بازار؛ گروه ایران: قیمت برخی از کالاها در ۷ ماه گذشته حدود ۳۰۰ درصد گران تر شده است. کار به جایی رسیده که سید فرید موسوی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نرخ خقط فقر در کشور را بین ۸ تا ۱۰ میلیون تومان اعلام میکند. او به بازار میگوید: جامعه ایران در حال دو قطبی شدن است. مردم یا در دهکهای بالای درآمدی قرار دارند یا دهکهای پایین درآمدی، دیگر طبقه متوسطی در کشور وجود ندارد و این یک خطر جدی برای کشور است. او معتقد است مشکل اصلی کشور خود تحریمی و سوء مدیریت است نه تحریمهای خارجی. اینکه کالاها در بنادر در حال فاسد شدن هستند، در انبارها احتکار میشوند و یارانه ارزی دولت به دست مصرف کننده اصلی نمی رسد، تنها بخشی از مشکلات این روزهای بازار است که ربطی به تحریمهای خارجی ندارد. او همچنین در بخش دیگری از سخنان خود به جزییات طرح پرداخت یارانه به کالاهای اساسی پرداخته و میگوید که یارانه افراد متناسب با سطح درآمدی آنها متفاوت است. اما حداکثر سقف یارانه در نظر گرفته شده برای یک خانوار ۵ نفره دهک پایین درآمدی ۶۰۰ هزار تومان است. موسوی لارگانی همچنین تاکید میکند که منابع لازم برای اجرا این طرح قرار نیست که از محل استقراض از بانک مرکزی که دود بار تورمی آن در نهایت به چشم مردم میرود، تامین شود. بلکه دولت باید از محل درآمدهای حاصل از واگذاری سهام شرکتها در بورس منابع لازم برای پرداخت یارانه غذا در سال ۹۹ را بپردازد. متن کامل گفتگوی بازار با سید فرید موسوی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس را در ادامه می خوانید:
هزینههای خانوار در ماههای گذشته به قدری افزایش یافته که میتوان با قاطعیت گفت که خط فقر در کشور بین ۸ تا ۱۰ میلون تومان است. در حالیکه تا همین دو سال پیش خط فقر در تهران ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بود
*طرح پرداخت یارانه کالاهای اساسی یا همان غذا در مجلس به تصویب رسیده و برای بررسی نهایی به شوای نگهبان ارسال شده است. در حالی هدف از این طرح حمایت از اقشار کم درآمد جامعه است که برخی از کارشناسان میگویند، اجرای آن منجر به افزایش نرخ تورم در کشور میشود؟
دولت خود باید لایحه ای را برای تقویت بنیه خرید خانوار ارائه میداد اما کوتاهی دولت موجب شد که نمایندگان طرح پرداخت یارانه را به در دستور کار قرار دهد. هزینههای خانواده در ماههای گذشته به قدری افزایش یافته که میتوان با قاطعیت گفت که خط فقر در کشور بین ۸ تا ۱۰ میلون تومان است. در حالیکه تا همین دو سال پیش خط فقر در تهران ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بود.
اما براستی چند درصد از خانوادههای کشور درآمدشان بالای ۸ میلیون تومان است. رشد قیمتها در کشور موجب شده که دهکهای متوسط جامعه هم به زیر خط فقر سقوط کننده و کشور کاملا دو قطبی شود. یعنی خانوادهها یا در دهکهای بالای درآمدی جای دارند یا اینکه در دهکهای پایین و عملا طبقه متوسط در جامعه در حال حذف شدن است.
وقتی آقای حسن روحانی دولت را تحویل گرفته قیمت نان سنگک کنجد دار حدود ۳۰۰ تومان بوده اما حالای بهای این نان به ۴ هزار تومان رسیده است. در حالیکه میزان یارانه پرداختی بابت نان در تمام این سالها همان ۴۵۰ تومان باقی مانده است. مردم به سختی امرار معاش میکند. برخی از کالاهای اساسی که در سفره مردم قرار دارند تا ۳۰۰ درصد افزایش قیمت را تجربه کردند در حالیکه میزان رشد حقوق کارگران در ابتدای سال کمتر از ۳۰ درصد بوده است. این رشد قیمتها تنها محدود به کالاها نیست در خدماتی همچون آموزش هم با رشد شدید قیمتها مواجه هستیم. این سوال برای بسیاری به وجود آمده که چرا با وجود اینکه آموزش دانشگاهها مجازی شده، شهریه بالاتری از دانشجو گرفته میشود.
