بازار؛ گروه بورس: «دید کوتاه مدت» عامل و ریشهای است که بیشتر کارشناسان بازار سرمایه و اقتصاددانان آن زیر بنای اکثر ناموفقیتها در سرمایهگذاری میدانند، این دیدگاه کوتاه مدت نه در اقتصاد بلکه در رفتارها روزانه بیشتر افراد جامعه ما بنا به گفته جامعهشناسان مشاهده میشود که ریشه چنین رفتاری را باید در تاریخ این سرزمین پیدا کرد.
مولوی دبیر انجمن اقتصاددانان ایران میگوید که در ایران هم مردم رویکرد کوتاه مدتی دارند و هم دولتها رویکردشان کوتاه مدت است و این رویکرد کوتاه مدت است که شما نمیتوانید از یک روند خیلی طبیعی را که حضور مردم در بازار است استفاده کنید.
بازار با دکتر پیمان مولوی دیبر انجمن اقتصاددانان ایران و یکی از کارشناسان صاحب نظر در بازار مالی به گفتگو نشسته که مشروح این گفتگو را در زیر میخوانید.
*دوران اصلاح بازار سرمایه پر از نکات مختلف برای سهامداران بازار سرمایه و سیاست مداران بود، که میتوان از آن به عنوان یک الگوی راه برای ادامه حرکت بورس استفاده کرد، بفرمایید دیدگاه شما و نگاه شما در مورد دوران اصلاح چگونه بود و به چه دلیل اصلاح بازار طولانی شد؟
ما در یک مسیر قرار داریم که این مسیر گریز ناپذیر است و شامل این میباشد که بسیاری از افرادی که وارد بازار سرمایه میشوند ناخودآگاه باید یک حس واقعی نسبت به این بازار بگیرند. چند نکته مثبت را میتوانم در مورد آن صحبت کنم یکی اینکه در همین مسیری که باید طی شود خیلی از افراد فهمیدند که بازار سرمایه جای نیست که با حرف، اقدام به خرید سهامی یا سرمایه گذاری کنند، یعنی چی با حرف؟ یعنی اینکه با هر دعوتی هر کجای مهمانی نمیروید، با هر دعوتی در هر شرکتی نمیروید و شما ناخوداگاه رویکردی برای این کارتان دارید. شما با هر دعوتی هر جنسی را خریداری نمیکنید یا اینکه شما با از هر مغازه داری هر غذایی را نمیخرید، در بازار سرمایه هم خیلیها از شما را دعوت میکنند که پولتان را وارد بازار کنید اما الان اکثریت افرادی که تازه وارد شدند متوجه شدند که بازار نیازمند تحلیل است این نیاز به تحلیل همان نکتهای است که زمان میبرد که خیلیها به آن برسند، پس تحلیل و داشتن یک تحلیل میتواند کمک کننده باشد.
نکته دوم اینکه بسیاری از افراد متوجه شدند که بازار سرمایه یک بازار ریسکی است، اینکه ما بازار سرمایه را یک جای بدون ریسک تعریف کنیم هم به بازار سرمایه ظلم کردیم و هم به تمام بازار دیگر. همه بازار ریسک دارند و بازار سرمایه یکی از پر ریسکترین بازارها در جهان است، فرق نمیکند ایران باشد یا اقتصادی شبیه اقتصاد ایالات متحده آمریکا، نکته دیگری که به نظرم میرسد خیلی تاثیرگذار و مثبت هست حداقل در دیدگاه افرادی که وارد بازار شدند، اقتصاد ایران است، بسیاری بازار سرمایه را از اقتصاد ایران جدا میدانند و میدانستند و فکر میکردند متفاوت است اما همانگونه که اقتصاد ایران با ارکان، اضلاع و روشهای تمصمیمگیری مواجه هست، بازار سرمایه هم با همین موضوعات روبه است و نکته دیگری که باز به نظر میرسد که خیلی از افراد به آن دقت نکردند ذی نفعان بازار است.
