بازار؛ گروه ایران: بخش های صنعت، معدن و تجارت، چند بخش کلیدی هر اقتصاد و اقتصاد کشور ایران است. در حال حاضر اگر چه ده ها هزار واحد تولیدی و تجاری و تجار در کشور ما تاسیس شده اند اما برخی از آنها تعطیل شده و برخی هم از کل ظرفیت خود بهره برداری نکرده و حتی با ۲۰ یا ۳۰ درصد ظرفیت خود فعالیت می کنند و به این طریق، محصول گران قیمت تولید شده و این گرانی به مردم تحمیل می شود.
در گفت و گوی «بازار» با مهندس امیررضا واعظی آشتیانی، چالش های این بخش های کلیدی اقتصاد به بحث گذاشته شد. واعظی آشتیانی در دولت اول محمود احمدی نژاد، از مهر ۱۳۸۶ تا شهریور ۱۳۸۷ معاون وزیر صنایع و معادن شد و بعد از استعفا از این سمت، مدیر عامل باشگاه استقلال را به عهده گرفت. او از نظر سیاسی، عضو شورای مرکزی حزب راستگرای موتلفه اسلامی است و پیش از ان عضو حزب جمهوری اسلامی ایران بوده است.
*دولت آقای روحانی در زمان فعالیت خودش، اقداماتی انجام داده ولی بخش زیادی از مشکلات تولید که مرتبط با وزارت صنعت، معدن و تجارت است، حل نشده و فعالان این حوزه گلایه ها و انتقادات زیادی دارند. با توجه به این که جنابعالی، مدتی در این وزارتخانه مسئولیت داشته اید، آیا این وزارتخانه امکانات، اختیارات و سازوکارهای لازم را در اختیار دارد که با مشکلات موجود برخورد کند و بازارهای مختلف را کنترل کند؟
پایه اقتصاد بر تولید است. وقتی بخش تولید یک کشور آماده باشد، شرایط برای سرمایه گذاری آماده باشد و حمایت، هدف گذاری و برنامه ریزی وجود داشته باشد و به تعبیری بسته های حمایتی، تعریف شده باشد، می توانیم بگوییم کشوری که این شرایط را مهیا کند، می تواند به سمت یک اقتصاد کارآمد حرکت کند، تولید داخلی آن، رونق بگیرد، ظرفیت برای صادرات ایجاد کند، اشتغال ایجاد کند و در عین حال، در تجارت جهانی یک سهم مناسب برای محصولات مختلف داشته باشد.
ما یک دوره سه وزارتخانه در حوزه های صنایع و معادن داشتیم که یکی صنایع سنگین بود و همچنین وزارت معادن و وزارت صنایع یعنی سه وزارتخانه داشتیم که امروزه آنها به یک وزارتخانه تبدیل شده اند و به اضافه این که وزارت بازرگانی هم در آن ادغام شده.
در دوره بعد از دفاع مقدس تا به امروز، آن رسالتی را که باید وزارت صنعت و بازرگانی، ایفا می کرد، ایفا نکرده است. شاید یک بخش قابل توجه از این وضع، به خاطر عدم استفاده از کارشناسان باتجربه و در عین حال متعهد بوده است. یک بخش هم برمی گردد به این که ما به خوبی ظرفیت شناسی نکردیم.
یک موضوع بسیار با اهمیت که همچنان به عنوان یک چالش وجود دارد این است که ما فاقد یک آمار رسمی و مبتنی بر واقعیات هستیم. در حالی که اولین مقوله تصمیم گیری در حوزه تولید و صنعت، آمار است. ما در بخش های دیگر کشور هم دچار مشکل حوزه آمار هستیم در حالی که این آمار است که قدرت تصمیم گیری را به مدیران ارشد می دهد.
ما تصور می کردیم که می توانیم از داشته های خودمان به خوبی در جهت تولید استفاده کنیم ولی در عمل نتوانستیم اهداف خودمان را محقق کنیم. عمده مشکل نیز به ضعف های مدیریتی و عدم انتخاب افراد شایسته در جایگاه های تولیدی برمی گردد. نکته مهم تر، بزرگ بودن بدنه دولت و چاق بودن دولت است. بدنه دولت، ضمن این که چاق است، چابک نیست.
اتفاقات زیادی در دنیا در حوزه اقتصاد ورزش رخ می دهد ولی ما خودمان را از این اقتصاد ورزش محروم کرده ایم
*یک هدف قابل دفاع و همیشه مورد توجه، کوچک سازی بدنه دولت بوده است. دولت چون نمی تواند نیروهای مازاد را اخراج کند و یا به اصطلاح محترمانه تعدیل کند، در نتیجه همه نیروها وجود دارند و ساختمان ها هم سر جای خودشان هستند. عملاً کوچک سازی اتفاق نمی افتد.
