تهمینه غمخوار؛ بازار: جو بایدن، هفته گذشته در جمع کارکنان وزارت خارجه آمریکا از بازگشت به دیپلماسی حرف زد و گفت که قصد دارد با جهان تعامل داشته باشد به طوری که به خصومت ها پیان داده و تقویت تعامل در روابط خارجی را در دستور کار قرار دهد.
با این وجود، برخی از مقامات و کارشناسان معتقدند که بایدن بیشتر در کلام صحبت از دیپلماسی می کند و در تلاش است تا اهرم جدیدی برای فشار بر ایران ایجاد کند. او نه تنها با اعلام پیش شرط بازگشت ایران به تعهدات برجامی به عنوان اهرم فشار استفاده خواهد کرد، بلکه قصد دارد تا ابزارهای فشار چندجانبه گرا را نیز بیافزاید که در این صورت جدی بودن او در بحث دیپلماسی به زیر سوال می رود.
از طرفی منابع خارجی در گزارشهای خود در یکی دو روز گذشته اعلام کردند که ایران پیشنهاد مذاکره هستهای مستقیم با حضور آمریکا و اروپاییها را رد کرده و تحریم های هستهای باید لغو شوند، در حالی که سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز تصریح کرده که با توجه به مواضع و اقدامات اخیر آمریکا و سه کشور اروپایی، جمهوری اسلامی ایران زمان را برای برگزاری جلسه غیررسمی پیشنهادی توسط هماهنگ کننده اروپایی برجام مناسب نمیداند.
از نظر مقامات ایرانی، تداوم عدم پایبندی آمریکا به توافق هسته ای و لغو تحریم های ضد ایرانی و بسیاری از اقدامات دیگر نشان می دهد که کماکان دولت آمریکا علاقمند است تا سیاست های یکجانبه گرایانه خود را دنبال کند.
در همین راستا خبرنگار بازار گفتگویی را با «ابوالفضل ظهره وند» سفیر اسبق ایران در ایتالیا و افغانستان در خصوص رفع تحریم ها و دیپلماسی اقتصادی ایران در رشد و توسعه کشور انجام داده که در ادامه می خوانیم:
* ایران اعلام کرده تا آثار رفع تحریمها را در عمل نبیند، بازگشت آمریکا به برجام بی معناست. آیا تصور می کنید بایدن با بازگشت به برجام همه تحریمها را رفع خواهد کرد ؟
اساسا تحریم ها وضع نشده اند تا رفع شوند یا بهتر است بگویم که تحریم ها برای رفع یک موضوع اختلافی با ایران برقرار نشده اند، بلکه تحریم ها با هدف کنترل و تسلیم ایران مهندسی شده اند. امریکاییها زمانی که در صحنه برخورد سخت با ایران در طول هشت سال دفاع مقدس به نتیجه ای نرسیدند و متوجه شدند که نمی توانند با کودتا و شورش اجتماعی ایران را تغییر داده و به کنترل دربیاورند و رژیم و نظامی سیاسی ایران را دچار تحولاتی کنند، با توجه به پالسها و سیگنالهایی که از داخل ایران به ویژه دولت یازدهم و دوازدهم دریافت کردند، به این جمع بندی رسیدند که تنها راهشان استفاده از اهرم تحریم است تا در درجه نخست بتوانند ظرفیت های ایران از جمله ظرفیت هسته ای، دفاعی، موشکی، منطقه ای و اثر گذاری کشور با توجه به جغرافیای سیاسی خاص را اسقاط کرده، ثانیا با فشار و تغییر هنجارهای اجتماعی که حقوق بشر نامیده می شود به اهداف خود دست یابند.
از نظر امریکا، قرآن،حجاب و رسمیت نشناختن همجنس گرایی در تعارض با حقوق بشر و نقض آن است. اگر ما لیبرال دموکراسی را به عنوان یک دین در نظر بگیریم، منشور حقوق بشر کتاب آن دین محسوب می شود که سعی کرده تا آن را یعنی هنجارهای غربی را به عنوان آیین جهانی در بیاورد. بنابراین، اگر این زاویه به مسئله نگاه کنیم، واقع بینی به ما حکم می کند که در تله بازی امریکاییها نیفتیم.
پس جو بایدن برای برخورد با ایران مسیری جز مسیر دیپلماسی ندارد و تنها هدف ابزار دیپلماسی تحریم و کشاندن و قرار دادن ایران در موقعیتی است که دیگر ظرفیتهای خود را نیز تسهیم کند یعنی برجام یک (برجام طولانی مدت تر و پایدار تر) موضوعی که بلینکن مطرح کرده و دیگر این که دستیابی به توافقات جدید در حوزه های دیگر مانند موشکی (برجام ۲)، منطقه ای (برجام ۳) و همچنین حقوق بشر، هنجاری و مسائل داخلی (برجام ۴) پذیرفته شود.
