بازار؛ گروه انرژی: بر اساس آخرین آمار اعلامی ۶ هزار و ۵۰۰ شرکت دانش بنیان گردش مالی بیش از ۸ هزار میلیارد تومانی دارند. شرکتهایی که به نظر میرسد بر خلاف تمام وعدههایی که بیژن زنگنه وزیر نفت در سال های گذشته سر داده، هنوز جایگاهی در صنعت نفت ندارند. امیر عابدپور از بازیگران اکوسیستم استارتآپی در صنعت نفت میگوید که حمایت و توسعه استارتآپها و شرکتهای دانش بنیان بیشتر شبیه یک نمایش تبلیغاتی است. او که مدیر عامل اجرایی شرکت شتابنده تخصصی آیتک است در گفتگو با بازار از مانع تراشیهای برخی از مدیران نفتی در ورود استارت آپها به این صنعت گله کرده و میگوید: متاسفانه نگاه مثبتی به کارکردهای نوآورانه در صنعت نفت و گاز وجود ندارد. جدای از این بخشهای حاکمیتی معمولا سواد قابل قبولی برای درک فنی توانایی استارت آپها را ندارند. این مشکلات موجب شده که زبان مشترکی بین کسب و کارهای نوین و شرکتهای دانش بنیان با بخش دولتی وجود نداشته باشد و عملا به آنها اعتماد نشود.
عابدپور که معتقد است ایران در زمینه ورود استارت آپ ها به حوزههای صنعتی چند نسل از سایر کشورها عقب است، ادامه داد: عملکرد شرکتها دانش بنیان و استارت آپها با همان نگاه سنتی نسل قدیم مورد ارزیابی و قضاوت قرار میگیرد.
مدیر شتابدهنده تخصصی آیتک (اولین شتابدهنده حوزه نفت و گاز و انرژی) در کشور معتقد است که شرکتهای دانش بنیان از پس مافیای حاکم در فرآیندهای اجرایی صنعت نفت و گاز بر نمی آیند. به همین دلیل است که سهم استارت آپها در این صنعت که بزرگترین ترنول مالی کشور را دارد تقریبا صفر است. متن کامل گفتگوی بازار با امیر عابدپور را در ادامه میخوانید:
متاسفانه با وجود تاکیداتی که نسبت به ورود استارت آپها و شرکتهای دانش بنیان به صنعت نفت شده این موضوع تنها در حد یک نمایش تبلیغاتی باقی مانده است
* طی سالهای گذشته اکوسیستم استارتآپی در بخش انرژی در دنیا شکل گرفته در ایران نیز به عنوان یکی از صنایع مهم و استراتژیک، ضرورت حضور بیشتر استارتاپها و شتابدهندهها به شدت احساس میشود. با توجه به تاکیدات که بیژن زنگنه وزیر نفت روی این حوزه داشته و حمایت از فعالان آن داشته، هم اکنون کسب و کارهای نوین چه سهمی از این صنعت دارند؟
متاسفانه با وجود تاکیداتی که نسبت به ورود استارت آپها و شرکتهای دانش بنیان به صنعت نفت شده این موضوع تنها در حد یک نمایش تبلیغاتی باقی مانده است. به خصوص پارسال اظهار نظرهای زیادی در اینباره از سوی مسئولان وزارت نفت صورت میگرفت.
اما حمایتی که از این شرکتها صورت گرفته به هیچ وجه با مانور تبلیغاتی و رسانهای که صورت گرفته هم خوانی ندارد. اما واقعیت این است که سهم استارت آپ از صنعت نفت که بزرگترین صنعت کشور بوده و تقریبا بالاترین گردش مالی کشور را دارد تقریبا صفر است. اوضاع شرکت های دانش بنیان هم در این صنعت خیلی خوب نبوده و تقریبا سهمی نزدیک به صفر دارد. دلیل اصلی آن هم نبود زیرساختهای حقوقی در این صنعت است. برخلاف آنچه اعلام میشود قوانین در کشور ما اجازه رشد به استارت آپها و شرکتهای دانش بنیان را نمی دهد.
