بازار؛ گروه استانها: در گزارشهای قبلی در بازار استان سمنان به این موضوع پرداخته شد که جذابترین بازارهای سرمایهگذاری برای مردم این منطقه ابتدا ملک و مسکن بعدازآن طلا و سکه و ارز و درنهایت خودرو و بورس و اوراق بهادار دولتی و بانکی است.
این پرسش شاید اگر ابتدای اردیبهشتماه ۹۹ از مردم میشد که کدام نوع سرمایهگذاری را میپسندید قطعاً بورس را انتخاب میکردند زیرا سرمایههای مردم را سوار بر اسب سپید سوددهی کرده بود و یکییکی قلههای سرمایه را درمینوردید اما امروز اوضاع چطور است؟
تردید مردم
به نظر میرسد مردم نسبت به بورس دچار نوعی بدبینی شدهاند. دولت که خود مردم را به سمت بورس دعوت کرده بود امروز مقصر اصلی کاهش ارزش بورس محسوب میشود و این موضوع فارغ از درستی یا غلطی آن، این روزها نقل محافل جامعه شده است.
دخالتهای دولتی بالاخره در بورس صورت میگیرد یا خیر؟ این سؤالی است که مردم مدام از خود میپرسند و کسی هم نمیتواند بهطور قاطع به آن پاسخی بدهد یکی از دلایل این سردرگمی اما اطلاع اندک مردم از بورس و بازارهای سرمایهای است. موضوعی که سبب بروز برخی هیجانات نیز در بورس شد و امروز تبوتاب آن اندکی کاهشیافته است.
به نظر میرسد مردم نسبت به بورس دچار نوعی بدبینی شدهاند. دولت که خود مردم را به سمت بورس دعوت کرده بود امروز مقصر اصلی کاهش ارزش بورس محسوب میشود و این موضوع فارغ از درستی یا غلطی آن، این روزها نقل محافل جامعه شده است
در باره این موضوع و همچنین پاسخ به این سوال که بالاخره آیا دولت در بازار بورس و سرمایه دخالتی می کند یا همه چیز در اختیار مردم و شرکت های تولیدی اقتصاد آزاد است میزگرد کوتاهی با حضور سه کارشناس بازار و سرمایه شامل سید مجتبی طباطبایی، ریحانه مقدسی و علیرضا صالحیان ترتیب داده ایم که از نظر ما می گذرد:
حضور دولت
طباطبایی: حضور دولت در بازار سرمایه چیز عجیبوغریب و همچنین پدیده جدیدی نیست بازار بورس و سرمایه در اصل دولتی است و اصلاً متعلق به دولت است و عرضه سهام در تالاری به نام بورس توسط بخش خصوصی و مردمی صورت میگیرد درنتیجه اصلاً به نظر میرسد اینکه بگوییم دولت در امور بورس دخالت میکند درست نیست.
اگر بگوییم دولت در بورس دخالت میکند مثل این است که بگوییم پدر یک خانواده در تربیت فرزندش دخالت میکند. بورس یا بهابازار فارغ از حضور دولتها است که بهطور اخص، متعلق به بخش خصوصی باشد مانند نزدیک؛
منظور و مقصود از دخالتهای دولتی موضوع تصمیمات نادرست اگر باشد، بله میپذیریم که دولت درزمینهٔ بورس تصمیمات نادرستی را گرفت که متأسفانه به سقوط برخی سرمایههای مردمی و همچنین ضررهای آنان شد که این موضوع قابلبحث است.
شاخص ها تعیین می شوند
یکی از مهمترین مشکلات در بورس این است که هرروز صبح رشد مثلاً پنجدرصدی یک شاخص نسبت بهروز قبل و ماه قبل در همین روزها پیش از بازگشایی بازار به روی مردم از چه منطقی پیروی میکند؟ بهعبارتدیگر چه کسی گفته که فلان شاخص در یک شرکت باید با پنج درصد رشد شروع به کار کند چرا شش درصد نه، چرا چهار درصد نه؛ چرا فقط پنج درصد.
