پژمان مرادی؛ بازار: تا همین چند ماه گذشته بود که برخی از کارشناسان از رشد بازار ابراز نگرانی میکردند، آنها معتقد بودند که بالا رفتن قیمت سهمها به صورت هیجانی ممکن است باعث ایجاد حباب و سپس ترکیدن حباب در این بازار و از دست رفتن سرمایه مردم شود. حدود یک ماهی است که به گفته بیشتر کارشناسان بازار وارد دوران اصلاح شده است و تقریبا با حمایت حقوقیها در حال اتمام این دوران هستیم.
به هر حال این اخطار داده شده بود که ارزش سهام برخی از شرکتهای پذیرفته شده در بورس به صورت هیجانی و غیر واقعی بالا رفته است و این سهمها بیشترین میزان ریزش را در دوران اصلاح داشتند.
دکتر قاسم محسنی عضو سابق شورای عالی بورس در قسمت اول گفتگوی خود با بازار در رابطه با کلیات بازار سرمایه و وضعیت آن صحبت کرد. او معتقد است که شرکتهای پذیرفته شده در بورس نیاز به رتبه بندی اعتباری دارند.
قسمت دوم: از نگاه محسنی بهترین پیشنهادی که میتواند بازار سرمایه را در جریان روانتری قرار دهد استقلال بورس از دولت است. او در جهت توجیه این موضوع به تجربه کشورهای مختلف دنیا در استقلال بازار سرمایه اشاره کرد.
* با توجه به اصلاحاتی که در بازار سرمایه رخ داده، برخی عنوان کردند که این اصلاحات ناشی از وجود حبابی بوده که کارشناسان بارها به آن گوشزد کردند، آیا شما با این موضوع موافق هستید؟ آیا نوع قیمت گذاری سبب ایجاد چنین حبابی شده است؟
رشد بیش از حد قیمتها که معمولا به آن حباب گفته میشود زمانی مشخص میشود که حباب بترکد و تا زمانی که حباب از بین نرود و بازار افت شدید پیدا نکرده تقریبا کسی نمیتواند تشخیص دهد که حباب وجود دارد یا ندارد. سابقا در بازار سرمایه ما نسبت قیمت به سود(p/e) ملاک قیمت گذاری بود، یعنی زمانی میگفتند که شرکت به ازای هر سهم به طور مثال ۲۰ تومان سود میدهد، بنابراین باید قیمت سهم ۱۰۰ تومان شود یعنی ۵ برابر سود هر سهم، که سالیان سال میانگین قیمتها نسبت به سود ۵ بود و یا تقریبا حوالی ۵ نوسان پیدا میکرد، درست مثل بازار مسکن، مثلا شما در بازار مسکن برای قیمتگذاری نگاه میکند که سود حاصل از مسکن تنها اجاره است و شما ۵۰ برابر درآمد اجاره را به عنوان قیمت مسکن در نظر میگیرید. اما در دو سال اخیر روش قیمت گذاری در بازار سهام عوض شده است و نسب (p/e) کنار رفته و اگر این روش ادامه پیدا کند دیگر به یک عادت تبدیل میشود و جایگزین سیستم قبلی میگردد و ما شاهد برگشت سرمایه به روش قبلی نیستیم، نباید نگران باشیم که قیمتها به شدت سقوط پیدا کند. مثلا شما قصد دارید یک شرکت را قیمت گذاری کنید یک زمانی شما برای قیمت گذاری نگاه میکردید که سود این شرکت مثلا ۲۰ تومان است پس قیمت آن را ۵ برابر سود تخمین میزدید، اما در یک قیمتگذاری دیگر با در نظر گرفتن داراییهای این شرکت که قابل رشد هستند قیمت را عنوان میکنند، به بیان دیگر شما در این نوع قیمت گذاری سود را کنار میگذارید و با خود حساب و کتاب میکنید که این دارایی چقدر میارزد و چقدر انتظار دارید که این دارایی رشد کند؟
اما قیمت یک دارایی یا جنس را فروشنده و خریدار تعیین میکنند و این قیمت ناشی از معاملات است، کسی نمیتواند بگوید این کالا یا جنس چقدر میارزد. این دارایی همان قدر میارزد که روی آن معامله میشود و تقاضا وجود دارد و شما نمیتوانید بگوید که این دارایی به این قیمت ارزش ندارد؛ ممکن است برای شما ارزش نداشته باشد، ولی تعداد زیادی از افراد شاید با همان قیمتی که از نظر شما ارزش ندارد معامله میکنند. به بیان دیگر قیمتها ناشی از رفتار اقتصادی ماست، در واقع این معاملهگرها هستند که قیمت میگذارند. اگر تعداد زیادی از افراد روی یک جنس قیمت پایین یا بالا بگذارند، آن جنس همان قدر میارزد.
دیگر گسترش بازار سرمایه و به بیان دیگر مردمی کردن اقتصاد باعث میشود سیاست مدارها و سیاست گذارهای کشور بلافاصله اثرات تصمیمات خود و حتی گفته خود را از طریق قیمتهای سهام مشاهده کنند
موقعی حباب شکسته میشود و ریزش میکند که متوجه شویم آن قیمتی که آن موقع اکثرا سهامداران اعلام میکردند ناشی از هیجان بود که بعدا با کاهش این هیجان قیمت شکسته میشود در نتیجه به آن قیمت بالا که وجود داشت و الان شکسته شد حباب گفته میشود. در شرایط فعلی با توجه به اینکه تورم سال جاری هم نزدیک به ۴۰ درصد است، پیشبینی میشود، این تورم، هر چه افزایش قیمت زیاد از حد یا جلوتر از تورمی اتفاق افتاده باشد را پر کند.