وزارتخانه و سازمان ها را با این هدف ادغام می کنند که چابک شود و کوچک سازی تحقق پیدا کند ولی ما می بینیم که یک سازمان را متورم می کنیم. این متورم شدن باعث می شود آن سازمان از چابکی بیفتد و همگی، در کار همدیگر دخالت کنند.
متاسفانه ما نتوانستیم به طور شایسته از پتانسیلی که داریم و فرصت هایی که پیش می آمده، استفاده کنیم. البته این طور نیست که بگوییم اصلاً اقدامات خوبی انجام نشده. واقعاً اقدامات خوبی در بخش صنعت انجام شده ولی در کنار آن، فرصت هایی را از دست داده ایم. در تجارت، دو مولفه فرصت و زمان، مولفه های مهمی هستند که مدیران هوشمند می توانند به موقع از آنها استفاده کنند.
در دولت های هفتم و هشتم (خاتمی) یا دولت های نهم و دهم (احمدی نژاد) یا یازدهم و دوازدهم (روحانی)، به طور مکرر وزرای صنعت و معدن، تغییر کردند. در چنین حالتی، امکان هدفگذاری و برنامه ریزی برای تولید کشور وجود دارد. به طور طبیعی، تحول مورد نظر اتفاق نمی افتد. اساساً سه وزارتخانه جدی گرفته نمی شود.
یک وزارتخانه، وزارت صنعت، معدن و تجارت است که شاکله اقتصاد کشور است. وزارتخانه دیگر، وزارت آموزش و پرورش است که برای یک کشور بنیان سازی و فرهنگ سازی می کند. وزارتخانه دیگر، وزارت ورزش و جوانان است که شادابی و نشاط جامعه بستگی به آن دارد و در عین حال، ایجاد فضای کسب و کار در حوزه فعالیت این وزارتخانه، می تواند کارساز باشد. اتفاقات زیادی در دنیا در حوزه اقتصاد ورزش رخ می دهد ولی ما خودمان را از این اقتصاد ورزش محروم کرده ایم. با فعال کردن این حوزه، هم اشتغال ایجاد می شود و هم این که سرمایه گذار، حاضر است سرمایه گذاری کند.
در کشور ما، روسای جمهور به این سه بخش و حوزه، نگاه جدی ندارند و تعدد و تغییر وزیر در این وزارتخانه ها، فراوان می بینیم. آیا با این اوضاع و احوال و با این روش ها، رفتارهای مدیریتی و این نوع تصمیم گیری ها، ما می خواهیم جهش تولید و اقتصاد مقاومتی محقق شود؟ قطعاً کارهای ما با کُندی انجام می شود و به طور سریع انجام نمی شود.
وزارتخانه های ما به عامل بازدارنده تبدیل شده اند و خود ساختار، به گونه ای حرکت می کند که مثلاً بدنه وزارت صنعت، معدن و تجارت، بازدارنده شده. به تعبیر دیگری، عوامل ترمز کننده در این وزارتخانه، در گوشه و کنار نشسته اند و با تصمیمات سلیقه ای، اِعمال نفوذ می کنند.
در دولت های هفتم و هشتم (خاتمی) یا دولت های نهم و دهم (احمدی نژاد) یا یازدهم و دوازدهم (روحانی)، به طور مکرر وزرای صنعت و معدن، تغییر کردند. در چنین حالتی، امکان هدفگذاری و برنامه ریزی برای تولید کشور وجود دارد
*در سال های اخیر کدام تصمیمات سلیقه ای گرفته شده که بخش های صنعت و معدن را دچار مشکل جدی کرده است؟
وزارت صنعت، معدن و تجارت، متولی تولید و تجارت کشور است ولی این وزارتخانه، در رابطه با سرمایه گذاران، بسته حمایتی خاصی را با تعامل با دولت و دستگاه های دیگر، تدوین نکرده است. این وزارتخانه باید این بسته حمایتی را تدوین و به دولت ارائه کند و دولت هم ان را برای تبدیل شدن به قانون، به مجلس تقدیم کند. واقعاً این وزارتخانه، کار خاصی در حوزه تولید انجام نداده است. البته برخی می گویند مشکل تولید، نداشتن نقدینگی است.
من اعتقاد دارم که مشکل تولید، فقط نقدینگی نیست. عوامل بازدارنده در این راه وجود دارد و قوانین و مقرراتی وجود دارد که اجازه نمی دهد تولید کننده، در مسیر تعریف شده منطقی خودش حرکت کند.