اگر بگوییم دولت در بورس دخالت میکند مثل این است که بگوییم پدر یک خانواده در تربیت فرزندش دخالت میکند
اصلاً منطق پشت عرضه سهام در روز را چه کسی تعیین میکند؟ اینها مواردی است که چون از مردم پوشیده هستند، احتمال دخالتها در آنها میرود از سوی دیگر فضای مجازی و اخباری که ردوبدل میشود به این جو دامن میزند.
وقتی مردم میبینند که یک کارگزاری نزدیک به فلان آقازاده یکباره تبلیغ یک سهام را میکند این سهام فردا با تعداد بالا عرضه میشود و شاخص آن رشد میکند قطعاً مردم حقدارند که بپرسند چطور میشود که وضعیت این سهام یکباره دچار رشد میشود. مهمترین ضربهای که دولت به بورس زد نخست دخالت در امورات شرکتها بود و دوم عدم شفافیت
کمک حال دولت نه مردم
مقدسی: بورس آمد تا به کمک دولت بیاید نه مردم، درآمدهای دولت کاهشیافته بود شرکتها کمکم به بخش خصوصی واگذار میشدند و بهعبارتدیگر دولت داشت کلیهاش را میفروخت تا دیگر اعضای بدنش را زنده نگه دارد در این شرایط بورس به کمک دولت آمد.
دولت چشم به مالیاتی دوخته بود که قرار بود از شرکتهای خصوصی و کارخانههای تولیدی و ... دریافت کند اما تولید خوابیده بود درنتیجه باید سرمایههایی به تولید تزریق میشد تا کارخانهها تولید کنند و دولت بتواند مالیات بگیرد در این فضا دولت بورس را به مردم عرضه کرد تا خودش بتواند از تولید مالیات و عوارض بگیرد.
این نخستین گام دولت در بازار سرمایه بود که سال گذشته قبل از انتخابات مجلس برداشته شد و ماحصل آن در بهار پربار و برکت ۹۹ خود را نمایان ساخت، تولید نیازمند سرمایه بود و دولت و بانکها هم سرمایهای نداشتند که به تولید تزریق کنند تا تولید پا بگیرد و دولت بتواند با مالیات درامد زایی کند درنتیجه دست در جیب مردم شد، پولها بیرون آمد و به کارخانهها روان شد.
خطای دولت
درواقع سرمایههای مردمی به کمک یا بهعبارتدیگر به خدمت دولت درآمد، دولت با پیشنهاد بورس معاملهای برد کرد زیرا هم سرمایههای مردم را به سمت تولید آورد و هم نقدینگی که میشد به بانکها برود و صرف طلا و سکه و دلار شود جمع شد.
دولت چشم به مالیاتی دوخته بود که قرار بود از شرکتهای خصوصی و کارخانههای تولیدی و ... دریافت کند اما تولید خوابیده بود درنتیجه باید سرمایههایی به تولید تزریق میشد تا کارخانهها تولید کنند و دولت بتواند مالیات بگیرد
اینجای ماجرا بد نیست اینکه سرمایههای مردمی به سمت تولید راه یابند اصلاً موضوع بدی نیست اما ماجرا اینجا جالب میشود که سرمایههای مردم به سمت تولید نرفت بلکه به سمت کارخانههای تولیدی رفت! بهعبارتدیگر صرف تولید نشد بلکه صرف کارخانههای تولیدی شد.
اگر این سرمایه بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومانی که بهار ۹۹ وارد بورس کرد صرف تولید میشد امروز رشد اقتصادی کشورمان بیش از ۹ درصد بدون احتساب نفت بود اما امروز چرا نزدیک به صفر است؟ پس مشخص میشود این سرمایههای عظیم مردمی سر از تولید درنیاوردهاند بلکه فقط صرف حقوق کارگران، خرید مایحتاج کارخانهها، دلالی، حیفومیل و ... شده است.
رشد سرمایه دولت!
