شکیبا کولیوند؛ بازار: خانه های تاریخی و واجد ارزش در کهن شهرهای کشورمان همواره قلب تپنده ای هستند که در صورت توجه به آن ها می توان، گامی بلند در مسیر اقتصاد و البته توسعه شهری برداشت.
اما چطور؟ آیا یک خانه تاریخی با توجه به قدمت و البته ارزشی که دارد، باید آن قدر سوت و کور بماند تا در همین خاموشی ها، تمامی سرزندگی های قبلی خود را به مرور از دست دهد و در مسیرِ مرگ تدریجی وارد شود و به حالت احتضار در بیاید؟
به راستی چرا مالکان خانه های تاریخی و واجد ارزش در کهن شهری چون همدان پای کار نمی آیند؟ و البته چرا باید این روزها شاهد خاموشی چراغِ حیات خانه ها و عمارت های تاریخی و واجد ارزش این دیار کهن باشیم؟ آیا باید دست روی دست بگذاریم و تمامی آن چه که داشته ایم و تمامی فرهنگمان را با یک قفل زنگ زده به درهای این خانه ها و چند داربست برای دیرتر شدنِ زمان فروریختن آن ها حفظ و نگهداری کنیم؟
بیراه نیست اگر بگوییم روحِ یک شهر و یک جامعه در گروی همین خانه های تاریخی است که روزگاری محلی برای ارتقای سرمایه اجتماعی، هویت بخشی و روح زندگی به بدنه شهری بوده اند.
شاید بهتر باشد به سراغ نقشی که این خانه می توانند به عنوان یک بستر در شکل گیری اقتصاد مبتنی بر فرهنگ و میراث فرهنگی داشته باشند، برویم.
سیاست اقتصاد مبتنی بر فرهنگ کمعارضهترین و پُربازدهترین روش برای اداره شهر است
بارها عنوان شده سیاست اقتصاد مبتنی بر فرهنگ کمعارضهترین و پُربازدهترین روش برای اداره شهر است و خوب است که بدانیم تا چند دهه قبل، عقیده و نظر اکثر صاحب نظران این بود که توسعه مفهومی اقتصادی دارد؛ به عبارتی، توسعه فقط جنبه اقتصادی داشت و کشورها در جهت دستیابی به توسعه، به تقویت اقتصاد خویش می پرداختند تا این که این وضعیت با شکست کشورهایی که فقط معیارهای اقتصادی را در برنامه های خود برای دستیابی به توسعه لحاظ کرده بودند، تغییر یافت.
بدین سان، شاهد از دست رفتن مفهوم تک بُعدی توسعه شدیم و حال برای رسیدن به توسعه باید آن را همه جانبه برشمرد و سعی کرد تا به صورت متوان همه ابعاد توسعه از سیاسی و اقتصادی گرفته تا اجتماعی و فرهنگی در دستور کار قرار گیرد؛ چرا که میراث فرهنگی نه تنها به مثابه یک واقعیت عینی، بلکه یک ساختار اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود که ذاتاً دارای ارزش اقتصادی نیز است.
حتی در این راستا، اقتصاددانان به بررسی و ارزیابی نظرات مردم نسبت به تمایل آن ها برای پرداخت هزینه برای رویدادهای فرهنگی، آثار تاریخی و یادمانی پرداخته اند تا دریابند که سرمایه گذاری در حوزه فرهنگ چه تاثیرات مثبتی برای اقتصاد محلی اعم از شغل و درآمد دارد که در این زمینه دریافتند کشورها می توانند از تمامی ظرفیت هایشان برای توسعه اقتصادی کمک بگیرند و در این بین، ظرفیت های عظیم میراث فرهنگی در کشورمان می تواند با راهبردهای اقتصادی پای کار باشند.
حال در این بین خانه های تاریخی و واجد ارزش در شهرهای کشورمان به ویژه در استان همدان که در دل خود ارزش های کالبدی، معماری، ارزش های هنری و زنده بودن بخشی از خاطرات را همراه دارند نباید مورد بی توجهی باشد اما متاسفانه، سیاست گذاری ها به نحوی پیش رفته که به جای توجه به این مهم و گام برداشتن در جهت حفظ و صیانت از آن ها، گرد فراموشی بر آن ها پاشیده شده است!