جو بایدن برای برخورد با ایران مسیری جز مسیر دیپلماسی ندارد و تنها هدف ابزار دیپلماسی تحریم و کشاندن و قرار دادن ایران در موقعیتی است که دیگر ظرفیتهای خود را نیز تسهیم کند
این مسئله موضوعی بوده که در دوره اوباما دموکراتها با اروپا به توافق رسیدند و تقسیم کار کردند و پروژه برجام را به همراه برخی از عناصر داخلی کلید زدند. لذا، نتیجه آن برجام، فرجام امروز است که نه تحریم ها رفع شد و همچنین بخشی از ظرفیتهای هسته ای خود را از دست دادیم که در واقع خسارت محض است و هم اینکه اقتصاد ما بهتر که نشد هیچ، فشار اقتصادی بر مردم نیز بیشتر گردید که از نظر بایدن و دموکراتهای امروز این موضوع یک فرصت است.
* پس با توجه به این توضیحات اگر این فشارها به خصوص فشارهای اقتصادی منجر به نارضایتی عمومی گردد، تصمیم مقامات ایرانی در خصوص مذاکره با امریکا چه خواهد بود؟
اگر این فشارها منجر به نارضایتی عمومی گردد، طرف ایرانی تصمیم خواهد گرفت تا در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ پروژه مذاکره و بهبود اقتصادی را کلید بزنند، یعنی همین فشار و گرفتاری را یا باید ملت تحمل کنند یا بلاخره با امریکاییها مذاکره نمایند که این مذاکره چیزی نیست جز برجام پایدارتر، محکم تر و طولانی مدت که از آن به عنوان «غروب هسته ای ایران» تعبیر می شود، به طوری که ظرفیت های هسته ای ایران به طور کامل از بین می رود.
اگر تحریم ها منجر به نارضایتی عمومی گردد، طرف ایرانی تصمیم خواهد گرفت تا در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ پروژه مذاکره و بهبود اقتصادی را کلید بزنند، یعنی همین فشار و گرفتاری را یا باید ملت تحمل کنند یا بلاخره با امریکاییها مذاکره نمایند که این مذاکره چیزی نیست جز برجام پایدارتر، محکم تر و طولانی مدت که از آن به عنوان «غروب هسته ای ایران» تعبیر می شود، به طوری که ظرفیت های هسته ای ایران به طور کامل از بین می رود
امریکاییها این موضوع را آشکارا اعلام کرده و به کمک متحدین اروپایی خود و برخی عناصر داخلی ایران در حال آماده سازی این پروژه است. امریکاییها در شرایط فعلی، در حال استفاده از تحریمها و فشار حداکثری ترامپ هستند که در آستانه انتخابات به ایران اجازه دهند که یک مقدار فروش نفت خود را بهبود ببخشد. از طرفی برخی معتقدند که لغو تحریم ها طبق اظهارات مقام معظم رهبری وجود ندارد، اما طرف ایرانی می تواند مذاکره کرده و برای کم تر شدن فشار و مشکلات به مذاکرات جدید چه در حوزه هسته ای، منطقه ای و موشکی تن دهد.
در کل، این پروژه ای است که از مدتها پیش روی آن کار شده و دموکراتها ظرفیتی غیر از این ندارند، زیرا قادر نیستند که با ایران درگیر شوند و از طرفی تحریم ها هم تا کنون جواب درستی نداده است. فقط ما باید حواسمان جمع باشد که در داخل اقداماتی صورت و شکل گیرد که این تحریم ها در جهت از بین بردن این موارد موثر باشند: فساد دستگاه اداری کشور، ناهماهنگی های صورت گرفته و بالا بردن قیمتها یا از بین بردن ظرفیت های ارزی کشور که می تواند فشاربیشتری را بر مردم وارد کند.
تحریم برای ایران بالذات اثری نداشته و در واقع فرصتی برای رشد و توسعه بوده است
بنابراین باید اتفاقاتی رخ دهد که بستر موثر شدن تحریم ها ایجاد شود زیرا این موضوعی است که امریکاییها به آن امید بسته اند، والا تحریم برای ایران بالذات اثری نداشته و در واقع فرصت بوده است. در بخشهایی از اقتصاد ما شاهد بیرون آمدن از رکود و فعال شدن از جمله آغاز فعالیت کارخانجاتی که از هفت تا هشت سال گذشته بسته بوده اند، بوده ایم که همگی در سایه تحریم است و فرصتهایی که کشور توانسته شناسایی کند.
* نقش دیپلماسی اقتصادی در این شرایط در جهت رشد و توسعه کشور چیست؟ آیا ایران از ظرفیتهای موجود در راستای پیشبرد اهداف توسعه پایدار استفاده کرده است؟
نقش دیپلماسی اقتصادی، پارلمانی و بین المللی بسیار تعیین کننده است، زیرا کشورهایی که به رشد و توسعه دست یافته اند، از طریق ماموریت هایی که برای سفارت خانه ها و نمایندگی های آن کشور در اقصی نقاط دنیا تعریف شده، توانسته اند یک سیاست درستی را برروی آن هدف مورد نظر طراحی و ایجاد و متمرکز نمایند، مثلا کشوری که قصد دارد در جهت توسعه صنعتی حرکت کند، قطعا نیاز به تکنولوژی های نوینی دارد که این فناوری ها حلقه های مفقوده خود را باید در سایر کشورها شناسایی نماید.
