بازار؛ گروه بورس: بورس تهران، یکی از بازارهای اقتصادی و مالی ایران است که در ماه های اول سال ۱۳۹۹، بیش از سایر بازارها، رونق داشت و رشد و بازدهی بیش از ۳۰۰ درصد را به صحبت رساند.در ماه مرداد که بورس به شدت رشد کرده بود، برخی شرکت ها و افراد سهام خود را فروختند و با سودهای سرشار از بورس خارج شدند و کسانی که باقی ماندند، در دست شان سهامی مانده که با قیمت بالا خریده اند و فعلاً مشتری برای خرید وجود ندارد. در گفتگوی «بازار» با دکتر حسین راغفر، استاد دانشگاه و اقتصاددان، تحولات فعلی بورس، نوع مداخله دولت در آن و چشم انداز آینده بررسی شده است.
*بورس تهران در سال ۱۳۹۸ در حد ۱۸۷ درصد رشد و بازدهی داست که تقریباً دو برابر رشد بورس در سال ۱۳۹۷ بود. در سال ۱۳۹۹ هم رشد شتابان بورس در هفته های اول سال شروع شد و جنابعالی پیش بینی کرده بودید که رشد بورس تا آخر اردیبهشت خواهد بود و متوقف خواهد شد.در آخر اردیبهشت امسال شاخص کُل بورس در محدوده ۹۸۶ هزار واحد بود ولی بورس در ماه مرداد تا نزدیک ۲ میلیون واحد هم رفت. چه اتفاقی افتاد که از محدوده کمتر از یک میلیون در اواخر اردیبهشت، باز جهش کرد و به بالای ۲ میلیون واحد رسید و چند ماه بعد از آن رشد جهشی و سقوط بعد از آن، تحلیل شما چگونه است؟
درباره آن اوج هم، من در همان زمان گفتم که پایه اقتصادی ندارد و به همین دلیل، یک حباب بسیار بزرگ بود که در اثر دستکاری در انتظارات مردم به وجود آمد. البته اقدامات متعددی انجام گرفت که این مساله پیش آمد.یک اقدام، تشویق کُل دستگاه حاکمیتی بود به این که بنگاه های بزرگ وارد شوند و مرتب مردم را به ورود به این بازار تشویق می کردند. این وضع سبب شد که این انتظار برای تعداد زیادی از مردم، پیش آمد که اگر منابع خودشان را به بازار سهام ببرند، می توانند سودهای بزرگی را که در تبلیغات و دستکاری گسترده در بورس، صورت گرفته بود کسب کنند.
توقف بورس در مراحل پایانی رشد در اواخر مرداد ۱۳۹۹ افتاد. در اوایل ماه مرداد، بسیاری از حقوقی ها، بنگاه های بزرگ و بنیادها که یک مقدار نگران فروپاشی درآمدهای بزرگ شده بودند، شروع به خارج شدن از بورس کردند.
ممکن است در چند ماه آینده، حتی به پایین تر از یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد برود و در حوالی یک میلیون واحد متوقف شود. یک تورم بزرگ که در اثر همین سیاست های بخش عمومی ایجاد شد و موجب افزایش بی سابقه قیمت ارز یا تضعیف بی سابقه پول ملی در این دوره کوتاه شد، پیامدهایش به صورت یک تورم بزرگ در سال آینده، خودش را نشان می دهد. بعد هم مجدداً بنگاه ها تجدید ارزیابی دارایی های خودشان را انجام می دهند و قیمت سهام آنها افزایش پیدا می کند
*یعنی شرکت های بزرگ خواستند درآمدهایی که از محل افزایش قیمت سهام داشته اند از بین نرود و از آنها محافظت کنند؟
بله. این شرکت ها تصمیم گرفتند درآمدهای خودشان را بردارند و از بورس خارج شوند چون نگران سقوط بورس شده بودند. به همین دلیل، خروج آنها باعث ایجاد صف های طولانی فروش شد. همزمان هم، یک عده منابع خودشان را تجهیز کرده بودند و حتی اموال خودشان را فروخته بودند و به بازار سهام آمده بودند به امید این که خودشان هم از این رشد بهره برداری کنند.
