به گزارش بازار، تفکر حاکم بر وزارت نفت در طول سالیان طولانی ریاست بیژن زنگنه بر این وزارتخانه بر خامفروشی نفت استوار بوده است. تیم حاکم بر وزارت نفت معتقد است که عصر سلطهگری نفت و سایر منابع هیدروکربنی به زودی به پایان خواهد رسید. از طرفی ساخت پتروپالایشگاه و حرکت به سمت زنجیره ارزش تا صنایع تکمیلی امری زمانبر و هزینهزاست. در نتیجه بهتر است منابع نفتی کشور به هر طریق ممکن استخراج شده و به صورت خام به فروش رسد تا قبل از پایان عصر نفت بتوان منابع ارزی حاصل از خامفروشی را صرف توسعه اقتصادی کشور کرد.
البته این گونه استدلالها برای حرکت به سمت خامفروشی نفت با یک ابهام جدی روبرو است، اینکه با توجه به تحریمپذیر بودن نفت ایران چطور میتوان در این مسیر گام برداشت؟ طرفداران این جریان در پاسخ به این ابهام به این نکته اشاره میکنند که در صورتی که میزان تولید و صادرات نفت ایران افزایش یابد و مثلا به روزی ۸ میلیون بشکه نفت برسد، دیگر امکان حذف ایران از بازار جهانی نفت برای آمریکا میسر نخواهد بود.
به طور کلی بیان اینگونه استدلالها نشان میدهد که پیش فرضهای ذهنی تیم حاکم بر وزارت نفت از چندمنظر دچار ایرادات اساسی است که در صورت مبنا قرار گرفتن آنها در برنامهریزیها، کشور را بن بست میرساند. در این راستا ابهامات زیادی مطرح است:
۱- آیا اساسا امکان تولید ارقامی حدود ۸ میلیون بشکه نفت از مخازن نفتی ایران وجود دارد؟
۲- آیا بازار جهانی نفت ظرفیتی برای حضور ۸ میلیون بشکهای ایران را دارد که بتوان از این مسیر تحریم را خنثی کرد؟
۳- آیا اساسا عصر نفت رو به پایان است که عجلهای برای خامفروشی نفت و عدم توسعه پالایشگاه داشته باشیم؟
در سلسله گزارشهای «آدرس غلط» به بررسی ادعای توسعه کشور مبنی بر خامفروشی نفت با پیشفرضهای وزارت نفت پرداخته شده است. در این گزارش به بررسی سوال ۴ خواهیم پرداخت.
تفکر خامفروشی نفت و خرید توسعه از خارج مانع پیشرفت کشور شده است
در این راستا مسعود درخشان استاد ممتاز اقتصاد دانشگاه علامه در برنامه «رهیافت» رادیو اقتصاد با اشاره به دلایل عدم توفیق کشور در حوزه اقتصادی گفت: دلیل اینکه پس از پیروزی انقلاب موفق نشدیم وابستگیمان را به درآمدهای عاید از نفت کم کنیم به طرز فکر مدیران و مشاوران آنها برمیگردد که بر این باورند برای رشد و توسعه اقتصادی کشور باید تا میتوانیم نفت خام بفروشیم. یعنی باید حداکثر استفاده را برای افزایش تولید از این منابع خدادادی و صادرات آن داشته باشیم و با ارز حاصل از آن نیازهای کشور برای توسعه اقتصادی را از بازارهای خارجی خریداری کنیم.
وی ادامه داد: پس مثلثی به وجود آمده است که یک وجه آن امکانپذیری خریداری توسعه از بازارهای جهانی است، انگار توسعه، کالایی خارجی است که قابل خریداری است، در حالی که توسعه نیازمند سبک تفکر خاص و استفاده از ظرفیت علمی، فنی و نیروی انسانی داخل و سازمانبندی ویژه است که بتوان در مسیر توسعه گام برداشت.
درخشان گفت: وجه دیگر این تفکر، خام فروشی نفت است. شما بدانید که این تفکرِ خام فروشی نفت و خرید توسعه قبل از انقلاب بر کشور حاکم بوده و متاسفانه علیرغم تاکید مقام معظم رهبری به کاهش خامفروشی و اقتصاد درونزا تا الان ادامه دارد. رئیس جمهور هم به صراحت میگوید من بدون رابطه با خارج نمیتوانم کشور را اداره کنم. بله رابطه مانعی ندارد اما نباید به صورتی تعریف شود که وابستگی اقتصادی کشور را تشدید کند و استقلال ایران را زیر سوال ببرد.