در طرح مجلس حداکثر افراد خانواده که به آنها یارانه غذا تعلق میگیرد ۵ نفر و سقف یارانه برای یک خانواده ۶۰۰ هزار تومان در نظر گرفته شده است. به عبارت دیگر خانواده ۵ نفره ای که سطح درآمدی پایینی دارند میتوانند ماهانه ۶۰۰ هزار تومان دریافت کنند
* اما در شرایطی فعلی که بهای هر کیلو گوشت قرمز به بالای ۱۳۰ هزار تومان، هر کیلو مرغ ۲۵ هزار تومان و هر کیلو برنج ایرانی به ۳۵ هزار تومان رسیده، پرداخت ۶۰ هزار تومان به هر فرد واقعا چه تاثیری در زندگی او میتواند داشته باشد؟
در طرح پیشنهادی مجلس یارانه غذای در نظر گرفته شده برای افراد یکسان نیست و رقم آن متناسب با سطح درآمدی فرق میکند. به عنوان مثال این رقم برای گروههای پایین درآمدی به ۱۲۰ هزار تومان هم میرسد. در طرح مجلس حداکثر افراد خانواده که به آنها یارانه غذا تعلق میگیرد ۵ نفر و سقف یارانه برای یک خانواده ۶۰۰ هزار تومان در نظر گرفته شده است. به عبارت دیگر خانواده ۵ نفره ای که سطح درآمدی پایینی دارند میتوانند ماهانه ۶۰۰ هزار تومان دریافت کنند.
قرار نیست که دولت ۳۱ هزار میلیارد تومان منابع لازم برای اجرای این طرح را از محل استقراض از بانک مرکزی تامین کند چرا دود این شیوه تامین مستقیما دوباره به چشم مردم میرود
* این یارانه ۶۰۰ هزار تومانی تنها شامل مستمری بگیران کمیته امداد و بهزیستی میشود؟
به طور قطع این افراد باید حداکثر یارانه کالاهای اساسی که ۱۲۰ هزار تومان است را دریافت کنند. اما باید توجه داشت که در کشور ما تعداد بالای خانواده کم درآمد وجود دارد که شرایط تحت پوشش قرار گرفتن در این نهادها را ندارند اما وضع درآمدی آنها دهها برابر بدتر از مستمری بگیران کمیته امداد و بهزیستی است. زنانی که در پروسه طلاق قرار دارند یا همسرشان آنها را ترک کردند یک نمونه آنهاست.
*بسیاری بر این باورند که دولت در شرایط فعلی وضعیت خوبی نداشته و از احتمال کسری بودجه بالا خبر میدهند. قرار است منابع لازم برای اجرای این طرح از کجا تامین شود؟ آیا قرار است که دولت بازهم به منابع بانک مرکزی دست درازی کند؟
قرار نیست که دولت ۳۱ هزار میلیارد تومان منابع لازم برای اجرای این طرح را از محل استقراض از بانک مرکزی تامین کند چرا دود این شیوه تامین مستقیما دوباره به چشم مردم میرود. دولت در ماههای گذشته درآمد چشم گیری را از عرضه سهام شرکتهای دولتی در بورس یا واگذاری آنها بر اساس اصل ۴۴ قانون اساسی کسب کرده است. منابع لازم برای اجرای این طرح را میتواند از این محل تامین کند. اما برای سالهای بعد دولت خود میتواند سرفصل و ردیف اعتباری را برای یارانه کالاهای اساسی در نظر گرفته شود.
تحریمها فشار زیادی را به اقتصاد ایران وارد کرده اما مساله اینجاست که بخش اعظم مشکلات ما ناشی از خود تحریمی، سوءمدیریت است. در حال حاضر بسیاری از کشورهای دیگر دچار تحریم هستند اما نرخ تورم در هیچ کدام از آنها در آستانه ۴۰ درصد نیست
* بسیاری امید دارند که با انتخاب بایدن شرایط زندگی مردم بهتر شود. این تصور تا چه اندازه درست است؟
تحریمها فشار زیادی را به اقتصاد ایران وارد کرده اما مساله اینجاست که بخش اعظم مشکلات ما ناشی از خود تحریمی، سوءمدیریت است. در حال حاضر بسیاری از کشورهای دیگر دچار تحریم هستند اما نرخ تورم در هیچ کدام از آنها در آستانه ۴۰ درصد نیست. در حال حاضر بسیاری از کارگاههای تولیدی ما به دلیل تورم بالا تعطیل هستند. حجم بالایی نهاده در گمرکهای کشور در حال فاسد شدن است. بخش دیگری از نهادههای وارد کشور شده احتکار شده و به دست تولیدکننده واقعی نمی رسد. مرغداریها و دامداریهای ما یکی پس از دیگری در حال تعطیل شدن است. اینها تنها بخشی از مشکلات این روزهای بازار است که هیچ ربطی به تحرمها ندارد. بیش از ۳۰ درصد مشکلات مربوط به تحریم است و ۷۰ درصد دیگر ناشی از کوتاهیها در داخل کشور است. بنابر این اگر قرار است اتفاقی در وضعیت اقتصادی کشور رخ بدهد بهتر است به فکر علاج برای حل مشکلات داخلی باشیم.
نظر شما