حمیدرضا پیرهادی؛ گروه بورس: بازار سرمایه روزهای پرتلاطم و هیجانی را تجربه میکند و کوچکترین تصمیم و اتفاقی میتواند درروند آن تأثیرگذار باشد. اما سؤال مهم این است که چرا بازار بورس در روزهای اخیر قرمز و فشار فروش افزایشیافته است؟ سعید کرداری، کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این سؤال معتقد است که «تزریق نقدینگی به بازار سرمایه که در سالهای اخیر به وجود آمده باعث رشد شارپی و افزایش انتظار سهامداران جدید شده است. اما به دلیل تصمیمات یکروزه و تکذیب آنها و تأثیر روانی انتخابت آمریکا سرمایهگذاران دست به ماشه حرکت میکنند و هرروز آماده خروج هستند.» اما به چه قیمتی؟ در ادامه، گفتوگوی بازار با این کارشناس بورسی را میخوانید:
بازار سرمایهاین روزها کمتر قابل پیشبینی است، اما تحلیل شما از علل شاخص کل چیست؟
به عقیده اکثر کارشناسان حدود سه ماهی است که بازار از مردادماه وارد روند نزولی شده است. البته با توجه به نوساناتی که بازار در پیش داشت و نوسانات انتخابات آمریکا این انتظار هم میرفت که البته تأثیر انتخابات آمریکا بیشتر بعد روانی دارد تا اینکه تأثیر به سزایی بر بازار سرمایه داشته باشد.
این نوسانات و ترسی که در بازار ایجاد کرد به دلیل برخی اقدامات سازمان بورس و دامن زدن خبرگزاریها به آن و یک سری تصمیماتی که سیاستگذار گرفت رخ داد که به نظر من تصمیمات از قبل فکر شدهای نبود و باعث افزایش ترس در سرمایهگذار شد و درنهایت در این هفتههای پایانی بیشتر و بیشتر شد و موجب شد که کانال شاخص وارد یکمیلیون و دویست هزار شود.
هرچند وقت یکبار رشدی در سهمها ایجاد شد و آنهم به این دلیل است که قیمتهای به وجود آمده بسیار جذاب هستند و با توجه به eps و p/e شرکتها شرایط مناسبی دارند و این موضوع باعث شده است سهامداران بهصورت خرد خرید کنند تا نتیجه انتخابات آمریکا مشخص شود.
روند بازار در روزهای آتی چگونه خواهد بود؟ انتخاب هرکدام از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چه تأثیری بر فضای سرمایهگذاری بازار دارد؟
اگر بایدن در انتخابات پیروز شود همان اتفاقی که برای بازار بورس در روزهای امضای توافقنامه برجام رخ داد، اتفاق میافتد و با توجه به پیروزی او و تأثیرات روانی که موجب رفع تحریمها و سود شرکتها میشود احتمال دارد بازار سرمایه رشد داشته باشد و بهصورت کوتاهمدت و میانمدت تأثیر خوبی خواهد پذیرفت. اما قیمت دلار با پیروزی بایدن تأثیر منفی میگیرد اما بعید میدانم که این تأثیر درصد بالایی باشد بنابراین حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بیشتر نخواهد بود و دلار نهایتاً در محدوده ۲۰ یا ۱۹ هزار تومان خواهد ایستاد.
بازار سرمایه در این مدت فارغ از تصمیمات احساسی در مقاطعی هوشمند عمل کرده است و نرخهای پایینتر را نیز دیده است و به دلیل همین اصلاح و ریزشها در بازار سرمایه فکر نمیکنم که شاخص از یکمیلیون و صد یا یکمیلیون پایینتر برود.
زیرا با توجه به پایه پولی که در چند ماه اخیر رشد کرد، نقدینگی که ایجاد شد و ناتوانی بانک مرکزی برای افزایش نرخ سود بانکی به دلیل اینکه کسری بودجه و فشار روی بانکها افزایش و درنتیجه باعث رکود بیشتر میشود، بنابراین سود بانکی بیش از ۱۹ یا ۲۰ درصد نخواهد شد.
اما با انتخاب ترامپ این امکان وجود دارد که نرخ بهره تا حدود ۲۵ درصد هم رشد کند زیرا تورم افزایش مییابد و نرخ دلار همروند صعودی را ادامه میدهد. اما اینکه در ادامه به چه قیمتی خواهد رسید به اتفاقات سیاسی مربوط میشود. بنابراین با انتخاب مجدد ترامپ در بازار سرمایه شاهد یک رشد مقطعی خواهیم بود زیرا نرخ دلار حالت افزایشی به خود میگیرد و اگر این مسئله با ترس و تنشهای سیاسی همراه باشد موجب ریزش در بازار سرمایه خواهد شد.
