حمیدرضا پیرهادی؛ بازار: این روزها بازار سرمایه هرروز درحال سقوط است. سقوطی که می توان گفت فعالان و کارشناسان بازار را برای تصمیم گیری و تحلیل معطل کرده است. قبل از ادامه دار شدن قرمزی بازار، عوامل بنیادی خوب و مناسب تلقی می شد اما پس از تثبیت روند نزولی سهامداران امید خود را از دست داده اند و درحال تماشای آب شدن سرمایه زندگی شان هستند. سهامدارانی که به دعوت و تشویق دولت وارد بورس شدند بلکه در شرایط اقتصادی که دولت روحانی برایشان پدید آورده، کمی درآمدشان را افزایش دهند.
در همین بین خبر آمد که نمایندگان مجلس درصدد دعوت حسن قالیباف اصل، رئیس سازمان بورس و فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد هستند و احتمال استیضاح وزیر وجود دارد.
چیزی نگذشته بود که خبر استعفای قالیباف اصل در رسانه ها پیچید. اما منبع آگاه این خبر نه نامش مشخص بود و نه مقامش و همین مسئله باعث شد کارشناسان صبر پیشه کنند تا اصل ماجرا مشخص شود. بلافاصله حسن قالیباف اصل روز سه شنبه ۳۰ دی ماه در حاشیه جلسه با اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری صداوسیما با تکذیب خبر استعفای خود از ریاست این سازمان، افزود: شاید مرا برکنار کنند، اما استعفا ندادهام.
اما اثر استعفا یا تغییر و این اخبار ضد و نقیض بر بازار سرمایه چیست؟ عملکرد قالیباف اصل چطور بوده است؟ سید هادی میرعلمی به این سوالات پاسخ می دهد.
سیدهادی میرعلمی، کارشناس بازار سرمایه درواکنش به اخبار ضدونقیض استعفای رئیس سازمان بورس و نحوه عملکرد او در مدت اخیر به «خبرنگار بازار» گفت: معمولا ریشه مشکلاتی که در یک دوره از بورس یا اقتصاد کشور رخ می دهد را نمی توان از دوره کنونی دید. به طورمثال در دوره اول روحانی، آقای طیب نیا، وزیر اقتصاد سیاست های انقباضی به همراه سرکوب ارزی داشت که موجب شده بود دلار ثابت بماند اما نقدینگی افزایش پیدا کند و به نوعی بیماری هلندی، اقتصاد کشور را دربرگرفته بود.
وی یادآورشد: از آنجاکه در دوره طیب نیا کشور تورم نداشت، بسیاری از مردم عادی فکر می کردند عملکرد طیب نیا خوب بوده است درحالی که بعد از اتمام دوره وزارت او و آغاز دوره دوم دولت روحانی شاهد بودیم که فنر فشرده شده نقدینگی ناگهان باز شد و با کمی فشار از سوی ترامپ با مشکلات ارزی روبرو شدیم. درهمین راستا مردم وزرای اقتصادی دولت دوم روحانی را مقصر مشکلات ارزی می دانستند و کسی طیب نیا را نمی دید که پایه گذار مشکل اصلی اقتصاد بوده است. یعنی وزاری دوره اول دولت روحانی.
میرعلمی گفت: درمورد حسن قالیباف اصل نیز همین داستان صدق می کند. مشکل سازمان بورس مربوط به ۵ یا ۶ ماه اخیر نبوده است و ما نمی توانیم تمام تقصیرها را به گردن او بیندازیم. زیرا در دوره گذشته و دعوت عامیانه مردم به بورس و نقشی که رسانه های ملی داشتند مانند پخش مستندهایی درمورد بورس که باعث شد مردم عادی به سمت بورس روانه شوند و این مسئله باعث شد شاهد دوره ای از ورود پول های هیجانی به بازار باشیم.
در دوره اول روحانی، آقای طیب نیا، وزیر اقتصاد سیاست های انقباضی به همراه سرکوب ارزی داشت که موجب شده بود دلار ثابت بماند اما نقدینگی افزایش پیدا کند و به نوعی بیماری هلندی، اقتصاد کشور را دربرگرفته بود، درحالی که بعد از اتمام دوره وزارت او و آغاز دوره دوم دولت روحانی شاهد بودیم که فنر فشرده شده نقدینگی ناگهان باز شد و با کمی فشار از سوی ترامپ با مشکلات ارزی روبرو شدیم. درهمین راستا مردم وزرای اقتصادی دولت دوم روحانی را مقصر مشکلات ارزی می دانستند و کسی طیب نیا را نمی دید
او افزود: همین باعث رشد تاحدودی حباب گونه بازار شد، اما به هرحال این حباب تخلیه می شود و نمی توان وضعیت مذکور را به گردن قالیباف اصل انداخت و هجمه ها را به سمتی برد که با استعفای او قرار است مشکلات برطرف شود.
