وحید بلالی؛ بازار: امروز بازار توسط حقیقی ها ریزش داشت و حقیقی ها به صورت ویژه بازار را قرمز کردند، اما این همه اصرار برای فروش برای چه اتفاق افتاده است؟، آیا اتفاق ویژه ای رخ داده که همه از ترس مجبور شدند سهم های خود را بفروشند یا شرایط فوق العاده ای صورت گرفته است، در این یادداشت قصد دارم به چند دلیل مهم برای اصرار مردم برای فروش اشاره کنم.
۱. مهمترین دلیل اصرار مردم بر فروش آشنا نبودن با شرایط بازار سرمایه است، مردم ما سال های سال در سرمایه گذاری برای عقب نماندن پول خود از تورم فعال بوده اند، اما سرمایه گذاری در چند بازار مسکن، ارز، خودرو و طلا.
ذات سرمایه گذاری در چهار بازار فوق با ذات سرمایه گذاری در بورس متفاوت است، بسیاری از افراد از این سرمایه گذاری ها سودهای کلانی را به جیب زده اند می دانید علتش چیست؟، علت این است که مردم این سرمایه گذاری را به عنوان کالا در اختیار داشته اند و معتقد هستند به علت اقتصاد تورمی کالا هیچ وقت به قیمت قبل بازنگشته و همواره به سمت افزایش میل پیدا می کند، اما مردم چون شناختی نسبت به سهام ندارند و سهام را مانند یک کالا نمی توانند لمس کنند نمی توانند درک کنند که همین قضیه در بازار سرمایه نیز صدق می کند، زیرا سهام یک شرکت نیز به قیمت قبل بازنگشته و با افزایش قیمتها، سهام یک شرکت نیز افزایش می یابد.
۲. دید مردم به بورس کوتاه مدت است، از ابتدا نیز مردمی که به صورت ویژه جلوی درب کارگزاری ها صف بسته بودند به این امید کد بورسی گرفتند که در چند ماه سرمایه شان چندین برابر شود، از ابتدا نیز مردم با دید بلند مدت به بورس نیامده بودند و وقتی که بازار ریزش پیدا کرد مجبور شدند در بورس بمانند، طبیعی است که با ریزش چند ماهه همین مردم باز هم همان رفتار قدیمی را تکرار کنند، یعنی تا به کمترین سودی برسند فکر سیو سود و فرار از بازار سرمایه باشند. برندگان بورس افرادی هستند که به صورت بلندمدت بیش از پنج سال در بازار سرمایه حضور دارند و زمانی فرد می تواند به سود بسیار عالی در بورس برسد که به این دید برسد.
۳. دعوت همگانی مردم به بورس بدون آشناکردن آنان با بورس اشتباه بود، شخصی که می خواهد در بازار سرمایه، سرمایه گذاری کند باید ابتدا ذات بازار را بشناسد، لزوم آشنایی با روانشناسی معامله گری برای تازه واردان بورسی امری حیاتی بود که از ابتدا بر سر آن کوتاهی شد، فرض کنید فردی به بازار سرمایه می آید، قبل از آن در بازار سکه یا مسکن بوده و دارایی اش در روزهای اول خرید بدون تغییر مانده و اگر نوسانی هم داشته اندک بوده است، اما همین فرد به اشتباه در بدترین زمان سهم را خریداری و از همان فردای خرید با صف فروش مواجه می شود، این وضعیت که فرد با آن مواجه شده در هیچ بازاری وجود ندارد بنابراین یک شوک هیجانی بسیار منفی به سرمایه گذار وارد کرده و باعث می شود فرد از زمین و زمان حس ناامیدی و شکست و مال باخته شدن داشته باشد، در صورتی که مال باخته ای در بورس وجود ندارد، برخی از رسانه‌های معاند نیز هشتک #مال_باخته را در فضای مجازی فعال کرده بودند نیز سعی داشتند همین حس را به اکثر سرمایه گذاران بورسی وارد کنند.
مال باخته کسی است که دارایی را خریداری کرده و به یک باره همه آن را از دست داده است، در صورتی که در بورس ایران اگر فرد الزامات سرمایه گذاری را رعایت کرده و سبد سهام خود را از شرکت های مختلف بچیند در بدترین سبد سهام نیز مالباخته نمی شود که هیچ بلکه با دید بیشتر از یک سال سرمایه فرد به وی بازگشته و سود بیشتری از بازارهای موازی بورس به فرد تعلق می گیرد.
۴. مردم باید بپذیرند که همانگونه که برای سلامت خود نیاز به مشاور پزشک دارند برای سرمایه گذاری نیز نیاز به مشاور سرمایه گذاری مطمئن و کاربلد خواهند داشت، متاسفانه مردم در این روزها به نصیحت فعالان قدیمی بازار سرمایه گوش نداده و نیازی نیز در مشاوره سرمایه گذاری برای خود حس نمی کنند.
آموزش صحیح بهترین و سودده ترین سرمایه گذاری برای افراد است اما این درک برای مردم ما هنوز وجود ندارد، اگر به هر دلیلی نمی توانیم آموزش ببینیم باید به افراد کاربلد و مطمئن در سرمایه گذاری مراجعه کنیم تا با گرفتن تصمیمات هیجانی سرمایه خود را یک روزه به باد ندهیم.
۵. در پایان باید بر این نکته تاکید کنم که اگر فردی در بهمن ماه گذشته در بورس ایران سرمایه گذاری کرده بود تا به امروز تنها اگر به اندازه بازده شاخص کل توانسته بود سود بگیرد به سود ۱۵۰ درصدی رسیده است(پس مالباخته بودن در بورس معنایی ندارد)، این در شرایطی است که بازار اکنون باز هم مستعد رشد است و قطعا در چند ماه آینده بورس بیشترین بازده را در میان بازارهای موازی خود خواهد داشت.
نظر شما