پژمان مرادی؛ بازار: «با توجه به استقبال مردم از بازار سرمایه دولت باید از این فرصت در جهت تولید رشد اقتصادی استفاده کند» این جملهای تکراری که هزاران حرف از دل آن میتوان استخراج کرد به ذکر لب بیشتر کارشناسان و فعالان بازار سرمایه تبدیل شده است.
هر زمانی که بازاری به صورت هیجانی رشد پیدا کرد به گونهای که مردم به سمت آن هجوم آوردند، مشخص شده که دولت نقش اصلی در این داستان را اجرا میکند، به عنوان مثال توزیع سکه در سال ۹۷ توسط بانک مرکزی که با هدف کنترل بازار طلا صورت گرفت باعث شد مردم برای خرید سکه هجوم بیاورند و این بازار به عنوان یک بازار پر سود برای سرمایهگذاران تبدیل شد.
بازار ۵۶ ساله بورس ایران، بعد از طی کردن دوران مختلف حدود یک سالی است که جای خود را در اقتصادی باز کرده است و مورد اقبال مردم قرار گرفته، نقش کسری بودجه دولت و تحریمها را نمیتوان در رونق این بازار نادیده گرفت. این بازار در دوران عمر خود سقوطها و صعودهای زیادی را تجربه کرده است اما تا کنون چنین سابقه چنین تجربهای که در سال ۹۹ کرد را نداشت به گونهای که در حال تبدیل شدن به یک نقطه تاریخساز در اقتصاد ایران است. سبز و قرمز شدن بازار در این روزها حیرت فعالان بازار را در پی داشته، گفته شده تا حالا سابقه نداشته که بازار با یک خبر قرمز و با تکذیب همان خبر سبز شود.
مشکلات ریشهای بازار سرمایه تازه در حال نمایان شدن است و برخی از کارشناسان بازار بر این باورند که تازه ابتدای راه بورس است و چنین مشکلاتی طبیعی است. داستان بازار بورس شبیه داستان هزار و یک شب شده که هر شب قصهای در دل خود برای مردم دارد.
در رابطه با شرایط کنونی بازار بورس این بار به سراغ دکتر قاسم محسنی عضو سابق شورای عالی بورس و مدیر شرکت رتبه بندی اعتباری برهان رفتیم. در قسمت اول گفتگوی بازار با وی به بررسی کلی وضعیت بازار، مشکلات زیر ساختی و نظام رتبه بندی شرکتها پرداختیم که مشروح این گفتگو را در زیر میخوانید.
*شاید بتوان گفت تا حدود سه سال پیش بیشتر افراد جامعه اطلاعات چندانی از بورس، شاخص و سهامداری و اصلاحات بازار سرمایه نمیدانستند، اما چندین اتفاق دست به دست هم داد تا اینکه از سال ۹۸ به خصوص اواخر آن اقبال از سمت مردم به این بازار زیاد شد و که وضعیت کنونی بازار را شکل داد، آیا ساختار بورس کشور زیر ساختها و یا آمادگی این حجم از نقدینگی و معاملات را داشت؟
از نظر زیر ساخت مانند سیستم معاملات، سیستم پس از معاملات، پشتیانی برای تقسیم سود، رای گیری و مشارکت افراد در مجامع شرکت و انتخاب مدیران، ارسال برگههای حق تقدم سهام در مواقع افزایش سرمایه و چند مورد دیگر یک مقدار ضعف وجود دارد و تا آنجایی که من اطلاع دارم سازمان بورس، شرکت سپرده گذاری مرکزی، شرکت فناوری بورس تهران، فرابورس ایران و غیره در تلاش هستند مشکلات این سامانهها و این زیرساختها را برطرف کنند. مثلا الان در حال طراحی و ساخت نرم افزاری هستند که بشود از طریق اینترنتی رای گیریها صورت بگیرد و دیگر نیاز نباشند افراد به صورت فیزیکی در یک محلی حاضر باشند که این پیشرفت خیلی بزرگی است و حتی در قانون هم پیش بینی شده که این امکان یعنی رای گیری الکترونیکی برای مجامع شرکتها پذیرفته شده در بورس وجود داشته باشد.
یک بخشش هم به دلیل تکنولوژی پیچیدهای است که بازار سرمایه استفاده میشود. تعداد شرکتهای که زیر ساختها و نرم افزارها ترید یعنی نرم افزاهای معاملات، پس از معاملات به خصوص در مورد اوراق مشتقه طراحی و ارائه میکنند، در سطح دنیا بسیار کم است و این شرکتها به دلیل تحریمهای آمریکا علاقهای به همکاری با ما ندارند، اما شرکتهای متولی این امر در تلاش هستند به خاطر استقبال مردم از بازار بورس این مشکلات را حل کنند. سیستم معاملاتی ما آنقدر جدید نیست که بتواند این میزان معامله را پشتیبانی کند.