این گروه بعدی، عملاً قربانیان بازار سهام شدند. این افراد، آشنایی اندکی با بازار سهام داشتند و به شدت تحت تاثیر تبلیغاتی که انجام شده بود، قرار گرفته بودند. وقتی که بورس، فروپاشید این گروه آخر، از ترس این که بیش تر ضرر کنند، اقدام به خروج از بورس کردند. این وضعیت باعث شد عملاً آن حبابی را که ساخته بودند، هر روز کوچکتر شود و به امروز رسیده ایم.
پس اصلیترین دلیل، این بود یعنی بازار سهام، به طور بی رویّه و بی جهت بزرگ شد و شکل دهی به انتظارات اتفاق افتاد. انتظارات را در بازار شکل دادند و نهادهای عمومی و رسانه های عمومی، همراه با تبلیغات منفعت برندگان در این زمینه نقش داشتند. بر این اساس حباب بسیار بزرگی ساخته شد که غیر واقعی بود و مشخص بود که تداوم نخواهد داشت.
*جنابعالی به دستکاری گسترده و شکل گیری حباب قیمتی در بورس اشاره کردید. آیا انتظارات تورمی و هیجان سرمایه گذارانی که وارد بورس شدند تا سودهای بزرگی نصیب خودشان کنند، در جهش شاخص بورس تاثیر داشتند و این که جهش شاخص بورس تشدید شود؟
قطعاً این طور بود. یک دستکاری در انتظارات مردم اتفاق افتاد و این وضع باعث شد حتی گروه هایی که سرمایه خُرد دارند منابع خودشان را به بورس و بازار سهام سوق دادند و آنها هم در یک دوره سه یا چهار ماهه، به این وضعیت دامن زدند. بنگاه های بزرگ متعلق به بنیادها، شرکتهای بزرگ، بانکها و صندوق های بازنشستگی با تشویق دولت به میدان آمده بودند. وقتی که آنها احساس خطر کردند منابع خودشان را از بورس خارج کردند و این مشکل پیش آمد.
*منظورتان از دستکاری، آیا دستکاری انتظارات است و دیدگاه مردم در التهابات اخیر تغییر کرد و نگران شدند و این وضع بر بورس تاثیر گذاشت؟
من این موضوع را از آدم های موثق شنیده بودم ولی به صورت سربسته می گویم که با دستکاری گسترده ای که شده بود، در بازار سهام به صورت کامپیوتری موتورهای ایجاد تقاضا ایجاد شد یعنی وقتی که بورس از صبح شروع به فعالیت می کرد، شروع می کردند به تقاضاهای کاذب درست کردن.
بعد مردم می دیدند که صف خرید در برخی حوزه ها بالا می رود و قیمت هم بالا می رود. مردم هم هجوم می آوردند و شروع به خرید سهام می کردند. بعد آن شرکت ها سهام خودشان را عرضه می کردند و یک عده از مردمهم سهام آنها را می خریدند.این کارها، فریبکاری و کلاه گذاشتن بر سر مردم است. این وضع نشان می دهد که دستگاه نظارتی بیرونی وجود ندارد که بتواند این تحرکات و حقه بازی ها را کنترل کند و با متخلفان برخورد کند. یکی از دلایل اصلی تحریک مردم، این بوده یعنی یک بخش از تحریک مردم اینگونه اتفاق افتاده است.
*در بورس تهران، معاملات الگوریتمی و آنلاین هم وجود داشت و برخی معامله گران با نرم افزار کامپیوتری خاص و بدون دخالت در لحظه، اقدام به خرید و فروش می کردند و به صورت اتوماتیک و آنلاین در قیمت های مشخص خرید و فروش های آنها انجام می شد. این روش به عنوان یک عامل بی ثباتی در معاملات بورس معرفی شد و نهایتاً سازمان بورس، استفاده از این روش را برای معامله گران توسط سازمان بورس، ممنوع اعلام کرد. شاید منظور شما از آن نوع خرید و فروش و حقه بازی، احیاناً این روش معاملاتی بوده باشد؟
این روش هم شامل همین بحث است ولی صرف نظر از آن، به طور سیستماتیک و با موتورهای ایجاد تقاضا، تقاضا ایجاد می کردند. این موضوع سبب می شد مردم فریب بخورند یعنی مردم فکر می کنند فرصت های جدیدی شکل گرفته یا به وجود آمده است.
*این معاملات الگوریتمی توسط معامله گران و سهامداران انجام می شد و سازمان بورس آن را متوقف کرده است. آن ایجاد تقاضا که شما می گویید توسط سهامداران و معامله گران به وجود می آمد؟
-توسط بازار بورس و کارگزاران بورس صورت می گرفته.