استاد ممتاز اقتصاد دانشگاه علامه افزود: وجه سوم این تفکر این است که برای این که بتوانیم به خام فروشی نفت ادامه دهیم باید با دنیا هماهنگ باشیم تا تحریم نشویم. متاسفانه بعد از جنگ که به نظر بنده بهترین فرصت برای رشد و توسعه به معنای واقعی کلمه بود، دولت سازندگی سر کار آمد و نتوانست از این ظرفیت استفاده کند و دولتهای بعدی نیز به همان روال قبل از انقلاب کشور را اداره میکردند.
وی اظهار داشت: البته آقای احمدی نژاد ابتدا با یک روحیه خوب انقلابی وارد شد اما در حوزه اقتصاد در همان الگو ماند، زیرا متوجه نشد تا وقتی که اصلاحات اقتصادی اتفاق نیفتد و این کشور به لحاظ تولید روی پای خود نایستد، مبارزه در ابعاد سیاسی با تنگنا مواجه میشود و دیدیم که این اتفاق افتاد. بزرگترین مانع ما برای پیشبرد سیاستهای کلی نظام و پیشرفت کشور، ساختار غلط اقتصاد است که به ارث رسیده از قبل انقلاب است.
مسئولین دولتی حتی الفبای سیاست خارجی را هم درک نمیکنند
درخشان اشاره کرد: به اعتقاد بنده بیماری فعلی اقتصاد ایران یک بیماری طولانی و مزمن است. بیماریهای اقتصادی نوعا مثل سرطان هستند و دوره پنهان دارند و وقتی علائم بحران ظاهر میشوند؛ مبارزه و رفع آثار سوء آنها زمانبر است. به نظر من باید هم اکنون از ظرفیت مجلسمان که حرفهای انقلابی میزند به خوبی استفاده شود.
استاد ممتاز اقتصاد دانشگاه علامه گفت: البته متاسفانه دولت ما از سریال برجام دست برنمیدارد و مردم را ۷ سال سرگرم دیدن سریال برجام کرده است، الان هم که بعد از جنایات آمریکا و به شهادت رساندن سردار دلها و دانشمندان کشور، هنوز دولت میگوید از این سریال پا نشوید، قسمتهای خوب سریال برجام دارد اتفاق میافتد. من تعجب میکنم از افرادی که هماکنون در وزارت خارجه هستند و به مدارک علمی خود از دانشگاههای خارجی میبالند چرا الفبای سیاست خارجی را درک نمیکنند.
وی تاکید کرد: یک زمانی میگفتند ما با انگلیس و فرانسه و آلمان مذاکره میکنیم تا بین اروپا و آمریکا شکاف به وجود بیاوریم. من آن موقع گفتم فقط یک دلیل بیاورید که چرا باید اروپاییها رابطهشان با آمریکا به هم بزنند تا با ما رابطه برقرار کنند. ما چه داریم که بتوانیم بدهیم که قانعشان کند. حضرت آقا از همان ابتدا بهتر از هرکسی آمریکا را میشناخت و میگفت با توجه به شناختی که از ذات آمریکا دارم به مذاکرات امیدوار نیستم و خوشبین نبود ولی دولت فعلی رفت و کار خودش را کرد و نتیجه شد خسارت محض.
امروزه برخی مسئولین خیال میکنند میتوان با دلارهای نفتی به دروازههای تمدن بزرگ رسید
درخشان خاطر نشان کرد: باید این سوال را پرسید که چرا شرکتهای بزرگ در ایران سرمایهگذاری میکنند. آیا دنبال رشد ما هستند یا سود خودشان؟ ممکن است شما بگویید آنها سودشان و ما منافع ملی خودمان را در یک بازی برد-برد تعریف میکنیم. بحث من این است که شما به لحاظ تاریخی از دوره پهلوی دوم از حدود ۱۹۷۲ که قیمت نفت ۴ برابر شد موضوع را بررسی کنید. آن شاه نادان میخواست با این دلارهای نفتی به دروازههای تمدن بزرگ برسد و نمیفهمید و امروزیها هم نمیفهمند که بزرگ شدن کشور از درون است نه بیرون.