ثبت ملی خانه های تاریخی و واجد ارزش می تواند آن ها را از گزند فراموشی نجات دهد اما همین روند به سبب شرایط سخت گیرانه و البته به سبب عدم تشریح مناسب در برخی از استان ها به سمت و سوی دیگری رفته است و موجب شده تا خانه های تاریخی ثبت شده ، متروکه بمانند و بی سرو صدا با خاک یکسان شوند و یا این که به ثبت نرسند و به راحتی در مسیر تبدیل به یک آپارتمان بلند قامت قرار گیرند که در نهایت، سرنوشت هر دو خانه مساوی با فراموشی و تخریب و مرگ است.
این در حالی است که بر پایه همین خانه ها، می توان به جای فرصت دادن برای تخریب و تبدیل این خانه ها که همانا خاستگاه هویتی ما هستند، آن ها را سرپا نگهداریم آن هم نه با چند داربست بلکه با پویا و سرزنده کردن آن ها...
بدین ترتیب، می توان با اولویت حفظ این خانه ها آن ها را وارد چرخه اقتصاد کرد و با ایجاد هتل، کتابخانه، موزه، فرهنگسرا، کافه و اقامتگاه های سنتی آن ها را پویا ساخت.
با این روند از یک سو مالکین آن ها ترغیب به ثبت ملی خانه ها خواهند شد و از سویی، سرزندگی به محلات شهری باز می گردد و اقتصادی مبتنی بر فرهنگ و البته میراث فرهنگی در شهر رونق می یابد.
حفظ یک نظام اگرچه به ظاهر بستگی به پویایی و استقلال فعالیت های سیاسی و اقتصادی دارد اما یقیناً در این مسیر، نحوه فعالیت در اقتصاد و یا سیاست گذاری در بخش های دیگر متأثر از فرهنگ آن نظام اجتماعی است
به راستی که باید دانست، شکل اصلی تمامی فعالیت های نظام یک کشور از ماهیت فرهنگی آن هویت و رنگ می گیرد؛ به عبارتی، حفظ یک نظام اگرچه به ظاهر بستگی به پویایی و استقلال فعالیت های سیاسی و اقتصادی دارد اما یقیناً در این مسیر، نحوه فعالیت در اقتصاد و یا سیاست گذاری در بخش های دیگر متأثر از فرهنگ آن نظام اجتماعی است و حال، خانه های تاریخی به عنوان نمادی از فرهنگ و البته عامل هویت بخش می توانند در این مسیر شایان توجه باشند.
در سال های اخیر تفکر جهانی در مورد میراث فرهنگی تغییرات قابل توجهی داشته است؛ به طوری که میراث فرهنگی و منابع میراث باستان شناختی را به عنوان یک منبع اقتصادی مهم به رسمیت شناخته اند اما متأسفانه در کشور ما، با وجود غنا و ارزش های بی بدیل میراث فرهنگی؛ راهبرد مشخصی برای بهره برداری اقتصادی از میراث فرهنگی مشاهده نمی شود و گویی، در این بخش کمترین توجه ها به سمت خانه های تاریخی و واجد ارزش (به عنوان میراث های مادی و ملموس) است؛ خانه هایی که روزگاری قلب تپنده یک شهر بوده اند و این روزها چشم انتظار توجه برای سر پا نگهداشتن هستند که در صورت همین نیم نگاه، نه تنها بار دیگر داشته های فرهنگی بلکه رونق اقتصادی را به شهر باز می گردانند.
امروزه، کشورها و البته شهرهایی در کشورمان که توانسته اند میراث فرهنگی را بهتر مدیریت کنند، برآیندهای مطلوب تری در زمینه حفظ و توسعه پایدار و اقتصادی کردن میراث فرهنگی نسبت به سایر نقاط دارند حال آن که برنامه ریزان و سیاست گذاران کشورمان در سطح ملی و منطقه ای باید بدانند که میراث فرهنگی هر کشور، یکی از اساسی ترین ارکان تحکیم هویت، ایجاد خلاقیت و خودباوری است و در صورت عدم حفظ آن باید هویت های غرب زده، از خودبیگانگی ها، وابستگی های فرهنگی، سبک های زندگی به دور از داشته های ایرانی و اسلامی را نظاره گر باشیم.
بر همین اساس این که تنها صاحب میراث فرهنگی بوده و خانه های تاریخی بیشماری داشته باشیم مهم نیست؛ بلکه در کنار آن باید حفظ و نگهداری و مدیریت موثر آن ها برای وارد شدن دوباره به چرخه زندگی و رسیدن به دستاوردهای ناشی از این روند مدنظر باشد و البته در این مسیر گامی اساسی برداشت.
نظر شما