بازارها ذی نفع دارند و این ذی نفعان بر اساس امیال خودشان در بازارها حضور دارند و یک یکدستی در بازارها وجود ندارد و ذی نفعان متفاوتی از جریانهای متفاوت سرمایه با رویکردها مختلف در مورد بازده، وجود دارد و نکته اخر که کلیدی ترین بحث ما است بسیاری فهمیدند این کار هستند یا نه. سرمایه گذاری در بازارها مبتنی بر شخصیت شما تعریف میشود، چطور میشود وقتی که ما میخواهیم ازدواج کنیم همه مشاوران اول میگویند که باید شما خودتان را بشناسید و یک درک عمیقی از خودتان داشته باشید ایا منی که میخواهم در بازار سرمایه سرمایهگذاری کنم، آیا نباید خودم را بشناسم؟ آیا نباید بدانیم من چه تیپ شخصیتی دارم که بر اساس این تیپهای شخصیتی چه ریسک ها را میتوانم تحمل کنم و در سربزنگاه چه عکسی العملی نشان میدهم؟ بسیاری از افراد درک درستی از ماهیت خودشان در سرمایه گذاری را نداشتند و خیلیها با هزینههای گزاف به آن رسیدند. البته ممکن است خیلیها هم هنوز به آن نرسیده باشند و باز هیجانی رفتار کنند، این درسهای بود که بسیاری از افراد از این بازار گرفتند یک نکته دیگری هم که مغفول مانده و در مورد صحبت نمیکنند، استراتژی است، مگر بازارهای سرمایه یک قطار روبه بالا است؟ بازارها هم صعود دارند و هم نزول و همه افراد در بازارهای مختلف آن را تاکید میکنند، همه فکر میکنند که قرار است در ایستگاه پایین خرید انجام شود و در ایستگاه بالا فروش، اگر به راحتی باشد نباید تعداد میلیاردهایمان زیاد باشد؟ واقعیت امر این است که درک ورود به بازار، درک استراتژی برای ورود به بازار، درک اینکه ما استراتژی ذخیره سود داریم یا نداریم و اینها مواردی بود که خیلیها به آن دقت نکردند.
افراد خیلی حرفهای ما هم دچار زیان شدند و این طبیعی است. برای سیاست گذار هم درسهای کلیدی دارد گرچه من احساسم این است که همگی باید درخواست کنیم تا سیاست گذار این دفعه قبل نباشد که فرصت بی نظیر از فرودین ماه تا تیرماه از دست داد، از الان به بعد به فکر یک رنسانس در بازار سرمایه باشد و اگر نخواهیم از این تجربیات استفاده کنیم در یک سیکل تجربه و خطا در حال از دست دادن فرصت خواهیم بود.
*به صحبتهای بالای شما برمیگردیم، به نظر میرسد که سهامداران خرد و بی تجربه مخاطب شما بودند در حالی که باید به این نکته توجه کرد که چه کسی این افراد را تشویق به حضور در بازار سرمایه کرده در نتیجه به نظر بنده بخشی از ضرر و زیان سرمایهگذاران ناشی از نحوی اشتباه تشویق مردم بدون آموزش برای حضور در بازار سرمایه است، شما چقدر دولت را در زیان مردم سهیم میدانید؟
آقای همایون کاتوزیان در کتاب «ایران جامعه کوتاه مدت» یکسری مواردی را اشاره میکند که به نظرم میشود بخشی از آن را در اقتصاد آورد، ممکن است همه با تمام موارد کتاب موافق نباشند اما میتوان از آن استفاده کرد و فکر و ایده گرفت، جامعه ایران همواره آبستن اتفاقات زیادی بوده و این اتفاقات زیاد جامعه ایران را تبدیل به یک جامعه کوتاه مدت کرده است و این جامعه کوتاه مدت چون چشم اندازه آتی و بلندی ندارد حال چشم انداز بلند یعنی چی؟ من، شما و هر فرد دیگر در ایران کار میکند، ما تصمیم میگیریم یک خانه که طبیعیترین نیاز بشر است بخریم یا اینکه تصمیم داریم یک تلفن همراه خریداری کنیم و با آن ذهنیت شروع به پس انداز کردن و برنامه ریزی کردند میکنیم، اما یک عامل مانع این اتفاق میشود و آن عامل تورم است. در ۸۰ سال گذشته نرخ تورم ۱۰ درصد، در ۲۰ سال گذشته نزدیک به ۲۰ درصد و در ۱۰ سال اخیر به طور متوسط بالای۲۱ درصد بوده، چه اتفاقی در جامعه میافتد؟ من هر چقدر که پول در خارج کنم دیگر قدرت خرید قبل را ندارم در نتیجه چه ذهنیتی در خانواده های ما ایجاد میشود، اینکه چگونه قدرت پول را حفظ کنیم. یک اتفاق دیگر هم در اقتصاد ایران افتاده است درآمد سرانه هر ایرانی در ۷ سال گذشته از ۷میلیون ۳۰۰ به ۴میلیون تومان رسیده است، یعنی تقریبا نصف شده است و همچنین اقتصادی روبه جلوی هم وجود ندارد.
