تهمینه غمخوار؛ بازار: بیستمین نشست سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای (SCO) با ریاست دوره ای روسیه، در روز گذشته با حضور سران کشورهای عضو و ناظر با پرداختن به موضوعاتی چون ایجاد صلح پایدار و مهار و مقابله با ویروس کرونا به صورت آنلاین برگزار شد.
اگر چه جمهوری اسلامی ایران از یازده سال قبل درخواست عضویت دائمی در این سازمان را مطرح کرده و از نخستین کشورهایی بوده که پس از مغولستان به عنوان عضو ناظر در نظر گرفته شده است، اما هنوز این عضویت قطعی نشده، در حالی که قرار بود که در نشست سال گذشته این سازمان که در بیشکک قرقیزستان با حضور رئیس جمهور ایران برگزار شد، دائمی شدن آن مورد بررسی قرار گیرد.
از نظر برخی از کارشناسان، اهمیت حضور ایران در این اجلاس با توجه به اعمال تحریم های مضاعف یک جانبه از سوی امریکا بسیار حائز اهمیت است، زیرا آمریکا هر چند در سازمان همکاری شانگهای عضویت ندارد؛ اما خواسته یا نخواسته و بطور محسوس و نامحسوس می تواند بر تصمیمات این سازمان بین المللی تاثیر داشته باشد و تلاش های امریکا در جهت انزوای بیشتر ایران، بر بررسی این درخواست رسمی سایه افکنده است.
عده ای دیگر به نقش چین و روسیه اشاره می کنند که با توجه به نقش تعیین کننده هر دو کشور در این سازمان، نظرات آن ها و روابط دو جانبه با جمهوری اسلامی ایران بر پذیرش عضویت دائمی شانگهای تاثیر گذار است.
در همین راستا و با توجه به اهمیت موضوع حضور دائمی جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری شانگهای و ظرفیتهای اقتصادی این سازمان برای کشور، خبرنگار بازار گفتگویی را با «ابوالفضل ظهره وند»، سفیر اسبق ایران در ایتالیا و افغانستان ترتیب داده که در ادامه مرور می کنیم:
* با توجه به اساسنامه سازمان شانگهای، عضویت کامل در صورتی است که کشور مذکور تحت تحریم سازمان ملل نباشد. ایران هم تحت تحریم سازمان ملل نیست و تحت تحریم یکجانبه آمریکا قرار دارد. از طرفی، برخی کارشناسان، چین را یکی از موانع عضویت کامل ایران می دانند، اما این در صورتی است که در دیدار شی جین پینگ، رئیس جمهور چین با حسن روحانی رئیس جمهور ایران، اعلام شد که چین از عضویت کامل ایران حمایت می کند. ارزیابی شما چیست؟ آیا چین موافق حضور ایران نیست؟
پیمان شانگهای پیمانی بود که از سال ۲۰۰۱ تاکنون یعنی حدود ۱۹ سال است که یک روند رو به رشدی را طی کرده است. با شش کشور شروع شده و هم اکنون چهار کشور از جمله ایران انتظار دارند که به عضویت دائم درآیند.
همچنین، این پیمان، یک پیمان امنیتی_اقتصادی است که سازمان آن در ابتدا با نگاه امنیت سازی در آسیای میانه یعنی آن دورانی که تروریسم و حمله به برجهای دوقلو و رشد جریانات القاعده به نوعی متوجه آسیای میانه و شرق چین بود، در پکن پی ریزی شد.
از آن به بعد، موضوعی که توانست ناامنی را به امنیت تبدیل کرده و ثبات را ایجاد نماید، موضوع رشد اقتصادی است. بدون رشد اقتصادی، توسعه و بدون تغییر سطح زندگی مردم، امکان دنبال کردن و ایجاد امنیت پایدار وجود ندارد. بنابراین، امنیت و اقتصاد دو روی یک سکه هستند که سرمایهگذاری و اقتصاد نیاز به امنیت و امنیت نیازمند سرمایهگذاری و حضور اقتصاد است. بدون هر دو، رفاه و امنیت مانند سرابی بیش نیست.
بدون رشد اقتصادی، توسعه و بدون تغییر سطح زندگی مردم، امکان دنبال کردن و ایجاد امنیت پایدار وجود ندارد. بنابراین، امنیت و اقتصاد دو روی یک سکه هستند که سرمایهگذاری و اقتصاد نیاز به امنیت و امنیت نیازمند سرمایهگذاری و حضور اقتصاد است. بدون هر دو، رفاه و امنیت مانند سرابی بیش نیست
لذا، با این رویکرد و نگاه، این سازمان شکل گرفت و در حال پیش رفتن است. در این میان، چینی ها همواره تلاش کردند که محوریت جا به جایی قدرتی که از غرب به شرق در حال انتقال است، باشند. در واقع محوریت در این جابجایی به عهده چینی ها خواهند بود و نقش پر رنگ تری خواهند داشت.