شرایط سیاسی و روابط تجاری بین کشورها در وضعیت اقتصادی کشور بسیار اهمیت بسیاری دارد. به همین جهت مهمترین موضوعی که این روزها بازار سرمایه از آن تأثیر میگیرد انتخابات آمریکا است و این موضوع هم به دلیل تحریمهای زیادی است که با آن مواجه هستیم.
سال گذشته نیز تحریمها پابرجا بود اما چرا با چنین ریزشی مواجه نبودیم؟
سال گذشته در بازارهای موازی نقدینگی و درصد سود کمتری وجود داشت که یکی از دلایل آن نرخ بالای بهره بانکی بین سالهای ۹۴ تا ۹۷ بود که در بعضی مؤسسات اعتباری به ۲۵ درصد هم رسید و همین موضوع باعث مشکل در سیستم بانکی شد.
درنهایت باعث شد سیستم بانکی و سپرده قانونی بانکها در بانک مرکزی تحتفشار قرار گیرند و موجب قرض گرفتن بانکها و بالا رفتن نرخ بهره بینبانکی شود. تمام این اتفاقات منجر به تولید پول جدید و متورم شدن تراز بانک مرکزی شد.
درنتیجه با چنین شرایطی پول جدید در اقتصاد ایجاد میشود و ضریب فزاینده بانکها افزایش مییابد. چطور؟ ممکن است وامدهی بیشتری صورت گیرد و آن پول در گردش جامعه و کشور چندین برابر افزایش یابد که این مسئله باعث افزایش نقدینگی میشود. موج نقدینگی نیز به هر سمتی که رفته آنجا را متورم کرده است و دلیل اینکه در سال ۹۴ تا ۹۷ این اتفاق به دلیل بالا بودن نرخ بهره باعث ایجاد رکود شده بود بنابراین مردم ترجیح میدادند سود بانکی دریافت کنند. اما در همین برهه زمانی بهیکباره سود بانکی کاهش یافت و بازارهای موازی امنیتی شدند، بهطور مثال سکه و دلار را خیلی امنیتی کرده بودند. اکنون هم که هرکسی نمیتواند باقیمتهای فعلی به حوزه مسکن و املاک ورود کند چراکه دستکم باید یک میلیارد سرمایه داشته باشد. بنابراین تمام این مسائل باعث شد که سرمایه خرد به سمت بازار سرمایه سرازیر شود.
بازار سرمایه جای درستی هم بود و اگر بهدرستی از آن استفاده و بهموقع افزایش سرمایه شرکتها را ترتیب دهند، سهام شناوری شرکتها را افزایش و کارخانهها و تولیدیها را توسعه دهند بازار سرمایه ظرفیت سوددهی خوبی خواهد داشت، اما این تصمیمات اجرایی نشد. دلیلش هم نمیدانم. یا مدیریت مشکل داشته و نتوانسته این هماهنگی را برقرار کند و شوک زده بود اما بههرحال بازار این فرصت استفاده نکرد.
یادم هست که سهام شستا تا مدت بسیار طولانی قفل خرید بود، غافل از اینکه عرضهای داشته باشد یا سهام شناورش را افزایش دهد. بنابراین موارد اینچنینی باعث میشود که بازار روند نزولی داشته باشد.
توضیحات بالا به این منظور بود که شرایط اقتصاد باعث ایجاد نقدینگی شود و این پول به سمت بازار سرمایه آمد. از طرفی حجم بسیار زیادی از این سرمایهها خرد بود و این اتفاق بهمرور روند رشد را از سال ۹۸ افزایش داد تا اینکه در تیرماه و مردادماه سال ۹۹ به اوج خود رسید. زمانی که سرمایههای خرد در بازار سرمایه زیاد است و مردم سهام زیادی خریدهاند، این انتظار رادارند که روند مثبت ادامهدار باشد. اما این در حالی است که دانش علمی، فنی سرمایهگذاری را نداشتند و بسیاری از سرمایهگذاران جدید حتی نسبتهای p/e و نسبتهای سودآوری و کدال و صورتهای مالی را نمیشناسند. این مسئله باعث شد که سهامداران هرروز دست به ماشه حرکت کنند و سریع از بازار خارج شوند.
