اقتصاد هنر، برنامهای با محوریت اقتصاد در حوزه هنر است که در این فصل از برنامه به بررسی اقتصاد در حوزه سینما پرداخته است. مسعود لشگری قوچانی از تهیهکنندگان مطرح و مشهور سینما، در هشتمین قسمت از این برنامه در رابطه با اقتصاد سینما، مافیا و پولشویی در این عرصه به گفتگو با خبرنگار بازار پرداخت و حرفهای جالبی را در رابطه با سینما و اقتصاد این عرصه زد. آنچه در ادامه میآید گزیدهای از صحبتهای این تهیهکننده بنام سینمای ایران است:
- سینما از نظر من مرده است؛ سینما قبل از کرونا در شرایط بسیار وخیمی بود و به نظرم کرونا تیر خلاص را به سینما زد. منظور از سینما آن چیزی است که باید ماندگار باشد، وگرنه به هر حال عدهای دارند تولید میکنند و هر اتفاقی که بیافتد آنها تولیدشان را انجام میدهند، بجز تعداد محدودی از افراد، عموما کارهایی که تولید میشوند با پولهای بادآورده ساخته میشوند. این پولهای بادآورده همیشه وجود داشته است و در این ایام کرونا فعالیتهایی که انجام میشود با این پولهای بادآورده است.
- بر روی دستمزد بازیگران واقعا نظارت وجود ندارد و به نظرم انجمن تهیهکنندگان و وزارت ارشاد بعنوان متولی باید نظارت داشته باشند. از همان سالهایی که من با فیلم مقلد شیطان وارد این عرصه شدم، مشاهده کردم که اکثر فیلمهایی که اکران میشوند، به ضرر میرسند و گمان میکردم فیلم بعدی وجود ندارد؛ بعدها که مطالعهای در این زمینه کردم دیدم که یکسری پولهایی در سینما هست که برایشان سود و زیان مهم نیست و این پول آمده که هزینه شود. من اسم این مدل پولها را پول بادآورده گذاشتم و تا زمانیکه پولهای بادآوردهای در سینما وجود دارد که سود و زیان برایش مطرح نیست، این اتفاق میافتد که درآمدها افزایش پیدا میکند.
- افزایش بیرویه قیمتها در سینما که با یک فیلم در نمایش خانگی بوجود آمد به نظر من عقبه داشته است. شما فیلمها را از سال های ۸۷-۸۶ مشاهده کنید، خیلی فیلمها هستند که ضرر کردند یا تهیهکننده و کارگردان در ۳ فیلمش شکست خورده است و الان در حال تولید چهارمی هستند. این پولهای بادآورده بالاخره در جایی خودش را نشان میدهد. این اتفاق در شبکههای خانگی بیشتر به چشم میخورد. برای مثال بازیگری که برای یک فیلم سینمایی بازی میکند، برای ۴-۳ ماه تولید یک فیلم سینمایی مبلغی بین ۳۰ الی ۵۰ میلیون دریافت میکرد، اما همین بازیگر وقتی به سمت نمایش خانگی میرود دستمزدش ماهی ۵۰ میلیون میشود. من نمیتوانم نام این پولها را پول کثیف بگذارم؛ زیرا وقتی پول بادآورده کثیف هم میشود که یک جرمی اتفاق بیفتد. متأسفانه فضای آلودهای در سینما وجود داشته و این عرصه آمادگی بیماری دیگری را نیز داشته است، حالا پول بادآورده وارد سینما شده و یک بحرانی را در سینما بوجود آورده است و این پولها باعث شده است که حتی از قبل از کرونا اکثر هنرمندان خانهنشین شوند و کرونا هم تیر خلاصی را زد.
- من معتقدم وقتی پول مشکوکی که مشخص شد پول کثیفی است و باعث شود که عدهای فقیرتر شوند و از جیب یکسری آدم بیرون آمده و به دست من رسیده است، عودت این پول را وظیفه خودم میدانم. به نظرم اگر پولی که من سر سفره زن و بچهام میبرم آه و نالهای پشت سرش باشدآن پول عودت دادنش برای من برکت بیشتری دارد. این یک باور مذهبی نیست بلکه یک باور اخلاقی است. من به این علت میگویم بازیگران زیرا آنها بیشتر در چشم هستند، اما سود اصلی از این پولها را بازیگران نبردهاند. اولین سود از این پول را آن دلالی میبرد که باعث ورود این پول به سینما شده است. بعد از دلالان، آن تیم تبلیغاتی و بعد عوامل سینما از این پول سود میبرند که در بین عوامل درصد بازیگران و تهیهکنندگان بیشتر است.