استاد ممتاز اقتصاد دانشگاه علامه گفت: شما از آن زمان تا الان در این ۵۰ سال فقط یک مورد نشان دهید که سرمایهگذاری خارجی با این مدل آقایان اولاً موجب انتقال فناوری شده ثانیاً منافع ملی را تامین کرده است و موجب رشد و توسعه شده، به گونهای که اگر نمیشد الان مشکلات جدی داشتیم، حتی یک مورد وجود ندارد. شرکتهای بزرگ نفتی، نوکران سیاستمداران غربی هستند و آنها اجازه بهرهمندی ایران از تکنولوژی را نمیدهند.
درخشان اظهار داشت: متاسفانه این واژه سرمایهگذاری خارجی و انتقال فناوری را با برداشت غلط در مغز ما کردند و ما دانشگاهیان هم در کلاسها گفتیم و این دانشجویان بعدا مشاوران مدیران کشور شدند و به مسئولان گفتند و مسئولان هم الان به رویاپردازی خودشان مشغول هستند.
از زمان دارسی تا IPC حتی یک فناوری به کشور منتقل نشده است
استاد ممتاز اقتصاد دانشگاه علامه گفت: من در حوزه نفت سالها به صورت دقیق و تخصصی کار کردم و با بزرگترین استادان مخازن نفتی در کشور همکاری نزدیک داشتم. این حرف من را نه به عنوان اقتصاددان بلکه به عنوان کسی که همکاری نزدیک با استادان تراز اول نفت کشور داشتم بشنوید. در مورد قراردادهای نفتی از زمان دارسی تا IPC من یک به یک مطالعه کردم و برای کشورهای اوپک دوره نفت و گاز در ایران تأسیس کردم و ۱۰ سال است، دهها متخصص و دکتری نفت و گاز تربیت میکنیم. از زمان دارسی تا به حال یک فناوری در این چارچوب منتقل نشده و در IPC هم همینطور.
وی تاکید کرد: مگر این که فناوری را به این معنا ترجمه کنیم که مثلا پیچ و مهره دستگاه را چگونه باید ببنیدیم. شما این دستگاه را از هر کجا بگیری یک کسی را میآورند تا آموزش نحوه کار بدهند. آموزش نحوه کار که انتقال فناوری محسوب نمیشود. فناوری یعنی روش مدیریت مخازن و نحوه ساخت پالایشگاهها و مواردی از این دست.
درخشان گفت: این هم یکی از ابزارهای شیاطین تعلیم یافته- به تعبیر امام(ره) - است که میگویند شرکتهای نفتی اروپایی سرمایهگذاری خارجی و انتقال فناوری میآورد. در IPC گفتند یک شرکت ایرانی برود در کنار شرکت خارجی قرار بگیرد و این قضیه موجب میشود طرف ایرانی فناوری را یاد بگیرد تا کم کم به یک شرکت بینالمللی بدل بشود. این حرف کودکانهای است و گویی اصلا وزارت نفت نمیداند معنای بینالمللی چیست و این که شرکت ایرانی کنار دست شرکتی دیگر بایستد و یاد بگیرد یعنی چه؟
استاد ممتاز اقتصاد دانشگاه علامه گفت: در همان زمان ایرادی که بنده به IPC گرفتم این بود که منظورتان از حضور شرکت ایرانی کنار شرکت خارجی و انتقال تکنولوژی بدین صورت چیست؟ بنده یک و نیم سال مقابل قرارداد IPC ایستادم و آنها نتوانستند بحث حضور را تعریف کنند و سرانجام با شبکه و ارتباطهایی که داشتند کارشان را جلو بردند و امضا کردند و با توتال به عنوان اولین شرکت تحت قاعده IPC قراردادی تعریف کردند که اصلاً جایگاه شرکت ایرانی و خارجی در آن مشخص نبود و بالاخره با تهدید توخالی آمریکا هم از ایران رفت.