برای مثال، در گذشته وام با نرخ سود ۲۸ درصد به تولید کنندگان می دادند. بعداً دولت گفت که می خواهم وام ۲۰ درصدی بدهم ولی به خاطر نرخ سودهای بالا، تمام کارخانجات و به ویژه کارخانجات خصوصی، بدهکار بانکی شده اند.
معنی و مفهوم این وام ۲۰ درصدی این است که تولید کننده، این وام را می گیرد که وام ۲۸ درصدی قبلی را تسویه کند و پول از این جیب بانک خارج می شود و به آن جیب وارد می شود. در این حالت، اصلا این پول داخل جیب تولید نمی کننده نمی رود. تولید کننده پول را دریافت می کند و وام قبلی را تسویه می کند.
*جنابعالی حدود ۱۱ ماه معاون وزیر صنایع و معادن و مدیر عامل سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران بودید و بعد استعفا دادید. مسئولیت شما ادامه پیدا نکرد ولی چرا تصمیم گیری ها به گونه ای نیست که اگر ۱۰ سال قبل، صنعت ما فرضاً یک مشکل خاص داشته است، بعد از این مدت آن مشکل برطرف شده باشد؟
با این که ما یک سال در وزارت صنایع و معادن بودیم ولی در آن یک سال، ما کارهای بزرگی در مجموعه خودمان انجام دادیم یعنی جا برای خدمت وجود دارد ولی نباید فراموش کرد که خلاقیت و استفاده از نیروهای سازمانی در جهت این که از زمان به بهترین شکل استفاده کنیم، اهمیت دارد. یک سال، عمر کمی نیست و حتی یک ماه، عمر کمی نیست.
*در آن مدت چه اقدامات شاخصی در حوزه سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی انجام دادید؟
یکی از اقداماتی که ما در آن مقطع انجام دادیم و مورد توجه رسانه ها قرار گرفت ورود به بحث زمین های واگذار شده در شهرک های صنعتی بود. کسانی بودند که از سالیان گذشته، زمین با قیمت های ناچیز تحویل گرفته بودند و فعالیت های تولیدی را شروع نکرده بودند. در این مدت، قیمت این زمین ها بالا رفته بود و این افراد، یک نوع دلالی و زمین خواری را در شهرک های صنعتی ایجاد کرده بودند.
ما بر اساس مصوبه ای که در سازمان داشتیم و با قوه قضاییه هماهنگ کردیم، یک فرصت کمی دادیم به کسانی که این زمین ها را دریافت کرده بودند و می گفتیم بسازید یا این که از طریق مراجع قانونی، زمین ها را پس می گیریم و این کار را انجام دادیم.
ما پول را در چاه ویل صنایع فرسوده می ریزیم. چرا که نزدیک ۷۰ درصد صنایع کشور ما، نیازمند نوسازی هستند. ما با صنایع نوسازی نشده، نمی توانیم به تولید انبوه و تولید با کیفیت برسیم
*به غیر از این مورد، چه اقدامات دیگری انجام شد؟
یکی دیگر از اقدامات ما، تسهیل در سرمایه گذاری در شهرک های صنعتی و در چارچوب اختیارات ما بود. ما در یک تقسیم بندی، سه منطقه محروم، نیمه توسعه یافته و توسعه یافته داشتیم. ما در منطقه محروم و نیمه توسعه یافته، فرمولی را برای سرمایه گذار تعریف کرده بودیم که اگر در این نوع منطقه سرمایه گذاری کند، قیمت زمین صفر می شود.
قیمت صفر زمین به این معنا بود که سرمایه گذار، برنامه ارائه کند که ظرف دو سال، کارخانه خودش را تاسیس می کند. یک شرط هم این بود که تولید آن نباید کمتر از ۵۰ درصد ظرفیت آن باشد. یک نمونه دیگر هم بگویم. در زمان ما سرمایه گذارانی که در شهرک های صنعتی برای ساخت نیروگاه برق، سرمایه گذاری می کردند زمین را به صورت مجانی در اختیارشان می گذاشتیم.
*بر اساس آمارهایی که در سال های اخیر منتشر شده در شهرک های صنعتی کشور، واحدهای تولیدی زیادی تاسیس شده و وجود دارند اما تعداد زیادی از آنها تعطیل هستند یا تولید کمتر از ظرفیت دارند. آیا وزارت صنعت، معدن و تجارت در وضع کنونی می تواند این کارخانجات و شرکت ها را فعال کند یا واقعا در این واحدها تولید به صرفه نیست؟
دلایل متعددی در این زمینه وجود دارد. برای مثال، در دوران مسئولیت ما، کلینیک صنعت راه اندازی کردیم. ما صنایع و کارخانجاتی را که با اُفت تولید مواجه بودند یا در حال تعطیل شدن بودند، آسیب شناسی و تحلیل می کردیم. این آسیب شناسی، به درستی توسط کارشناسان ما انجام می گرفت.