- این پولها باعث شده است که بیش از ۷۵ درصد عوامل سینما خانهنشین شوند. پولهای سالم که توانایی رقابت با این پولها را ندارد. وقتی پولهای کثیف وارد سینما شود کم کم پولهای سالم از سینما خارج میشود و آلودگی مسری میشود و همه عوامل را دربرمیگیرد. به محض اینکه پول سالم بیرون برود، طبیعتا متخصصی که نسبت به زندگی سینما و زندگی شخصیاش تعهدی دارد با این پولها کار نمیکند و خانهنشین میشود. ما اگر ۸-۷ سال پیش این موضوع را مطرح میکردیم هنوز به آن صورت اتفاق نیافتاده بود اما الآن شاهد آن هستیم که قشر عظیمی از هنرمندان به دلیل همین پولهای بادآورده و کثیف خانهنشین هستند. اینقدر عوارض این پولهای بادآورده زیاد است که ترجیح میدهم از آن استفاده نکنم.
- یکی از وظایف تهیهکننده جمعآوری و تهیه سرمایه است و شاید بخشی از سرمایه را خودش بگذارد. اینکه مطرح میشود که تهیهکننده میگوید خودت سرمایهگذار را بیاور یک شوخی است. چون آن شخص دیگر تهیهکننده نیست. معمولا این اتفاق با بازیگران بیشتر میافتد؛ یعنی بازیگری فیلنامه خوبی را دیده و به سراغ سرمایهگذاری میرود و میخواهد که سرمایه این فیلم تأمین شود و باعث آوردن آن پول میشود. این از وظایف تهیهکننده است که باید سرمایه فیلم را جمعآوری کند و باید همه شرایط را بررسی کند که پروژهاش به سود برسد. من برای سرمایهگذارانی که با من کارمیکردند تضمین میکردم که اصل پولشان برگردد. تهیهکننده باید بررسی که علاوه بر اینکه اصل پول برمیگردد سود معقولی هم به سرمایهگذار برسد.
- وقتی کارگردان و تهیهکننده با هم تعامل خوبی داشته باشند، قطعا میتوانند فیلم خوبی را تهیه کنند و این فیلم خوب یعنی هم گیشه و هم محتوا را مدنظر دارند. با بررسی فیلنامه میتوان پیشبینی کرد که چه آیندهای در انتظار این فیلم است. یک سری فیلمها دارند ساخته میشوند که سود و زیان برایشان مطرح نیست. فیلمها و سریالهای خوبی هم ساخته شده است. برای این پول بادآورده مهم نیست ضرر کند یا نه و ممکن است برای قدرت گرفتن سیاسی خودشان، یا هر موضوع دیگری باشد. پس وقتی این موضوع مطرح نباشد دیگر اینکه ملاک تهیهکننده گیشه است یا محتوا فرقی ندارد. یکسری دیگر از تهیهکنندگان برای اینکه بتوانند ارتزاق داشته باشند، تن به تولید فیلمهای مبتذل میدهند و میگویند باید این پولهای بادآورده رقابت کنیم. پس عملا این پولهای بادآورده آسیبی به ما میزند که هنر اصلی سینما خاموش میشود.
- بیعدالتی و رانت همه جای جامعه مارا فراگرفته است اما بنظرم در سینما کمتر است. در سینمای شبکه خانگی در همه جای دنیا به این صورت است که از نابازیگر استفاده میکنند و بازیگران مطرح در بدنه اصلی سینما میمانند. در ایران روال به این صورت نیست زیرا دنبال مقاصد دیگری هستند. این ظلم و بیعدالتی در سینما هم هست و چون سینما در چشم است بیشتر دیده میشود. گردش مالی سینما در برابر گردش مالی کشور اصلا عددی نیست. در سال گذشته گردش مالی سینما در حدود ۳۰۰ میلیارد بوده است و در امسال و سال آینده با توجه به این پلتفرمهایی که وجود دارد شاید این عدد ۳-۲ برابر شود. اما باز هم در برابر کل گردش مالی کشور عدد ناچیزی است.
- پولهای بادآورده از قبل در سینما بوده و در مقطعی با سریال شهرزاد بسیار مطرح شد. اینکه شبکههای خانگی همچنان در حال رشد هستند بخشی از شرایط امروز جامعه ماست. بخشی دیگر هم نداشتن برنامهریزی و استراتژی توسط مسئولین ارشاد است. بعد از کرونا سینمایی وجود ندارد که مردم بخواهند به سینما بروند و فیلم تماشا کنند و همه در چارچوب تلویزیون، ویدیو و... به مشاهده فیلمها مینشینند. سیستم مدیران فرهنگی ما فقط به دنبال این هستند که مدیر باشند؛ حالا امروز مدیر ارشاد است، فردا بشود مدیر ایرانخودرو و استراتژی و برنامهای برای سینما در این ایام کرونا نداشتند.