سیاست گذار همه را دعوت کرد به یک مهمانی که در آن مهمانی یکسری زیر ساختها آماده نبود و فشار شدیدی به بورس و هسته معاملات آمد
در سال ۹۷ و ۹۸ رشد اقتصادی ما منفی بوده و سال ۹۹ بر اساس گزارش مرکز آمار رشد اقتصاد ما ۲ و نیم درصد منفی بوده که بخش عمده آن ناشی از کرونا است در این جامعه مردم ناخودآگاه رویکرد کوتاه مدتی به دست میآورند؛ شما میبینید سیاست گذار اعلام میکند که وارد بازار سرمایه شوید، در کجا در یک بازار توام با ریسک اما آن قسمتی که مربوط به ریسک است را زیاد تاکید نمیکند در نهایت من میگویم دو رویکرد وجود دارد یک رویکرد مدیریت ریسک است که ایرانیان باید با آن خو بگیرند و یا اینکه خو گرفته باشند یعنی اینکه الزاما هر حرف را با دقت بسنجند و بررسی کنند نکته دوم شما فرمودید که دولت دعوت کرده که در این بخش باید گفت که اولا این بازار توام با ریسک است و آیا این صحبتی که انجام شده همراه با ارائه حرف یا نظری برای کاهش ریسک بازار بوده؟ که این هم اتفاق نیفتاده و ناخوداگاه افراد وارد بازار شوند. اینجا دو گونه میتوان دید اینکه یکی از دید قبلی که باید آگاهانه این سرمایه گذاری را انجام دهید و دوم استفاده از یک بازار برای منافع کوتاه مدت و نکته جالب این جاست که در ایران هم مردم رویکرد کوتاه مدتی دارند و هم دولتها و این رویکرد کوتاه مدت مشکل از است. این رویکرد کوتاه مدت است که سبب میشود شما از یک روند خیلی طبیعی را که حضور مردم در بازار است استفاده نکنید.
ما افرادی را در بازار داریم که ۲۰۰تا ۳۰۰درصد بازده داشتند ولی بدون هیچ استراتژی. در نهایت باید گفت سیاست گذار همه را دعوت کرد به یک مهمانی که در آن مهمانی یکسری زیر ساختها آماده نبود و فشار شدیدی به بورس و هسته معاملات آمد حتی اگر در بورس مادرید قرار بود چندین میلیون نفر در یک بازه زمانی کوتاه مدت وارد بازار بورس شوند ۱۰۰درصد در آن جا هم باعث کلپس میشد، چرا که شما نمیتوانید زیر ساختهای خود را یکشبه برای میلیونها نفر ارتقا دهید پس نشان میدهد الزاما برای این کار برنامه ریزی نشده بود. شما به بازگشایی مدارس در دوران کرونا نگاه کنید آیا برنامهای میدیدید؟ من به عنوان یک فرد ایرانی باید آگاه باشیم که وقتی من در مورد یک چیزی مانند مدرسه دچار عدم برنامه ریزی هستم در بازار سرمایه که قرار است سرمایه خود را ببرم باید با فکر این کار را بکنم. من نمیتوانم ریسک های سیستماتیک را حذف کنم چرا که کوچکتر از حذف این ریسک های سیستماتیک اعم از تورم، نقدینگی، سیاست گذاری، ذی نفعان هستم ولی میتوانم ریسک و نحوی استراتژی خودم را در بازار مدیریت کنم. بنده شاهد این هستم که بسیاری تمام اشتباهات را به گردن بازار میاندازند در حالی که بازار اشتباه نمیکند ما اشتباه میکنیم، بازارها اتوبوس شرکت واحد نیستند که ما را از یک جای به جای دیگر ببرند ما باید آگاهانه رفتار کنیم بازارها زنده و پویا هستند و همچنین بازارهای ذی نفع دارند. اگر ماهیت یک بازار دچار مشکل شود حرفههای هم دچار ضرر میشوند اما آنها رتبه بندی در ضررشان دارند.
شما تاکید دارید که دعوتی شد و مردم آمدند پس دعوت کننده نباید این کار را میکرد من میگویم وقتی در باز گشایی مدارس این مدل را میبینید همین مدل در اقتصاد هم وجود دارد و این را ما به عنوان سرمایه گذاران خرد باید ببینیم.
بازار سکه و بازهای آتی را ویران کردیم
*با ریزش بازار یا اصلاح بازار میتوان گفت که بخشی از نقدینگی از بازار سرمایه به سمت بازارهای موازی دیگر حرکت میکند، اولا این موضوع ناشی از چیست؟ دوما در همه کشورها ریزش بورس سبب نوسان در بازارهای دیگر میشود؟
ما باید قبول کنیم تا متغیرهای کلان در اقتصاد بهبود پیدا نکنند ما در این وضعیت قرار خواهیم داشت، این را من نمیگویم این را علم اقتصاد میگوید چه متغیرها وجود دارد که ما را به اینجا رسانده؟ نقدینگی روبه افزایش، پایه پول روبه افزایش، رشد اقتصاد منفی، عدم چشم انداز روشن در اقتصاد برای ایران و فعالان کسب و کار. جامعه کوتاه مدت داریم به محض اینکه از بازار سرمایه خارج میشود اولا به دنبال حفظ ارزش پولش هست، حالا چگونه؟ آیا ابزارها آتی مدرن داریم؟ مشتقات مالی داریم؟ خیر چون کاری نکردیم، ما زمانی که میتوانستیم طلا در ایران به سمتی ببریم که الان مردم معاملات آتی طلا انجام دهند، بازار سکه و بازهای آتی را ویران کردیم و الان دنبال این هستیم که چرا مردم طلای فیزیکی میخرند؟ و چرا اطمینانی به صندوق سرمایهگذاری طلا وجود ندارد؟ یعنی ما ابزارهای آن را فراهم نکردیم.