تنها پول، مشکل گشای این قضیه نبود. یک مشکل، تکنولوژی پایین این کارخانجات بود. یکی از نکاتی که من همواره در صحبت های خودم مطرح می کنم این است که ما پول را در چاه ویل صنایع فرسوده می ریزیم. چرا که نزدیک ۷۰ درصد صنایع کشور ما، نیازمند نوسازی هستند. ما با صنایع نوسازی نشده، نمی توانیم به تولید انبوه و تولید با کیفیت برسیم.
برای نوسازی صنایع، وزارت صنعت و معدن، باید تدابیری بیندیشد. در زمانی که آقای محمد شریعتمداری، وزیر صنعت، معدن و تجارت (در دولت اول حسن روحانی) بود، ایشان گفت که ما ۱۲ هزار میلیارد تومان برای نوسازی صنایع در نظر گرفته ایم. واقعاً سوال شود که از آن ۱۲ هزار میلیارد تومان چقدر اختصاص پیدا کرد و کدام صنعت نوسازی شد.
هر چند که آن مبلغ ۱۲ هزار میلیارد تومان برای کل صنایع کشور، ناچیز بود ولی اگر در صنایع کشور ما نوسازی انجام شده، آمار بدهند. الان یکی از مسائل و مشکلات بخش تولید کشور ما، نوسازی صنایع است یعنی پاشنه آشیل تولید کشور، نوسازی صنایع است.
اگر در صنایع کشور ما نوسازی انجام شده، آمار بدهند. الان یکی از مسائل و مشکلات بخش تولید کشور ما، نوسازی صنایع است یعنی پاشنه آشیل تولید کشور، نوسازی صنایع است
*در نهایت و با وجود چنین وضعیتی، چه کار باید کرد و آیا مردم فقط گرانی را تحمل کنند؟
در درجه اول، یکی از راهکارهای موثر، پایین آوردن سود بانکی است. در هیچ جای دنیا تولید با ۲۰ درصد نرخ سود بانکی، سود نمی دهد و حتی با ۱۰ درصد هم سود نمی دهد. برای تولید کننده واقعی که بازار را در اختیار دارد و تولید کننده ای که صادرات محور است، باید نرخ سود بانکی را کاهش بدهند.
یک کار ضروری هم این است که زمان بندی کنند و نوسازی صنایع انجام شود. هر چه صنایع ما، کهنه تر باشد هزینه سربار ( استهلاک) بالاتر می رود. نکته بعدی مربوط به آب، برق، مالیات و انواع و اقسام عوارض است.
این موضوعات، تولید کننده را احاطه کرده است یعنی تولید کننده با وزارت دارایی چه کار کند، با بیمه چه کار کند، با کهنگی ماشین آلات چه کار کند، با نرخ سود بانکی چه کار کند و با انواع و اقسام بگیر و ببندهای اداری، چه کار کند. در حالی که ما باید دغدغه های تولید کننده را برطرف کنیم.
*آقای روحانی در مرداد امسال اعلام کردند که دولت برای سال هشتم فعالیت خود، نقشه راهی را برای مدیریت اقتصاد کلان تدوین و اعلام می کند و اجرای این نقشه راه باعث بهبود امور معیشتی مردم و بهبود وضعیت کسب و کارها می شود. فکر می کنید در این مدت دولت بتواند اقداماتی انجام بدهد و این بهبود اتفاق بیفتد؟
اگر تیم آقای روحانی کار می کردند و ایده داشتند، بسیاری از مشکلات حل می شد. ایشان در ابتدا شعار دادند که ۱۰۰ روزه معمای مشکلات اقتصادی را حل می کند. من اعتقاد دارم چیزی که الان می خواهند ارائه کنند، این است که می خواهند حواله به آینده بدهند یعنی برای دولت آینده، سوژه درست کنند و دغدغه درست کنند برای دولت آینده.
اتفاقاً پیشنهاد من به رئیس جمهور این است که آقای رئیس جمهور، شما را به خدایی که می پرستید قسم می دهم تیم شما و شما تا پایان دوره ریاست جمهوری، از ایده های اقتصادی صرف نظر کنید و وضع موجودی را که ایجاد کردید، اصلاح کنید. اگر هم اصلاح نمی کنید، حداقل سعی کنید یک آرامش نسبی در فضای اقتصادی و فضای کسب و کار مردم فراهم کنید.
نظر شما