آرمین صرافان؛ بازار: تا یک ماه پیش در هر محفل خانوادگی و یا مجامع صنفی و اقتصادی سرمایهگذاری در بورس نقل محافل بود اما این روزها کمتر شخصی دیگران را به سرمایهگذاری در بورس تشویق میکند و لذا بهواسطه این بیاعتمادی حاکم سرمایهگذاران خرد درصدد هستند این بازار را بهقصد سفتهبازی در بازارهای دیگر ترک کنند.
اگرچه بررسی صورتوضعیت بسیاری از شرکتها ازجمله فولاد و پتروشیمی و همچنین شرکتهای داخلی مانند داروسازی، مواد غذایی و لاستیکسازی به لحاظ نرخ و فروش عملکرد خوبی را ثبت کرده است اما بااینحال بسیاری از سهامداران در این بازار در صف فروش قرار دارند.
صف فروش در بورس معمولاً به شکل هیجانی و بر اساس ترکیب شایعات و هیجان افراد و یا به شکل «ممنتومی» ناشی از شرایط کلی و یا در قالبهای صف فروش خبری و همچنین صف فروش ساختگی ایجاد میشود که البته قصد بنده در این یادداشت مرور این واژهها نیست بلکه نگاهی به عوامل تأثیرگذار در این صفها در طی ماههای گذشته است.
علت ریزش و تشکیل صفهای فروش دلایل مختلفی دارد که میتوان در عدم اعتماد مردم به سودآوری بورس، اوراق مرابحه، کسری بودجه، عدم نظارت بر عملکرد حقوقیها، نداشتن سازمان واحد برای سرمایهگذاران خرد و حقیقیها برای حمایت از آنها و اطلاعرسانی بهموقع به آنها و پیشگیری از ضررهای زیاد خلاصه کرد.
از طرفی چون بانکها و برخی بنگاههای مالی و طیف وسیعی از شرکتهای حاضر در بورس، بخش قابلتوجهی از سرمایه خود را به دلار و سکه و ملک تبدیل کرده بودند لذا باقوت گرفتن پیوستن به FATF شاهد واکنش منفی حقوقیهای فعال در بازار بودیم.
البته برخی دیگر نیز با بازیهای حسابشده موجب سستی بازار شدند و این امر بارها توسط کارشناسان هشدار داده شد اما به علت عدم وجود سازوکار قانونی، سازمان بورس نتوانست با این فساد اقتصادی مقابله کند.
متأسفانه پیشازاین شاهد بودیم زمانی که دولت به کسری بودجه میخورد و چالش دارد از جیب سهامداران و شرکتهای خصوصی که در بورس هستند، برداشت میکند که این امر آن شرکتها را نیز دچار مشکل میکند.
رفتارهای سرمایه گذران
از سیاستهای دولتی و تأثیرگذار بر بورس که بگذریم از رفتار نابسامان سهامداران و نبود شناخت کافی از بازار نمیتوان غافل شد زیرا هر وقت رفتارهای هیجانی بیشتر شده، مشکلات بازار پررنگ خواهد شد.
ناآگاهی عموم مردم نسبت به این بازار تخصصی و تحلیلهای مالی و سرمایهگذاری در کنار تمایل به بهرهمندی از سودهای نجومی در این بازار، منجر به جذب این افراد به کانالهای تلگرامی و شبکههای مجازی شد که اقدام به سیگنال دهی و سیگنال فروشی میکنند و پیامدهای آن را در بازار سرمایه مشاهده میکنیم.
درواقع کانالها و گروهها بهطور همزمان افراد را به خرید یک سهم خاص تشویق و مردم را اغوا میکردند بنابراین با ایجاد تقاضا، قیمت سهم را افزایش داده و سپس خود در قیمتهای بالا سهمشان را میفروشند و باعث ضرر و زیان مردم میشوند.
در همین راستا برای تقویت و حرفهای شدن بازار سرمایه باید تعداد و اندازه صندوقهای سرمایهگذاری، سبد گردانها، شرکتهای رتبهبندی و شرکتهای تأمین سرمایه زیاد شود، درحالیکه تعداد این نهادهای مالی اکنون کم و در مقیاس کوچک فعالیت میکنند و نمیتوانند بهتناسب بازار فعالیت کنند.
صندوق تثبیت
در کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و اندونزی صندوق تثبیت بازار وجود دارد که در مواقع بحرانی وارد عرصه شده و از ریزش قیمتها جلوگیری میکنند، اما در آن کشورها گستره صندوق تثبیت متناسب با اندازه بازار بورس آن کشورها است و بعضاً دارای ردیف بودجه عمومی هستند و در مواقع بحران میتوانند ایفای نقش کنند.
اما در ایران متأسفانه حجم منابع صندوق تثبیت بازار همخوانی لازم را با اندازه بازار سرمایه نداشته و لذا از آنجاکه این صندوق بدون برنامه وارد بازار شد و منابع صندوق که ۷۰۰ میلیارد تومان بود، خرج شد لذا تأثیری در بازار نداشت.
بدون شک بازار سهام ایران در ماههای گذشته در بسیاری از نمادها بهصورت حبابی و غیرمنطقی رشد کرد ولی بسیاری از کارشناسان با این رشد را تا حدی نمیدیدند که اسم حباب را بر روی آن بگذارند و در شعف اینکه هرروز شاخص بورس در حال رشد است، شعارهای دولت جدید را دلیل این رشد میدانستند.
اما دلیل رشد عجیب قیمت سهام در بورس را بیش از هر چیز میتوان به جریان نقدینگی واردشده به بازار سهام نسبت داد؛ جریان نقدینگی که بهراحتی توانست حتی سهام شرکتهایی که فاقد پیشبینی سود یا همان «EPS» بودند را تحت تأثیر قرار دهد حال به نظر میرسد این جریان نقدینگی با سرعت قابلاعتنایی در حال خروج از بازار سرمایه است.
اقتصاد ایران طی دو سال گذشته با مشکلات متعدد مدیریتی و زیرساختی مواجه بوده است که میتوان گفت دچار نوعی رکود همراه با تورم شده است که رونق بازار سرمایه درماه های گذشته نشان از آن داشت که رشد شاخص بورس تنها به دلیل حرکت اشتباه سرمایهگذاران خرد بوده است که دولتمردان بهاشتباه این مسئله را سیاستهای خود نسبت میدادند.
نظر شما