صالحیان: در حقیقت سهام کارخانهها رشد نکرد بلکه سرمایههای کارخانهها بهروز شد یعنی دستگاهی که کارخانهای در سال ۶۵ به قیمت ۶۰۰ هزار تومان خریداری کرده بود با نرخ امروز به میزان ۴۰۰ میلیون تومان نرخگذاری شد، زمین و ملک کارخانه نیز به همین شکل بهروز شدند و یکباره کارخانهای معمولی قیمتی ۱۰ میلیارد تومانی یافت درحالیکه این به معنای افزایش سرمایه و تولید کارخانه نبود و فقط این کارخانه بهروز، قیمتگذاری شده بود.
مردم وقتی این موضوع را دیدند فکر کردند که سرمایهها کار خودش را کرده و یکباره تولید دهها برابر شده است، این دومین اشتباه دولت بعد از دعوت نقدینگی مردم به بورس بود که به مردم بهصورت شفاف اعلام نکرد که افزایش سرمایهای در کار نیست و تنها کارخانهها بهروزآوری شدهاند.
کمکم فضای مجازی کار خود را کرد و حقایق معلوم شد و مردم دیدند که یک پتروشیمی که هنوز اصلاً ساخته نشده و در یک زمین ساده و خالی با یک تابلوی فلزی است روزبهروز بر میزان قیمت سهامش افزوده میشود این موضوع نشان داد که اصلاً شاخصهای بهابازار به تولید ارتباطی ندارند و قیمتگذاری یا توسط دولت انجام میشود و یا تبوتاب بازار و مردم قیمتها را سوار بر یک قطار هوایی کرده و مدام بالا و پائین میبرد.
عدم شفافیت
دولت میخواست مردم به بازار سرمایه وارد شوند تا بتواند کارخانهها را تقویت، بهروزرسانی و از آنها مالیات بهتری بگیرد از سوی دیگر میتواند تولید کشور را نیز بالا ببرد و خودش همسود کند این موضوع یک معامله برد برای دولت بود اما موضوع آنجا از دست دررفت که در خیلی از شاخصهای بهابازار زیادهروی شد و شرکتهایی که اصلاً وجود نداشتند سهامشان را خریدوفروش میکردند و این موضوع شائبه فساد را در بازار بورس و سرمایه تقویت کرد.
در حقیقت سهام کارخانهها رشد نکرد بلکه سرمایههای کارخانهها بهروز شد یعنی دستگاهی که کارخانهای در سال ۶۵ به قیمت ۶۰۰ هزار تومان خریداری کرده بود با نرخ امروز به میزان ۴۰۰ میلیون تومان نرخگذاری شد
شفافسازی برای مردم درباره بورس ضرورت داشت متأسفانه مردم بدون آگاهی وارد بورس شدند و اصلاً نمیدانند که شاخصهای بهابازار به چه شکل تعیین میشود چه کسی آن را تعیین میکند و اصلاً سیر بازارهای سرمایهای به چه شکلی است.
مردم چندان اعتمادی به تصمیمات دولت ندارند و این امر طبیعی است زیرا در این سالها هرچه پیشبینی کردهاند، درست از آب درنیامده است در خصوص بورس نیز اینگونه شده و به نظر نمیرسد زخم بیاعتمادی بازار سرمایه به این زودیها التیام یابد.
دولت و ماههای پیش رو
همانطور که در بالا نیز خواندید نظرها درباره دخالت و یا عدم دالت دولت در بورس پرشمار اما تقریباً نزدیک به هم هستند. به نظر نیم رسد دیگر کارشناسان اقتصادی استان سمنان نیز نظری ماورای نظر این سه کارشناس اقتصادی و تحلیل گر بازار سرمایه داشته باشند.
مسئولان دولتی و همچنین بورس استان سمنان ماجرای دخالتهای دولتی را تائید نمیکنند اما برخی بر این عقیده هستند که برای مردم دو موضوع گویا بهیقین تبدیلشده است نخست اینکه بورس دیگر اعتماد سابق را ندارند و دوم اینکه اعتمادی به تصمیمات دولتی ندارند. حال باید دید در ماههای باقیمانده عمر دولت میتوان شاهد تغییر در این رویهها بود یا خیر؟
نظر شما