شخصی آن را به گردن نمیگیرد.
متأسفانه تصمیمگیریها بر اساس اینکه بخش خصوصی چه میگوید و چه درخواستی دارد انجام نمیشود و ظاهراً تصمیم بر این است که تصمیم داریم از اول دوچرخه را اختراع کنیم و این اشتباه است.
نمونه بارز آن هشدارهای اتاق ایران در زمان مطرحشدن ارز ۴۲۰۰ تومانی بود که از دولت خواسته شد تا این کار را انجام ندهد و یک گروه علمی در اتاق ایران بر روی این مسئله مطالعه کردند و تمام عواقب توزیع این ارز را به دولت تذکر دادند تا دولت از این کار دست بکشد اما متأسفانه دولت به این مطالعات توجهی نکرد و درنهایت کار خود را انجام داد .
مرتب از ما خواسته میشود برنامه و راهکار دهیم اما ما با کمبود برنامه و طرح و پیشنهاد در کشور مواجه نیستیم بلکه در اجرا مشکلداریم.
تمام دنیا به این نتیجه رسیدهاند که توسعه و تولید ثروت در یک کشور توسط بخش خصوصی اتفاق میافتد نه توسط بخش دولتی و این موضوع ۷۰ سال در روسیه شوروی تحت عنوان کمونیست تجربه شد و درنهایت منجر به فروپاشی این سیستم شد
کشورهای همسایه ایران ازجمله ترکمنستان، تاجیکستان، یا کمی آنطرف تر ازبکستان و قرقیزستان را اگر نگاه کنیم میبینیم وقتی از آن سیستم بسته و شرایط اقتصادی قبلی رهایی پیدا کردند بهسوی توسعه گام برداشتند و از آن موقع تا امروز چقدر پیشرفت کردهاند ولی ما بااینوجود روزبهروز خود را محدود و محدودتر میکنیم.
توسعه زیرساخت میخواهد
اگر میخواهیم به توسعه واقعی دست پیدا کنیم باید زیرساختهای مناسب را فراهم کنیم که لازمه زندگی هستند مانند اینترنت که مانند جاده میماند اگر جادهای برای دسترسی از مشهد به نیشابور نداشته باشیم در بیخبری از همدیگر به سر میبریم و اگر بخواهیم هر دو شهر توسعه پیدا کنند لازمه آن ایجاد جاده و راههای دسترسی مناسب است.
افتتاح راهآهن خواف به هرات که چندی پیش انجام شد اقدام بسیار خوبی بود و دولت ایران سرمایهگذاریای انجام داد که منجر به توسعه روابط اقتصادی کشور در سالهای آینده میشود چه در قالب کالا و چه مسافر که هر دو حالت خوب است.
این زیرساختها یابد حتماً فراهم شود و متأسفانه ما در زیرساختها ضعیف هستیم و در بسیاری از شهرکهای صنعتی خود هنوز با مشکل برق و آب مواجه هستیم.
عمدتاً صنایع مستقر در شهرکهای صنعتی ، صنایع کوچک و متوسط هستند و ما در استان خراسان با مشکلات مختلفی مواجه هستیم. ازجمله بحث تملک اراضی ، املاک موقوفه، املاک تحت نظر سازمان محیطزیست و منابع طبیعی ، سازمان میراث فرهنگی و غیره یعنی تا زمانی که یک زمین مناسب برای ایجاد شهرک صنعتی پیدا شود و زیرساختهای آن فراهم شود باید هفتخوان رستم را طی کند تا بتواند شهرک را احداث کند.
از طرفی ما باید به این نکته توجه کنیم که در استان با شرایط اقلیمی کم آب نه بیآبی هستیم ممکن است در خیلی از بخشهای استان زمین مناسب داشته باشیم اما دسترسی به منابع زیرزمینی آب محدود است و برای انتقال آب به آن محل با مشکلات بسیاری مواجه میشویم .
در شهرکهایی نیز که از قبل احداثشده رشد خوبی داشته و میخواهد توسعه پیدا کند در اینجا ما با محدودیتهایی در حوزه ساختوساز مواجه میشویم.
در کشور بعضی وظایف تعیینشده وجود دارد اما کسی آن مسئولیت را قبول نمیکند بهعنوانمثال جاده صنعتی توس تا سال گذشته مسیر مناسبی برای عبور و مرور نداشت و دائم بین وزارت راه و شهرداری پاسکاری میشد و معلوم نبود کدام ارگان میخواهد این جاده را آسفالت کند.
وقتی آسفالت یک جاده ۲۰ سال زمان میبرد و یا در حوزه برقرسانی شرکت برق منطقه میگوید ما توان و اعتبار برقرسانی به شهرک صنعتی را نداریم و در حوزه گاز نیز با مشکلاتی از این دشت روبرو هستیم لذا چگونه میتوان انتظار داشت که به جهش اقتصادی برسیم!
بسیاری از واحدهای بزرگ ما از خراسان رضوی به شهرهایی مانند شیراز، تبریز و سایر کلانشهرها رفتهاند که دلیل اصلی این موضوع نیز وجود سیستم و تنگنظری خاصی است که در استان ما وجود دارد.
بهعنوانمثال یک واحد با گذشتن از هفتخوان بالاخره در شهرک صنعتی مستقر میشود وقتی راه افتاد با تعدادی از ادارات بهصورت مداوم سروکار دارد ازجمله تأمین اجتماعی، دارایی، محیطزیست و غیره که متفاوت با بقیه کشور با ما رفتار میکنند.
یعنی رفتاری که سازمان امور مالیاتی در استان گلستان با مودیان خود دارد بهمراتب متفاوت با رفتاری است که همین سازمان در خراسان رضوی انجام میدهد و مدیریت واحد ندارند باوجوداینکه قانون در کشور یکی است اما وقتی ما با همکاران خود صحبت میکنیم در استان ما برخوردهای بسیار سختگیرانهای انجام میشود که مبتنی بر قانون واحدی نیست.
نظر شما