به نظر من اولین اقدام که میتواند این شرایط را تغییر دهد نه الزاما ورود پول حقوقی، بلکه ایجاد اطمینان در بازار است
در نتیجه سرمایهگذار سرمایه خود را در دلار، طلا، ملک و املاک و خودرو وارد میکند جالب است که بحث خورد جلوی واردات خودرو که یک نیاز اساسی است را گرفتیم و الان ماشین بنزی که در انگلیس ۱۳هزار پوند است در ایران با قیمت ۶میلیارد معامله میشود، بازار انحصاری که نا خوداگاه باعث ایجاد تقاضا میشود. حالا این تقاضا، تقاضای راندن ماشین است؟ نه تقاضای حفظ ارزش پول در کنار نقدینگی که در حال تشدید بازار است. این مارپیچ تورم و تقاضا از بازاری به بازار دیگر حرکت میکند و در آینده بورس را مورد الطاف قرار خواهد داد. این گونه نیست که بورس ریزش کرد تمام، زمانی که دلار رشد بازارهای دیگر هم حرکت میدهد و ناخودآگاه افق بازار سرمایه را برای فعالان و ذی نفعان بازار مثبت میکند و این روند تا زمان ایجاد ایجاد چشم انداز مثبت و توقف نقدینگی و خلق پول در اقتصاد ایران ادامه دارد.
*در هفتههای اخیر دولت و سازمان بورس برای بازگشت بازار حمایتهای را انجام دادند و آخر هر هفته اعلام میکردند که از شنبه بازار را حمایت میکنیم اما در واقعیت باز هم روند بازار منفی بود این مسئله که چرا حمایت دولت نتوانست بازار را زودتر از اصلاح خارج کند؟
ما در بازار سرمایه گذاری یک طیف داریم از مثبت اندیشی و مثبت نگاه کردن، فاز ترس و رسیدن به نقطه کف و بعد هم ریکاوری یا بازگشت بازار و این موج سینوسی در تمام بازارها وجود دارد. فرودین نقطه در اوج خوشبینی بودیم اما اتفاقاتی که برای دار دوم پیش آمد و بعد گشایش اقتصادی، اوراق سلف نفتی و هم زمان سهام عدالت یک ملقمهای از این اتفاقات سبب شد بازار وارد فاز ترس شود و الان در فاز بین ترس و پانیک بازار قرار داریم، با هر کسی که صحبت میکنید به دنبال خروج از بازار است که بازار مثبت شود نقد کند و از بازار خارج شود حتی رویکرد بسیاری از سرمایهگذاران کار کشته هم خروج از بازار است.
*آیا تزریق نقدینگی به بازار میتواند در بازگشت آن کمک کند؟
به نظر من اولین اقدام که میتواند این شرایط را تغییر دهد نه الزاما ورود پول حقوقی، بلکه ایجاد اطمینان در بازار است. صندوق ثبات سرمایه وجود دارد که اگر بررسی کنیم این صندوق به اندازه بازار رشد نکرده است، زمانی که صندوق ثبیت برای بازار در نظر گرفتم یعنی اینکه در شرایط حساس بازار از آن استفاده کنم در حالی که اگر هم این صندوق رشد داشته باشد، مکانیزم ورود آن به بازار شفاف نیست و این میتواند در مواقع حساس نقدشوندگی را در بازار سرعت ببخشید تا اجازه ندهد صفهای فروش زیادی ایجاد شود. اگر سرمایهگذار ببیند نقدشوندگی در بازار وجود دارد اطمینان ایجاد میشود که جمع کننده صف هم هست. ورود نقدینگی به بازار از سوی حقیقیها چندین برابر حقوقیها بوده، مگر امکان دارد حقوقیها این صفها را جمع کنند، ما باید جو مثبت در بازار ایجاد کنیم. جو مثبت یعنی اینکه من زمانی که بازار به اوج میرسد نرخ بهره بانکی را بالا نبرم که این موضوع نشان میدهد در اقتصاد ایران بین یک بازار بزرگ که بازار سرمایه است که فعلا به عنوان سد شکن نقدینگی عمل میکند و یک نهاد دیگر که سیاست گذاری پولی انجام میدهد هیچ هماهنگی وجود ندارد این عدم اطمینان است.
نظر شما