سیاستهای تعدیل اقتصادی توسط صندوق بینالمللی پول به دولت سازندگی دیکته شد
وی اظهار داشت: دلیل تداوم ناکامی اقتصادی کشور بعد از ابلاغ سیاستهای اقتصادی مقاومتی این است که دولت تدبیر و امید، توجهش را به ایجاد رابطه با آمریکا مترکز کرده است و از اقتصاد ملی غافل شده است. شما بفرمایید در این دولت چه برنامه اساسی در راستای خنثی کردن آن برنامههای تحت عنوان تعدیل اقتصادی انجام شد؟ این برنامهها از دولت اول هاشمی از سازندگی شروع شد و دیکتههایی است که صندوق بینالمللی پول به دولتهای ما تحمیل کرده است
درخشان گفت: دولت سازندگی بزرگترین فرصت تاریخی برای اصلاحات اقتصادی را از بین برد. در آن زمان به واسطه جنگ روحیهای در مردم ایجاد شده بود مبنی بر اینکه نیازی به کمک خارجیها نیست و ما میتوانیم با تکیه بر توان داخلی کار را جلو ببریم اما متاسفانه از این فرصت استفاده نشد و اشرافیت و تجمل به محور اصلی فرهنگ اقتصادی کشور تبدیل شد.
استاد ممتاز اقتصاد دانشگاه علامه تاکید کرد: اگر این دولت فعلی نتوانست از رهنمودهای حضرت آقا در اقتصاد در بحث الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت و رهنمود سالیانه درباره اقتصاد مقاومتی استفاده کند به این دلیل بود که دولت اصلاً به مسائل اساسی داخلی نپرداخت و در این بودجهبندیها و برنامههای چندساله، هدفش حل مشکل اساسی اقتصاد کشور نبود.
وی افزود: دولتی که دلش برای اقتصاد ملی شور بزند و دلواپس مردم باشد نخستین کاری که میکند پیشبینی آینده است و اقداماتش را در جهت رفع مشکلات آینده به صورت بلندمدت و کوتاه مدت تعریف میکند و این نخستین کاری است که هر دولت دلسوز و دلواپس انجام میدهد و متأسفانه "دلواپس" کلمه مهمی است که با تبلیغات محتوایش را عوض کردند.
افت فشار فازهای پارس جنوبی بحران گازی کشور را تشدید میکند
درخشان گفت: بنده از زمان دولت دوم خاتمی در مورد حساسترین بخش اقتصاد که انرژی بود پیشبینیهایی انجام دادم. این کار را با کمک مرحوم سعیدی که بزرگترین صاحبنظران مخازن نفتی کشور و مسئول نظارت بر مخازن نفت و گاز قبل از انقلاب بود انجام دادیم. با کمک ایشان پیشبینی کردیم که ایران علیرغم مخازن فوق عظیم پارس جنوبی تا چند سال دچار بحران میشویم.
استاد ممتاز اقتصاد دانشگاه علامه اظهار داشت: بنده در سال ۸۵ این قضیه را مطرح کردم. آن زمان بنده به عنوان مشاور در معاونت علمی و فناوری در مسائل نفت و گاز بودم و گفتم که ما در ۱۴۰۰ دچار بحران گاز خواهیم شد و برای بسیاری مسئولان سخنرانی کردم و هیچ کس توجه نکرد. این بحران گازی که الان پیدا شده را برای بسیاری از مسئولین بیان کردم و گفتم شما با مشکل مواجه میشوید ولی متاسفانه دولتمردان اصلا توجه نکردند.
وی ادامه داد: این بحران گازی که به وجود آمده صرفا به دلیل افزایش تقاضا نیست بلکه عمدتا به خاطر افت فشار گاز در فازهای پارس جنوبی است و بنده تصور میکردم که این افت فشار از سال ۱۴۰۰ شروع میشود اما دیدیم که از سال ۱۳۹۹ شروع شده است. البته بحث افت فشار پارس جنوبی را تا به الان مسکوت گذاشتهاند. الان هم وزارت نفت عمق فاجعه را بیان نکرده است. این افت فشار به دلیل بهرهبرداری غلط از پارس جنوبی رقم خورده است.
درخشان در پایان خاطر نشان کرد: زمانی که پارس جنوبی کشف شد همین شرکت توتال هم برای ایران و قطر برنامهریزی کرد و علت این بحران به برنامهریزی آنها برمیگردد. نکته جالب ماجرا اینکه تا همین اواخر آقای زنگنه برای اجرای پروژه فاز ۱۱ از شرکت توتال دعوت میکرد و مجدد به انها خوشآمد میگفت، در حالی که توتال بود که همین بلا را در پارس جنوبی به سر ما آورده بود. مشکل کشور ما این است که مسئولان دلواپس مردم نیستند و هیچ کوششی برای اصلاح ساختار اقتصاد نمیکنند.
نظر شما