بنابراین تمایل به خروج سهامداران علتی است که باوجود سوددهی شرکتها در گزارشات ۶ ماهه شاهد ریزش بازار بودیم؟
نمیتوان تنها دلیل ریزش را تمایل به خروج سهامداران دانست. علتهای دیگر هم دارد که یکی از آنها بیاعتمادی است. تصمیماتی که مدام طی یکروزه اتخاذ و فردای آن روز لغو میشوند سرمایهگذار را نگران میکند. سهامداران باید در محیطی امن فعالیت کنند تا بهراحتی بتواند به این فکر کند سرمایهای که گذاشتهاند چه سرنوشتی خواهد داشت. این امنیت باید طوری باشد که سهامداران قادر به پیشبینی روند ریزش و افزایش شاخص و سوددهی بازار باشند. اکنون این امنیت خاطر چه در داخل کشور از سوی سیاستگذاران سازمان و نهادهای دیگر که هرروز حرف خود را عوض میکنند و چه از عوامل خارجی سلب شده است. بهطور مثال سیاستگذاران یک روز دامنه نوسان و یک روز خریدوفروش روزانه و فردایش صندوق پالایش را لغو میکنند.
دلیل ریزش بازار نیز بحث انتخابات آمریکاست و به همین علت سرمایهگذاران ازجمله بنده آرامش ذهنی ندارند. چهبسا خودم در بسیاری از موارد سهامم را فروختم و نقد کردم تا این هیجان فروکش کند بلکه بتوانم با اطمینان خاطر بیشتری خریدهایم را انجام دهم. درنتیجه تمایل به خروج، بیاعتمادی به تصمیمات داخلی و نتیجه انتخابات آمریکا باعث شده است که بازار نداند میخواهد چکار کند و تا زمانی که تکلیف سیاست خارجی کشور مشخص نشود روند به همین منوال ادامه خواهد داشت.
نظر شما در مورد گروه فلزات و پتروشیمیها چیست؟ به نظر شما اکنون کدام گروهها برای سرمایهگذاری مناسب و کدام سهام که کف قیمتی خود را نیز شکستهاند ارزش نگهداری دارند؟
استراتژی که خودم هم استفاده میکنم را بیان میکنم. بعضی از تحلیلگران استراتژی را به مردم میگویند که خودشان در پیش نمیگیرند. بههرحال اکنون برخی از سهمها به ارزش ذاتی خود رسیدند و من همان زمان نقد کردم و آنها را فروختم. اما برخی از سهمهایم را نگه داشتم زیرا فکر میکنم بسیار با ارزش هستند بنابراین ترجیح میدهم صبر کنم.
در مورد کسانی که سهم دارند و سهامشان باارزش است اما افت بسیار زیادی داشتهاند؛ پیشنهاد میکنم اگر سهمشان باارزش است و تا الان نقد نکردهاند، آنها را نگهدارند. مانند برخی از سهام گروه فلزات ازجمله: فولاد فجر، کاوه، فولاد، فولاد مبارکه، فملی( با توجه به گزارشات فوقالعادهای که داده است). از طرفی نمیتوان در مورد گروه پتروشیمیها با قطعیت صحبت کرد. به دلیل اینکه ممکن است با انتخاب بایدن قیمت دلار کاهشی باشد، بنابراین سهام دلاری مانند گروه پتروشیمی را برای خرید پیشنهاد نمیکنم اما اگر در پرتوی آنها این سهام موجود است باید بگویم سهام بسیار خوبی هستند. ازجمله پتروشیمی پردیس و زاگرس در صنعت اوره. در صنعت اوره چند شرکت خوب داریم.
گروه حملونقل یا خودرویی را چطور میبینید؟ بهطور مثال سهم حشکتی در گروه حملونقل که کف قیمتی خود را نیز شکسته است.
حشکتی یک سهم بنیادی خوب هست اما ریزش خوبی هم کرده است. اگر سهامداران این سهم را دارند بهتر است نگهدارند. زیرا این سهم جزء سهام خوب و بنیادی است.
در مورد گروه خودروییها هم نمیتوان با قطعیت نظر دارد زیرا پر ریسک هستند. از طرفی برخی از صندوقهای سرمایهگذاری نیز فوقالعاده هستند و کسانی که نمیخواهند ریسک کنند میتوانند از اینها استفاده کنند. بعضی از آنها سالیانه ۴۰۰ درصد سود داشتهاند.
نظر شما