سفارت خانه هایی که در کشورهای دیگر مستقرند، ماموریت دارند تا ببینند کدام کشور دارای چنین ظرفیتی است که از آن تحت عنوان جاسوسی صنعتی یاد می کنند. نکته دیگر این است که کشوری که قصد دارد تا به رشد و توسعه دست یابد، باید رویکرد صادرات محور داشته باشد. بنابراین باید بازار هدف را مورد شناسایی قرار دهد، مولفه ای که می تواند به شناخت بازارها کمک نماید، نمایندگی های آن کشورها از جمله نمایندگی ایران در اقصی نقاط جهان است که آن ها بازاریابی می کنند و می گویند که مثلا هر کیلو گیلاس ایران در چین می تواند بالای رقمی مانند یک میلیون و نیم تا دو میلیون به فروش برسد و یا یک عدد سیب ایران در فیلیپین می تواند یک دلار فروخته شود. این مسئله هنر نمایندگی ما است که بستری را فراهم کند که مثلا سیب و گیلاس ما به این کشورها وارد شود.
همچنین، در حوزه خدمات فنی و مهندسی ایران ظرفیت های بی نظیری دارد که برخی از آن ها منحصر به فرد است از جمله زعفران، انار و حتی گردو. این ها مواردی است که اگر بازار آن ها شناسایی شود، ثروت خوبی عاید کشور می شود. ما حلقه های مفقوده در زنجیره فناوری محصولاتمان داریم. لذا باید استانداردهای کشورها در حوزه مواد غذایی را شناسایی کنیم و ببینیم که از چه صنایع و بسته بندی هایی استفاده می کنند که ما هم از همان ها استفاده کنیم. مثلا کشوری مانند ایتالیا خواهان پسته ایرانی اما بدون افلاتوکسین است. حال این که چگونه می توانند این حد آفلاتوکسین را از بین ببرند با نوعی از بسته بندی و دستگاههای خشک کن است که کشور ما فاقد آن است. اما باز هم می توان اقداماتی انجام داد که مثلا این دستگاهها را وارد کنیم.
اینکه چگونه برخی از شهرهای چین توانسته اند به حد بالایی از رشد و توسعه دست یابند از طریق دفاتر نمایندگی های سیاسی آن ها به خصوص در اروپا می باشد که تکنولوژی های مختلف را به چین وارد کرده و شروع به کپی سازی می کنند. این موضوعات است که سبب می شود تا مثلا خودروسازی ما هم تکانی نخورد. چینی ها بررسی می کنند که مثلا بهترین خودروهای جهان از چه تکنولوژی هایی استفاده می کنند و در کشورشان از آن فناوری ها استفاده می کنند در حالی که ما اقتصاد خود را مبتنی بر واردات آن هم به خاطر منافع افراد، جریانات و گروهها قرار داده ایم که در تضاد با رویکردهای ملی خواهد بود.
کشوری که منافع جریانات و افراد را مقدم بر منافع ملی قرار می دهد جز این فرجامی نخواهد داشت. به همین دلیل ما هنوز بایستی مواد خود را خام بفروشیم و فرآوری شده آن را از جاهای دیگر وارد کنیم، مثلا ما سنگ قبر را از چین می آوریم که جای تاسف است. خشکبار را از خارج از کشور وارد می کنیم در حالی که خشکبارمان از جمله تخمه آفتاب گردان بر روی دستمان باقی مانده است. موضوع دیگر فسادی است که در نظام گمرکات کشور وجود دارد. ایران باید ببیند کدام کشور به بهترین وجه گمرک خود را ساماندهی کرده و همان را انجام دهد.
* از دیدگاه شما بزرگترین معضل کشور در عرصه اقتصاد چیست؟
بزرگترین معضل کشور ما در عرصه اقتصاد نظام بوروکراتیک ناکارآمدی است که به آن کاغذ بازی می گویند. در کشوری مانند مالزی چیزی به عنوان کاغذ و گردش کاغذ در ساختار اداری آن ها وجود ندارد که مردم اینهمه دچار گرفتاری و زحمت شوند زیرا همین گرفتاری ها منجر به ایجاد چالش و پرونده های حقوقی از دادگاهها می شود. ساختار در این گونه کشورها به گونه ای طراحی شده که اساسا اجازه انحراف، ناکارآمدی و دزدی نمی دهد و توزیع نرمال و آمایش توسعه ای متوازن را به وجود می آورد و شکل می دهد که در ایران اینگونه نیست.
نباید شمال، جنوب ، شرق، غرب و مرکز ایران به خصوص در حوزه اقتصاد و رشد و توسعه متفاوت از یکدیگر باشند و عمل کنند. این ها مسائلی است که دستهای شیطانی هم در آن ها دخیل است که اجازه نمی دهد که دور باطل و ناکارآمدی شکسته شود و کشور در مسیری حرکت کند تا سرمایه ها و منابع خود را به بهترین وجه مورد استفاده قرار دهد و بهره وری ارتقا یابد یعنی نه تنها ما شاهد توسعه باشیم بلکه این توسعه را نیز به دیگران هم منتقل کنیم.
نظر شما