سهم استارت آپ از صنعت نفت که بزرگترین صنعت کشور بوده و تقریبا بالاترین گردش مالی کشور را دارد تقریبا صفر است. دلیل اصلی آن هم نبود زیرساختهای حقوقی در این صنعت است
مشکل دیگر حاکم بودن نگاه سنتی در این صنعت و نبود زبان و ادبیات مشترک است. درست در کشوری که یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان را دارد، مدیران بخشهای حاکمیتی معمولا سواد قابل قبولی برای درک فنی قدرت و اهمیت استارت آپها و محصولات ارائه شده از سوی آنها را ندارند. به همین دلیل مدیران نفتی معمولا پذیرنده مدلهای کسب و کارهای نوین نیستند و حاضر به اعتماد کردن به آنها نمی شوند. آنچه امروز ما با آن مواجه هستیم این است که عملکرد کسب و کارها نو را با شرکتهای مشاور، پیمانکار و سازندههای نفتی مقایسه میکنند.
در کسب و کارهای نوین مدل درآمدی کاملا منوط به خلق ارزش بوده و رابطه مستقیم بین خلق ارزش و ثروت آفرینی وجود دارد. به عبارت دیگ ریسک انجام پروژه کاملا روی دوش استارت آپ است. در حالیکه در قراردادهایی که با پیمانکاران، مشاوران و سازندگان صنعت نفت منعقد می شود، به هیچ وجه اینطور نیست
* منظور از اینکه میگویید قوانین در صنعت نفت اجازه رشد را به استارت آپها را نمی دهد، چیست؟
تفاوتهای یک کسب و کار استارتآپی و منطق درآمد زایی آن را با بازیگران سنتی صنعت نفت برای بسیاری قابل درک نیست. معمولا وظیفه مشاوران و پیمانکاران نفتی اجرای پروژهها صرف نظر از میزان اثر بخشی و تحقق اهداف تعریف شده، است. در مقابل دولت و حاکمیت هم موظف به تامین منابع مالی مورد نیاز اجرای آن پروژه است. اما شرایط برای استارت آپها کاملا فرق میکند. تا زمانی که محصول تولیدی استارت آپ به نتیجه نرسد عملا خبری از درآمد نیست. به نوعی ریسک انجام پروژه کاملا متوجه استارت آپ است. به عبارت دیگر در کسب و کارهای نوین مدل درآمدی کاملا منوط به خلق ارزش بوده و رابطه مستقیم بین خلق ارزش و ثروت آفرینی وجود دارد.
همچنین مثال بارها شده که وزیر روی مساله ای تاکید کرده اما در عمل به دلیل قوانینی که در این حوزه حاکم است، مدیران زیر بار اجرای این دستور نرفتهاند و واحدهای حقوقی حاضر به انعقاد قرار داد با شرکتهای استارت آپی نشده اند. حتی در برخی مواقع معاونتهای مربوطه از ارائه دادهها و اطلاعات آماری هم سرباز میزنند.
جدای از این زیرساخت های حقوقی در کشور ما جوابگوی انعقاد قرار داد با شرکت های استارتآپی را نمیدهد. بر همین اساس معمولا دو اتفاق در این حوزه رخ می دهد. در نگاه خوشبینانه بخش های مختلف در چنین مواقعی به سراغ ساده سازی راه حل نوآورانه میروند. مثالی که می توان در اینباره زد اجرای طرح برق و گاز امید است. مصرف بالای انرژی در ایران مشکلی بود که برای حل آن یک مدل فناورانه هوشمند طراحی شده بود، اما حالا در ساده ترین حالت ممکن قرار است که اجرایی شود و به طور قطع یا منجر به شکست و ایجاد بار مالی مضاعف برای دولت می شود تا در بهترین حالت روی مدیریت مصرف هیچ اثر بخشی نخواهد داشت.
اما حالت دوم یا همان نگاه بدبینانه اجرای پروژه را به نزدیکان برخی از افراد واگذار می شود، بی آنکه توانایی و صلاحیت فرد در اجرای آن مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیرد. در دو حالت اجرای پروژه شکست می خورد.