- وقتی فیلمی از طریق پلتفرمهای نمایش خانگی پخش میشود بیشتر از ۱۰۰-۵۰ هزار نفر آن را نمیخرند. ما بجای اینکه ۱۰۰ هزار نفر از ۸۵ میلیون جمعیت ایران بیننده فیلمهای ما باشند، میتوانیم تعداد کاربرانمان و افرادی که فیلمها را مشاهده میکنند به ۳۰-۲۰ میلیون برسانیم. حاکمیت اگر استراتژی برای سینما در ایام کرونا ندارد میتواند این کار را انجام دهد که وقتی کاربری فیلمی را مشاهده میکند، پول حجم استفاده شده به تهیهکننده برسد. برای مثال وقتی فیلمی را مشاهده میکنند، ۲۰۰۰ تومان از حجم کم میشود. اگر ۱۰ میلیون نفر، نفری ۲۰۰۰ هزار تومان از حجمشان را مصرف کنند، ۲۰ میلیارد تومان میشود که این هم به نفع حاکمیت است و هم به نفع سینما. این پلتفرمها فعلا به اقتصاد سینما کمک میکند اما این اقتصاد ناسالم است. امیدوارم شرایطی پیش بیاید که بتواند به اقتصاد سالم سینما کمک کند.
- دولت تدبیر و امید فقط از سینما استفاده ابزاری کرد و اصلا دغدغه فرهنگی نداشته است. از انتخاب مدیران و فضایی که بوجود آمده میتوان این موضوع را دید. در این دوره سینما آسیب فرهنگی بسیار بزرگی خورد، گرچه آسیب اقتصادیاش در دولت آقای احمدینژاد بود. هیچ کدام از دولتهای ما دغدغه فرهنگ نداشتند. این سینما را فساد اقتصادی است که پیش میبرد نه کارهای فرهنگی. چون گردش مالی سینما زیاد نیست، اثر فرهنگیاش بیشتر به چشم میخورد. امروزه خیلی از افرادی که لایق هستند فعالیت فرهنگی کنند خانهنشین هستند؛ خانه نشینی این افراد مثل این است که یک چاه نفتیمان را بستیم و اثرش را صد سال دیگر میبینیم که چه بلایی سر سینما آوردیم.
- همه جا مافیا وجود دارد، سینما هم مجزای از سایر حوزهها نیست، اما باید ببینیم مافیا را چگونه تعریف میکنیم. مافیای یعنی یکسری افراد قدرتمند انحصاری برای خودشان بوجود بیاورند که این انحصار قانونی نباشد و از جنس قدرتهای رانتی و اقتصادی باشد. اگر اینگونه تعریف کنیم بله وجود دارد. ما قبل از کرونا گروهی را داشتیم که فیلم را ندیده تصمیم میگرفتند آن فیلم باید ۳ میلیارد بفروشد و زمانیکه نزدیک ۳ میلیارد میشد آن را از پرده به پایین میکشیدند. آن تیم تصمیم میگرفت کجا اکران شود و چه سانسی بگیرد و بیرون از ارشاد بودند و خودشان را به ارشاد دیکته میکردند زیرا افرادی که در ارشاد بودند تخصص این کار را نداشتند. کسی اگر بخواهد مافیا باشد باید هم تولیدکننده، هم پخشکننده و هم سرمایهگذار باشد تا در بخشهای مختلف سینما قدرت داشته باشد. من به تمام دوستان تهیهکنندهام گفتم که اگر میخواهید تهیهکننده سینما باشید سینمادار نشوید. زیرا دو شغل روبروی هم هستند. اگر این افراد روبروی هم بنشینند تصمیماتی را میگیرند که تبدیل به مافیا میشوند. اگر همه این شاخصه را داشته باشد هم مافیا نمیشود؛ زمانیکه کاری بخواهد انجام دهد که باعث شود قانون را دور بزند تبدیل به مافیا میشود.
- توصیهام به جوانانی که دوست دارند وارد این عرصه شوند، این است که شرایط در سینما مساعد نیست و ترجیحا اگر میتوانند وارد شغل دیگری شوند، البته ناگفته نماند که خیلی از شغلهای دیگر هم شرایط سالم کار کردن بسیار سخت است ولی در سینما بجز اینکه ممکن است درگیر پول آلوده و کثیف شوند، آبرویشان هم میرود. نگاه کنید یک بازیگر شاید یکهزارم دستمزد یک مدیر بانک را هم دریافت نکند، ولی الان بیشتر سر زبان هاست. متاسفانه سینما هردوی اینهارا باهم دارد. اگر به این کار علاقه دارید که صحبتهای من هیچ اثری ندارد، وارد میشوید اما تلاش کنید که درگیر این آلودگینشوید ولی اگر علاقه ندارد میتوانید وارد عرصه دیگری شوید.
نظر شما