چینی ها به منظور این که نقش جهانی خود را به صورت ملموس نه صرفاً همانند آمریکاییها به شکل انتزاعی، بلکه به شکل قابل تعریف و روشنی تبیین کنند، از یک استراتژی تحت عنوان «یک کمربند_یک جاده» یاد می کنند که ناظر بر این است که چین با همکاری کشورهایی که در مسیر جاده ابریشم جدید هستند، کمک کند تا زیرساختهای لازم فراهم شود و این کشورها نیز با پذیرش این سرمایه گذاری، زیرساخت های لازم را ایجاد کرده تا اولاً چین بتواند از طریق آنها به بازارهای هدف خود در اقصی نقاط جهان و حتی آمریکای لاتین و آفریقا دست پیدا کند و همچنین از این طریق زیرساختها، بتوانند همکاریهای را با کشورهای مسیر از جمله در حوزه تولید، منابع اولیه و ترانزیت پیش ببرند.
در این چارچوب چین قریب به یک تریلیون دلار سرمایهگذاری کرده و پیشبینی میشود تا تکمیل فاز اول بالغ بر سه تریلیون دلار نیز سرمایه گذاری صورت گیرد. در این میان، چینیها همچنین به کشورها برای این سرمایه گذاری وام میدهند تا آن ها به خوبی بتوانند در این مسیر مهم و سرنوشت ساز مشارکت نمایند.
بنابراین، این استراتژی با مسئله اهداف شانگهای عجین شده و این موضوع مشارکت ایران در سازمان شانگهای که البته تحریم های سازمان ملل هم لغو شده موجب می شود تا در این چارچوب چین به ایران اعتماد بیشتر و به عبارتی وابستگی پیدا کند.
استراتژی «یک کمربند_یک جاده» با اهداف شانگهای عجین شده و این موضوع مشارکت ایران در سازمان شانگهای که البته تحریم های سازمان ملل هم لغو شده موجب می شود تا در این چارچوب، چین به ایران اعتماد بیشتر و به عبارتی وابستگی پیدا کند
از یک طرف راه دریایی جاده ابریشم تا بندر گوادر کشیده می شود که در کنار آن بندر چابهار ایران قرار دارد. حتی بندر چابهار و بندر گوادر به صورت مشترک می توانند تقسیم وظیفه و نقش کنند و چابهار میتواند یک پل و جاده مستقیم از جنوب به شمال آسیای میانه در قفقاز داشته باشد که برای چینی ها بسیار اهمیت دارد.
یک بخش دیگر جاده ابریشم، از سمت غرب به آسیای میانه و بخشی از شمال ایران به سمت اروپا میرود. بنابراین، نقش ایران به عنوان پل ترانزیتی پررنگتر میشود. من معتقدم که هرچه بیشتر زمان میگذرد، چینی ها به این نقش مهم ایران وقوف بیشتری پیدا میکنند.
از طرف دیگر، منابعی که امروز در افغانستان وجود دارد، چینی ها می توانند بر روی آن سرمایهگذاری و برنامهریزی کنند. از آن جمله می توان دسترسی به معادن مس و آهن را نام برد که نیاز به داشتن یک راه مطمئن دارد که چه راه مطمئن تری از ایران می تواند وجود داشته باشد. علاوه بر افغانستان، با توجه به تحولاتی که میان پاکستان و هند وجود دارد، آن ها نیز می توانند بر روی نقش ایران حساب کنند.
بنابراین، مجموعه این عوامل باعث میشود که چین، با نگاه مثبتی در این مرحله به ایران بنگرد و پذیرش عضویت دائمی ایران را در دستور کار قرار دهد.
شما صحبت از تحریم های امریکا را مطرح نمودید. تحریم آمریکا تنها مشکل ما در عضویت دائم نیست. تمامی این کشورهای عضو از تحریم ها و فشار امریکا آسیب دیده اند. تحریم های سازمان ملل بهانهای بود برای چینیها. در واقع شاید یک بهانه ای بود، زیرا چین میدانست که منطقه آسیای میانه حوزه تمدنی ایران است و برای اینکه ممکن بود یک رقیب بالقوه آنجا شکل گیرد که برایش محدودیت در سالهای اولیه ایجاد کند، با ایران مخالف بود، اما امروز نقش ایران بیبدیل است.