درست در کشوری که یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان را دارد، مدیران بخشهای حاکمیتی معمولا سواد قابل قبولی برای درک فنی قدرت و اهمیت استارت آپها و محصولات ارائه شده از سوی آنها را ندارند. به همین دلیل مدیران نفتی معمولا پذیرنده مدلهای کسب و کارهای نوین نیستند و حاضر به اعتماد کردن به آنها نمی شوند
* یعنی اگر زیر ساخت های حقوقی انعقاد قرارداد با شرکت های دانش بنیان و استارت آپ ها ایجاد شود، شاهد افزایش سهم راه حل های فناورانه در این صنعت خواهیم بود؟
البته نبود زیر ساخت های حقوقی تمام مشکل استارت آپها و شرکتهای دانش بنیان نفتی نیست. در سالهای گذشته یک رفتار اشتباهی در این صنعت مرسوم شده؛ این رفتار هم اکنون هم ادامه دارد و به نوعی نهادینه شده است. این رویکرد اشتباه تمایل مدیران نفتی به انعقاد قرارداد با شرکتهای بزرگ خارجی است. در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد تجهیزات و کالاهای مصرفی در صنعت نفت از خارج از کشور تامین میشود. این رویکرد به قدری نهادینه شده که شرکتهای دانش بنیان دیگر از پس مافیای حاکم در فرآیندهای اجرایی صنعت نفت و گاز بر نمیآیند.
البته در خود مجموعه وزارت نفت هم مدیرانی هستند که به دنبال حل مشکلات موجود از طریق راه حل های نوآورانه هستند. اما معمولا یا زورشان به بقیه نمیرسد یا عمر مدیریتشان قد نمیدهد. چرا که معمولا عمر مدیریت چنین افرادی که نگاه جدید به نحوه حل مشکلات دارند، خیلی کوتاه است.
این مشکلات موجب شده که نگاه حمایتی وزیر نفت در حد حرف است. اما بی توجهی به استارت آپهای فعال در صنعت نفت و گاز در حالی است که توجه به بالا بودن مصرف انرژی در کشور، حضور استارتاپها و شتابدهندهها در این حوزه بسیار ضروری به نظر میرسد و لازم است با کمک به شکل گیری این اکوسیستم در جهت کاهش هزینههای دولت و سازمانها، کاهش مصرف منابع و بهبود خدمات ارائه شده به مصرف کنندهها گام برداشت.
در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد تجهیزات و کالاهای مصرفی در صنعت نفت از خارج از کشور تامین میشود. رویکرد مثبت وزارت نفت در انعقاد قرارداد با شرکت های خارجی به قدری نهادینه شده که شرکتهای دانش بنیان دیگر از پس مافیای حاکم در فرآیندهای اجرایی صنعت نفت و گاز بر نمیآیند
با این اوصاف میتوان ادعا کرد در حوزه استارت آپی ما یک نسل از سایر کشورها عقب هستیم؟
ما چند نسل عقب هستیم نه یک نسل. از زمانی که اکوسیستم استارتآپی در دنیا ایجاد شده بیش از ۲۰ سال گذشته و این اکو سیستم حالا چند نسل تغییر کرده است. استارت آپ ها تقریبا از فضاهای عمومی و مباحثی همچون تجارت خرده فروشی گذر کردند. نه اینکه استارت آپهایی از این دست حذف شده باشند؛ نه. اما این کسب و کارهای نو در حوزه های عمومی دیگر همچون گذشته خلق ارزش نمیکنند و تعدادشان روبه نزول است. این در حالی است که ما در ایران با راه اندازی یک استارت آپ بیشتر به دنبال ایجاد یک بازار هستیم و شرکت های استارت آپی بیشتر در حوزه های عمومی فعال هستند.
متاسفانه نقش آفرینی که استارت آپ ها در در حوزههای صنعتی و فناوری میتوانند داشته باشند، رخ نداده است. خیلی کم به سراغ هوشمند سازی صنعت یا ارتقای بهرهوری و کاهش ناکارآمدی در بخش های مختلف رفته ایم. حاصلش هم این شده که ما امروز به لحاظ ناکارآمدی در دنیا حرف اول را بزنیم. مشکلی که یک استارت آپ خیلی راحت آن را حل کند.
نظر شما