این تحلیلگر می گوید: من فکر می کنم فشارهای زیادی از نقاط مختلف به رئیس سازمان بورس وارد می شود و در دوره بدی از بازار ریاست سازمان را بر عهده گرفت. وگرنه عواملی که باعث ناکارآمدی بازار شد بیشتر از اینکه به سازمان بورس مربوط شود به سازمان های دیگر ارتباط دارد و نمی توانیم تقصیرات را گردن قالیباف اصل بیندازیم.
دعوت عامیانه مردم به بورس و نقشی که رسانه های ملی داشتند مانند پخش مستندهایی درمورد بورس که باعث شد مردم عادی به سمت بورس روانه شوند و این مسئله باعث شد شاهد دوره ای از ورود پول های هیجانی به بازار باشیم، نمی توان وضعیت مذکور را به گردن قالیباف اصل انداخت و هجمه ها را به سمتی برد که با استعفای او قرار است مشکلات برطرف شود
میرعلمی درواکنش به اینکه تاثیر اخبار ضدونقیض از استعفای حسن قالیباف اصل بر بازار سرمایه چیست؟ ابراز کرد: به نظر من این نوع خبرها نمی تواند اثر جدی بلندمدتی داشته باشد. همین الان هم بازار در یک روند نزولی است و هرچیزی را می تواند بهانه ریزش بیشتر خود بداند و شاید این خبر هم تاحدودی موجب ادامه این روند شود. اما به هرحال تاثیر آنچنانی نمی تواند داشته باشد.
قیمت های بسیاری از صنایع با همین دلار ارزنده خواهد بود. به طورمثال در صنایع فولادی، معدنی و پتروشیمی P/E های بسیار خوبی داریم وP/E های حدود ۴ الی ۵ بسیار ارزنده هستند اما بحث مهمی که هست چشم انداز این روند است
وی همچنین در ادامه به آینده بازار و وضعیت بنیادی سهام اشاره کرد و گفت: درمصاحبه اخیر که قبل از ریزش دلار انجام دادیم، عوامل بنیادی بازار را مناسب می دانستم چراکه با دلار ۲۴ و ۲۵ تومان ارزنده بود. اما به هرحال دلار به لحاظ تکنیکالی و بنیادی خودش که می تواند آزادشدن منابع دلاری کشور و سایر عوامل باشد، شروع به اصلاح کرد و از مسیر ۲۵ تومان به محدوده ۲۱ تومان رسید. این مسئله بر عامل بنیادی بازار تاثیر دارد و حداقلش این است که می تواند انتظارات تورمی را کاهنده کند و کاهنده شدن انتظاران تورمی می تواند پول های خرد را به سمت سپرده های بانکی سوق دهد.
کارشناس بازار سرمایه عنوان کرد: متاسفانه این خبر خوبی برای بازار نیست. من فکر می کردم که بازار درحال پیشخور همین موضوع بود اما با اتفاق اخیر و ریزش ها به نظر می رسد به تدریج به پایان این مسیر نزدیک خواهیم شد قیمت های بسیاری از صنایع با همین دلار ارزنده خواهد بود. به طورمثال صنایع فولادی، معندی و پتروشیمی P/E های بسیار خوبی داریم وP/E های حدودی ۴ الی ۵ بسیار ارزنده هستند اما بحث مهمی که هست چشم انداز این روند است.
او یادآورشد: دوره هایی داشتیم کهP/E های بازار ۳ یا ۴ بوده اما بازار سودآنچنانی نداده است و علتش هم نبود چشم انداز مثبت بوده است. فکر می کنم اگر بخواهند دلار را سرکوب کنند و دولت با منابعی که ازاد شده بخواهد قیمت دلار را سرکوب کند و نگذارد به اندازه نقدینگی رشد کند متاسفانه ممکن است مجدد بازار چشم انداز مثبتی نداشته باشد.
میرعلمی در پایان گفت: این عوامل هم به این بستگی دارد که آیا دولت واقعا به منابعی دست پیدا کرده یاخیر. بنابراین ممکن است بازار را به سمت رکود ببرد. احتمالا در این حوالی بازار قیمت های تعادلی خود را پیدا می کند اما برای رشد به محرکی که می تواند عوامل بنیادی مانند دلار یا کاهش نرخ بهره بانکی را داشته باشد، نیاز دارد.
نظر شما