چین میدانست که منطقه آسیای میانه حوزه تمدنی ایران است و برای اینکه ممکن بود یک رقیب بالقوه آنجا شکل گیرد که برایش محدودیت در سالهای اولیه ایجاد کند، با ایران مخالف بود، اما امروز نقش ایران بیبدیل است
حتی مسائل و مشکلاتی که چین در حوزه سین کیانگ دارد، اگر چنانچه از نقش ایران در مسئله ثبات سازی استفاده کند، برایشان بسیار مفید خواهد بود و اگر نقش ایران نباشد نتیجه آن میشود که اویغورها به دست سلفیها می افتند. لذا، همانطور که ازبکها و روسها متوجه اهمیت نقش ایران شدند و از حضور فرهنگی ایران در حوزه فرهنگی استقبال و استفاده میکنند، چین هم می تواند بر نقش ایران حساب کند.
همانطور که ازبکها و روسها متوجه اهمیت نقش ایران شدند و از حضور فرهنگی ایران در حوزه فرهنگی استقبال و استفاده میکنند، چین هم می تواند بر نقش ایران حساب کند
اگر ایران در گذشته میتوانست در منطقه چچن زودتر حضور پیدا کند، قطعاً چچنی ها به ظرفیتی برای ایجاد تروریسم، سعودی و امریکایی تبدیل نمی شدند.
حال در حوزه شانگهای قطعاً چینیها نمیتوانند مطالبات معقول مسلمانان را پاسخ دهند، آن کشوری که میتواند مطالبات مسلمانان را در حوزه مسائل معرفتی و فرهنگی پاسخ دهد، نقش بیبدیل ایران است.
حال در حوزه شانگهای قطعاً چینیها نمیتوانند مطالبات معقول مسلمانان را پاسخ دهند، آن کشوری که میتواند مطالبات مسلمانان را در حوزه مسائل معرفتی و فرهنگی پاسخ دهد، نقش بیبدیل ایران است
اگر چین این فرصت را کشف کرده و این درایت را داشته باشند و زود به آن برسند، هیچ وقت سین کیانگ به یک اهرم فشار علیه چین از سوی غرب تبدیل نمی شود که به یک اردوگاه یا زندان یا منطقه ای برای سرکوب مسلمانان مبدل شود و جریانات سلفی و تندرو شکل گیرد.
ایران با توجه به پشتوانه و سابقه فرهنگی خود می تواند این خلا را پر کند تا جایی برای پر کردن خلا توسط مدارس سلفی و وهابی باقی نماند. این مسئله به نفع چینی خواهد بود که متوجه رشد اقتصادی است؛ همانگونه که هم اکنون از موقعیت ایران در جمهوریهای داخل فدراسیون روسیه، روسها استفاده کرده و می کنند.
بنابراین باز هم تاکید می کنم که اگر چینی ها این مزایای ایران را برای خود در نظر گیرند، لحظه ای در رابطه با عضویت دائمی جمهوری اسلامی ایران درنگ نخواهند کرد.
* به طور کلی این عضویت کامل، چه ظرفیتهایی به ویژه در عرصه اقتصادی برای ایران ایجاد می کند؟
اگر چنانچه ایران در این پیمان به شکل دائمی وارد شود، می تواند در همین چارچوب در حوزه تجارت و سرمایهگذاری از حضور کشورهایی مانند چین و روسیه که نقش تعیین کننده در این سازمان و فعالیت خوبی دارند، بهره مند شود.
در حوزه همکاریهای بانکی، مالی و استفاده از ارزهای ملی اعضای شانگهای توافقات خوبی دارند که ایران میتواند در این مجموعه نیز وارد شود. در حوزه انرژی نیز به همین صورت خط لوله گازی وجود دارد که از روسیه مستقیم به چین می رود. ترکمنستان عضو شانگهای نیست، اما خط لوله ای از دولت آباد آغاز می شود و از مسیر تاجیکستان و ازبکستان گذشته و وارد حوزه شانگهای میشود که ایران هم میتواند در همین حوزه، در انتقال گاز به چین از این ظرفیت استفاده کند، به خصوص این که اگر افغانستان نیز که هم اکنون مانند ایران عضو ناظر است، به عضویت دائمی در آید، بسیار مهم خواهد بود.
همچنین، در چارچوب همکاری امنیتی، بسیار مهم خواهد بود که ایران از زیرساخت ها پشتیبانی کند. همکاری نظامی و امنیتی به عنوان یک وزن مهم در ایجاد امنیت منطقه هستند که اگر این گونه به آن نگاه کنیم میتواند از رهگذر عضویت ما در سازمان شانگهای، تهدیداتی که امریکایی ها و وابستگان آن متوجه ایران می کنند، با کمترین هزینه برای ایران تحت مدیریت در بیاید.
نظر شما