* قبل از اصلاح بازار، برخی از کارشناسان عنوان میکردند که بازار سرمایه باعث ایجاد تورم در بازارهای موازی خودش میشود، اما اصلاح به خوبی نشان داد که با ریزش بازار سرمایه نه طلا و نه ارز کاهش پیدا نکرد، آیا شما معتقد به تاثیرگذاری بازار سرمایه بر بازارهای دیگر یا انتظار تورمی هستید؟
تمام بازارها بر روی هم تاثیر میگذارد و این بد نیست بگویم یک بازاری بر روی بازار دیگر تاثیر میگذارد چرا که بازارها به هم ربط دارند و روی هم تاثیر میگذارند اما معمولا گفته میشود که بازار سرمایه یا بورس شبیه یک آینه عمل میکند و جزو متغیرهای پیشرو است، یعنی قبل از اینکه اتفاقی بیفتد شاخص بورس آن اتفاق را پیشبینی میکند که قرار است چه اتفاقی در اقتصاد ما در آینده بیفتد، بنابراین از این سیگنالها و از این آینه، سیاستگذاران اقتصادی کشور باید استفاده کنند و برنامه خود را متناسب با آن تنظیم کنند. از طرف دیگر گسترش بازار سرمایه و به بیان دیگر مردمی کردن اقتصاد باعث میشود سیاست مدارها و سیاست گذارهای کشور بلافاصله اثرات تصمیمات خود و حتی گفته خود را از طریق قیمتهای سهام مشاهده کنند و اگر ما عیبی را میبینیم باید آن عیب را برطرف کنیم نه اینکه آینه را بشکنیم.
دستوری نمیتواند باشد یعنی آنقدر بازار سرمایه ما بزرگ شده که کسی نمیتواند به آن دستور بدهد مثل بازار طلا و ارز که بازار دستور پذیر نیست.
*اگر شما بخواهید یک پیشنهاد برای بهبود عملکرد بازار سرمایه بدهید چه پیشنهادی را ارائه میکنید؟
من اعتقادم این است که استقلال سازمان بورس از دولت باید بیشتر شود و این موضوع تجربهای است که کشورهای دیگر آن را دنبال کردند و حتی سازمان بین المللی بورس در دنیا یکی از استاندارهای بورس را میزان استقلال بازار سرمایه عنوان کرده است. نکته این است که کمی در رابطه با استقلال سازمان بورس غفلت شده و باید ساختارها به گونهای تغییر پیدا کند که ما استقلال بیشتری را شاهد باشیم، البته در ساختار قانون اساسی ما یک نهاد یا دولتی است یا غیر دولتی و یا تعاونی و در مورد استقلال بانک مرکزی هم همین بحثها به وجود آمد و نهایتا این شد که رئیس بانک مرکزی با پیشنهاد وزیر اقتصاد با تایید رئیس جمهور انتخاب میشود و دلیل اینکه مجلس ریاست بانک مرکزی را به یکی از وزرا وصل کند این بود که از طریق این وزرا از عملکرد بانک مرکزی سوال بپرسد چون مجلس مستقیما نمیتواند به غیر از وزرا از کس دیگری سوال بپرسد و به نظر بنده این موضوع کلا مشکل قانون اساسی ما است که باید حل شود.
برای اینکه استقلال یک نهادی از دولت بیشتر باشد میتوان مکانیسمهای مختلفی را تعریف کرد به عنوان مثال فرض کنید که رئیس جمهور که رئیس بانک مرکزی را منصوب میکند اولا باید دارای خصوصیاتی باشد و بعد از نصب امکان عزلشان وجود نداشته باشد و حتی یک دوره یا نیم دوره بعد از رئیس جمهور در آن سمت باقی بماند.
* با توجه به اینکه از استقلال سازمان بورس سخن گفتید، بفرمایید آیا بازار سرمایه دستوری است؟
دستوری نمیتواند باشد یعنی آنقدر بازار سرمایه ما بزرگ شده که کسی نمیتواند به آن دستور بدهد مثل بازار طلا و ارز که بازار دستور پذیر نیست.
* بارها از زبان نمایندگان مجلس و همچنین اقتصاددانان مطرح شده که شرکتها میتوانند در بورس پروژه تعریف کنند و یا اقدامات دیگری انجام دهند اما مسئله مهم این است که نهاد یا مجموعهای به صورت مستقل وجود ندارد که خیال سرمایهگذار را از سرمایهگذاری در این پروژهها راحت کند یعنی اینکه میزان موفقیت یا شکست پروژه را به صورت دقیق مطرح کند، به نظر شما برای حل این مشکل که میتواند در هدایت سرمایهگذار برای سرمایهگذاری مفید باشد چه کاری باید انجام داد؟
صنعت رتبه بندی اعتباری؛ این صنعت نقش مهمی در وصل کردند سرمایه گذار و شرکتهای سرمایهپذیر دارد، اصل تمام جار و جنجالی که در بازار بورس و سرمایه داریم باید منتهی بشود به تامین مالی بیشتر. یکسری نهادهای مالی بین افرادی که سرمایه گذاری دارند و شرکتهای که پروژه دارند و نیاز به این سرمایه دارند به عنوان حلقههای واسط وجود دارد که یکی از مهمترین آنها شرکتهای رتبه بندی اعتباری است، این نهاد مالی موثر رتبه بندی این احتمال را میدهند که چقدر این پروژهای که شرکت در حال انجام آن میباشد با موفقیت همراه است و تا چقدر احتمال دارد که در مقابل سرمایه گذاری در آن اصل سرمایه و سودهای که تعهد داده است محقق شود و میتواند اطلاعاتی مفیدی را برای سرمایه گذاری فراهم کند تا فرد سرمایهگذار ریسک کمتری را در سرمایهگذاری داشته باشد.
نظر شما