*در قانون بودجه سال ۱۳۹۹ قرار بوده دولت ۱۱ هزار میلیارد تومان سهام شرکت ها دولتی را در بورس بفروشد. با این حال و به خاطر رشد قیمت ها، دولت توانست ۳۳ هزار میلیارد تومان سهام بفروشد یعنی سه برابر رقم قانون بودجه، توانست درآمد کسب کند.
برخی کارشناسان بورس می گویند دولت دخالت کرده است. از طرفی وزیر اقتصاد گفته ما ۳۳ هزار میلیارد تومان سهام فروختیم. شما موضوع دخالت دولت را چگونه می بینید و آیا مداخله، فقط محدود به تشویق مردم بود یا این که شکل خاص دیگری هم وجود داشت؟
نقش دولت، نقش خیلی تعیین کننده ای بود. اولاً که زمینه سازی هایی گسترده ای بین بنگاه ها و نهادهای دولتی و عمومی انجام داد و حتی نهادها را تشویق به حضور به بورس کرد و صندوق های بازنشستگی مثل تامین اجتماعی را عملاً وادار کرد که وارد بازار سهام شوند. همه این موارد، در شکل گیری این وضعیت قطعاً موثر بوده است.
*در جریان افزایش قیمت سهام شرکت های بورسی، افزایش نرخ دلار هم اتفاق افتاد. یک بحث این بود که می گفتند نرخ دلار تاثیر می گذارد بر صادرات شرکت هایی که صادرات محور هستند و این شرکت ها با افزایش نرخ دلار، رونق می گیرند. جنابعالی این عامل را چقدر در رونق گرفتن و افزایش شاخص بورس موثر می دانید؟
این یک فریب کاری است که سه دهه است که آن را به جامعه فروخته اند. برای مثال گفته می شود اگر ارز گران شود یا پول ملی تضعیف شود، صادرات افزایش پیدا می کند. هر بار هم که افزایش نرخ ارز اتفاق افتاده، تنها چیزی که صادر شده، محصول تولیدی نیست و مواد خام است که صادرات آن افزایش پیدا کرده است.
در یک دوره همه چیز و حتی همه نیازهای کشورمان، از کشور خارج شد از جمله دام زنده، گندم، سیب زمینی، پیاز و گوجه فرنگی. علت آن هم این بود که تحقیر به پول ملی ایران وارد شد و مثلاً پول افغانستان به شدت در مقابل پول ایران تقویت شد. ما برای اولین بار به پاکستان و افغانستان که خودشان تولید کننده محصولات کشاورزی هستند، گندم و سیب زمینی و پیاز و گوجه فرنگی صادر کردیم. این وضع به خاطر تضعیف شدید پول ملی ایران بود و همین طور این محصولات به عراق صادر شد.
*البته نرخ تورم افغانستان زیر ۱۰ درصد است و به هر حال ما چه قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم، تورم آنها تک رقمی است و ارزش پول آنها حفظ شده است
اصلی ترین علت افزایش تورم در کشور ما، بالا نردن نرخ ارز است. این کار باعث می شود همه هزینه های بخش صنعتی ما و تولید صنعتی در ایران بالا برود چرا که ۷۰ درصد هزینه های آن، هزینه های ارزی است.وقتی شما نرخ ارز را بالا می برید معنی این کار، این است که همه هزینه های آنها را بالا می برید. همزمان هم، طراحان این سیاست ها به دولت تذکر می دادند که دستمزدها را کنترل کند. به این صورت از یک طرف دستمزدها را سرکوب می کرد و از آن طرف تورم به شدت گسترده را ترغیب می کرد.
عامل اصلی محرک تورم، تضعیف پولی ملی است. بعد پیامد آن، این می شود که دولت، انتظارات مردم را دستکاری می کند. در سال ۱۳۹۶ دولت برای ترغیب تقاضا در بازار، تلاش های گسترده ای انجام داد از جمله این که کارت های اعتباری با نرخ بهره ۱۲ درصد ارائه کرد ولی کسی کالا نمی خرید.آن طرح برای این بود که مردم کالاهای تولید شده و انبار شده در فروشگاه ها را خریداری کنند. دلایل متعددی هم داشت ولی وقتی دولت به یکباره، قیمت ارز را به شدت افزایش داد و از ۳۵۰۰ تومان به ۹ هزار و ۱۰ هزار تومان افزایش داد، این کار سبب شد انتظارات مردم متفاوت شود.
مردم دیدند سپرده های بانکی خودشان، ارزش خودش را از دست می دهد و بنابراین در صدد برآمدند که آن را به یک کالا تبدیل کنند. همان کالاهایی که در سال ۱۳۹۶ کسی در بازار خریدار نداشت، در اواخر سال ۱۳۹۶ و سال ۱۳۹۷ مردم به انها هجوم آوردند. برای این که پول خودشان را که پول داغی شده بود و در حال کاهش ارزش بود، به کالا تبدیل کنند. این کالا هم می توانست هر کالایی باشد. عین همین معنا باعث افزایش بیش از پیش تورم شد. این کالاها نیز با چند برابر قیمت عرضه می شد.
*خروج آمریکا از توافق هسته ای در اردیبهشت ۱۳۹۷ اتفاق افتاد. بعد هم تحریم نفتی علیه ایران به تدریج محکم تر شد و صادرات نفت ایران کاهش شدید پیدا کرد و در نتیجه باعث کاهش شدید درآمدهای ارزی ایران شد.با این کاهش درآمد ارزی، شما قبول ندارید که قاعدتاً نرخ ارز باید افزایش پیدا می کرد؟
من هیچ دلیلی برای این کار نمی بینم. ما در سال های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ نزدیک به ۱۸۰ میلیارد دلار، فقط صادرات داشته ایم. این رقم، رقم کمی نیست یعنی ورود ارز به کشور، تا این حد بوده و همزمان هم، حدود ۱۰۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی ما بوده است.بنابراین ما چیزی نزدیک به ۲۸۰ میلیارد دلار، منابع ارزی داشته ایم اما سوء مدیریت و سوء تدبیر بخش عمومی، باعث شد که اولاً منابع بزرگی به دوستان و رفقا بدهند و این منابع از کشور خارج شد.
طبیعی بود که نمی شود یک منطق اقتصادی برای آن آورد. در سال ۱۳۹۸، حدود ۲۰ میلیارد دلار درآمد فروش نفت بوده و ۸۰ میلیارد دلار برای آن ثبت سفارش باز شده که خیلی از آنها کالاهای غیر ضروری بوده. بنابراین تقاضا برای ارز ۴۲۰۰ تومانی و با قیمت های ترجیحی، خیلی مشتاق پیدا کرد.البته این وضع، خطای بسیار بزرگ بانک مرکزی و دولت بود که شروع به فروختن ارز کردند. نکته مهم این است که وقتی شما در چنین شرایطی عرضه کافی ارز ندارید، باید تقاضا را کنترل کنید. یعنی لازم نیست که دولت همه منابع را به بازار بریزد و برای واردات به هر کالایی تخصیص بدهد.
ما می توانیم با ۴۰ میلیارد دلار کالاهای اساسی و نیازهای اساسی صنعت کشور و واحدهای صنعتی را تامین کنیم ولی متاسفانه این منابع بزرگ را برای واردات دام و گوسفند خرج کردند. از آن طرف هم به خاطر تحقیر پول ملی، اینها به کشورهای همسایه قاچاق شد.بنابراین، توجه کنید که این یک بازی بود یعنی این کارها اتفاقی نیست. اتفاقاً برنده های آنها کسانی بودند که در سیستم هستند و هنوز هم هستند و چکش می کوبند برای این که قیمت ارز را بالا ببرند.
یک دستکاری در انتظارات مردم اتفاق افتاد و این وضع باعث شد حتی گروه هایی که سرمایه خُرد دارند منابع خودشان را به بورس و بازار سهام سوق دادند و آنها هم در یک دوره سه یا چهار ماهه، به این وضعیت دامن زدند. بنگاه های بزرگ متعلق به بنیادها، شرکتهای بزرگ، بانکها و صندوق های بازنشستگی با تشویق دولت به میدان آمده بودند. وقتی که آنها احساس خطر کردند منابع خودشان را از بورس خارج کردند و این مشکل پیش آمد
*به هر حال، بورس تهران به مسائل سیاسی گره خورده و هر اتفاقی که رخ می دهد بورس واکنش نشان می دهد. این وضع بورس تهران را نسبت به بورس کشورهای دیگر چطور ارزیابی می کنید؟
این وضع به خاطر از دست رفتن اعتماد مردم به بورس است. متاسفانه این اعتماد به شدت آسیب خورد. طبیعی است که اسم آن سیاسی گذاشته شود. به نظر من، از اول بورس را سیاسی کردند و آسیبی که به اعتماد مردم خورد، به زودی برنمی گردد.
*در مجموع شاخص بورس تهران در سال ۱۳۹۹ بیش از ۳۰۰ درصد رشد کرد و الان نصف این مقدار رشد از بین رفته و شاخص کل از بالای ۲ میلیون واحد، به محدوده زیر یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد برگشته است.چشم انداز را چگونه می بینید و آیا امکان رشد بورس وجود دارد یا این که شاخص بورس در همین محدوده باقی می ماند؟
الان دولت مجدداً تلاش گسترده ای را شروع کرده برای این که عرضه های جدید انجام شود ولی احتمالاً مثل گذشته، باز تشویق به بورس می کند. دولت تشویق خواهد کرد کسانی را که برنده های بازار سهام بودند و سرمایه خودشان را در اوایل مرداد از بازار خارج کردند، دوباره برگردند. دولت سعی می کند این گروه، بخشی از درآمدهای خودشان را به بورس برگردانند.
این گروه برنده بورس بودند ولی سرمایه خودشان را از بورس خارج کردند یعنی سهام خودشان را در ماه مرداد فروختند. دولت می خواهد آنها دوباره شروع به خرید کنند یعنی آنها هم در ریسک موجود در بازار شریک شوند.
*پس به نظر شما بورس رشد می کند؟
من فکر نمی کنم که بورس، رشد چندانی داشته باشد. ممکن است در چند ماه آینده، حتی به پایین تر از یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد برود و در حوالی یک میلیون واحد متوقف شود. یک تورم بزرگ که در اثر همین سیاست های بخش عمومی ایجاد شد و موجب افزایش بی سابقه قیمت ارز یا تضعیف بی سابقه پول ملی در این دوره کوتاه شد، پیامدهایش به صورت یک تورم بزرگ در سال آینده، خودش را نشان می دهد. بعد هم مجدداً بنگاه ها تجدید ارزیابی دارایی های خودشان را انجام می دهند و قیمت سهام آنها افزایش پیدا می کند.
*یعنی به نظر شما، باز و در سال ۱۴۰۰ رشد شاخص بورس از طریق تجدید ارزیابی دارایی شرکت ها اتفاق می افتد؟
بله. این وضع اتفاق می افتد ولی عملاً چیزی به ارزش دارایی ها افزوده نشده.
*به صورت اسمی، قیمت ها بالا می رود و ارزش واقعی بالا نمی رود.
بله. به صورت تصحیح حسابداری است یا اصلاح حساب ها خواهد بود و این وضع نشان می دهد که یک افزایش در قیمت آنها رخ می دهد. به طور واقعی، افزایش ارزش اتفاق نمی افتد و سال آینده، سال انتقال قدرت از این دولت به دولت بعدی است.دولت آقای روحانی، بدهی های بسیار هولناکی برای دولت بعدی به جا گذاشته است. این یکی از مشکلات اساسی خواهد بود و دولت بعدی با آن مواجه خواهد بود.
*پس به طور قطعی شاخص بورس با تجدید ارزیابی ها رشد خواهد کرد؟
اسم آن رشد نیست یعنی کسانی که الان و در سال ۱۳۹۹ در بورس زیان کرده اند و سعی می کنند به سرعت دارایی ها و سهام خودشان را بفروشند، از فروش فعلی خودشان بیش تر ضرر خواهند کرد. برای این که بخشی از این زیانی که در سال ۱۳۹۹ متوجه این افراد شده، از طریق تجدید ارزیابی و چیزی شبیه به همان تورم، در سال ۱۴۰۰ جبران خواهد شد.
به نظرم، با توجه به وضعیت اقتصادی در سال آینده، دولت بعدی با مشکلات بسیار جدی و پیامدهای کرونا و پیامدهای بدهی گسترده ای که دولت آقای روحانی به میراث گذاشته است روبرو خواهد شد. این وضع، مشکلات کشور را با توجه به محدودیت ها، بدتر خواهد کرد و باید برای آن تدابیری اندیشید.
نظر شما