تفاوت معاملات در ایران و سایر کشورها
*یعنی در سایر کشورها چنین مشکلاتی در سیستم معاملات آنها با وجود حجم بالاتر افراد در بورس وجود ندارد؟
در بسیاری از کشورها مردم مستقیم نمیتوانند سفارشات را بفرستند و این کارگزاریها هستند که این کار را انجام میدهند، یعنی کارگزاریها به نام خودشان سفارش میدهند مثلا فرض کنید که ۵۰ نفر تمایل به خرید یک سهم دارند یعنی ۵۰ سفارش از یک سهم وجود دارد، کارگزاری این تعداد از سفارش را جمعآوری میکند و به جای اینکه ۵۰ سفارش وارد سیستم معاملاتی بکند یک سفارش از جانب کارگزار وارد و تعداد را که خریداری کرده در سیستمهای خودش بین مشتریان توزیع میکند اما در سیستمهای ایران هنوز متمرکز است یعنی همه افراد و آحاد مردم سفارش خود را مستقیم به کارگزاری میدهند و کارگزاری عین سفارش خودشان را وارد سیستم معاملاتی میکند یعنی اگر ۵۰ سفارش وجود داشته باشد عین ۵۰ سفارش وارد سیستم معاملاتی میشود و این موضوع حجم زیادی را از نرم افزار درگیر خودش میکند که یکی از دلایلی که در ایران سیستمها جواب نمیدهد و گاهی به اصطلاح هنگ میکند همین موضوع است.
*بیشتر کارشناسان اقبال مردم از بورس را ناشی از کاهش ارزش پول ملی میدانند اما ما در ایران همیشه شاهد تورم و کاهش ارزش پول ملی بودیم ولی به این میزان نه از بازار سرمایه و نه دیگر بازارها موازی استقبال شد، دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
بازار سرمایه و بورس بیش از ۴۵ سال است که در کشور فعالیت میکند و در سالهای اخیر از نظر ضریب نفوذ بازار سرمایه در اقشار مختلف جامعه ما شاهد یک رشد چشمگیر هستیم که ناشی از دو دلیل است یکی اینکه در یکی دو سال اخیر مرتبا شاهد افزایش قیمت سهام بودیم و این باعث شد که بسیاری از مردم به این صرافت بیفتند که در سهام سرمایهگذاری و دلیل دوم هم موضوع سهام عدالت بود که بیش از ۴۰ میلیون نفر را تحت پوشش دارد و اخیر هم تصمیم به آزادسازی سهام عدالت گرفته شده است که بعضا در صندوقهای سرمایه گذاری یا شرکتهای سرمایه گذاری استان قرار است که سازمان دهی شوند، بنابراین این دو عامل به شدت جامعه ما را با بازار سرمایه آشنا کرد.
فراهم شدن زیر ساختها و فرهنگسازی صورت گرفته سبب شد که آن دو عامل به ثمر بنشیند و فکر میکنم بعد از آزاد سازی سهام عدالت درصد اشخاصی که در بازارهای سرمایه سرمایه گذاری کردند جزو چند کشور اول جهان به نسبت جمعیت باشیم، البته در کشورهای پیشرفته بیشتر مردم به صورت غیر مستقیم و از طریق صندوقهای سرمایه گذاری وارد بازار بورس میشوند. مردم ترجیح میدهند که پولشان را به مدیران حرفهای، صندوقهای سرمایه گذاری، سبد گردانها و افراد با تجربه بدهند تا در بازار سهام سرمایهگذاری کنند اما در ایران کمتر این موضوع جا افتاده است و یا اینکه در سطح ابتدای این کار هستیم که امیدوارم مردم به جای اینکه به صورت مستقیم سرمایهگذاری کنند، پول خود را در قالب صندوقهای سرمایه گذاری سازماندهی کنند و از این طریق وارد بازار سرمایه شوند.
آمار دقیقی از ورود نقدینگی به بازار بورس نیست
*شما آماری در رابطه با ورود حجم نقدینگی به بازار سرمایه دارید؟
من آماری ندارد، البته محاسبه آن هم خیلی سخت است از این جهت که حتی سازمان بورس هم آماری را که منتشر دقیق نیست، مثلا عنوان میکنند که برای رصد ورود نقدینگی خالص ورود حقیقیها را در نظر بگیرم اما این هم نشان دهنده این نیست که چقدر پول وارد بازار شده، چون ممکنه یک حقیقی خرید کند و دیگری بفروشد در نتیجه مشخص نیست آن حقوقی پول خود را از بازار خارج کرده یا دوباره یک سهم دیگری را خریداری کرده است بنابراین نمیتوان به صورت دقیق با این روش ورود نقدینگی را محاسبه کرد.
یا در روش دیگر افزایش قیمت بازار را در نظر بگیرم، یعنی اینکه بگویم قیمتها ارزش بازار این مقدار بوده، مثلا عنوان کنیم که ۱۰۰هزار میلیارد تومان به ارزش بازار اضافه شده پس نتیجه میگیریم که ۱۰۰هزار میلیارد تومان ورود نقدینگی به بازار داشتیم، که این روش هم سختیهای زیادی دارد.
سازمان بورس یکسری ملاکها برای قرار دادن شرکتها در بازارهای مختلف دارد و ما پیشنهاد دادیم که یکی از ملاکها برای شرکتهای که در بازارهای اول و دوم قرار میگیرند حتما باید حاکمیت شرکتی باشد. یعنی شرکتهای که در بازارهای بالاتری قرار دارند باید از حاکمیت شرکتی قوی تری هم برخوردار باشند.
اما به صورت میانگین میتوان از تعداد کدهای معاملاتی جدیدی که صادر میشود ورود نقدینگی را تخمین زد مثلا روزانه ۲۰۰هزار کد معاملاتی جدید برای افرادی که تصمیم دارند وارد بازار سرمایه بشوند صادر میشود، اگر به طور میانگین یک مبلغی را برای این افراد در نظر بگیریم مثلا ۱۰۰هزار تومان میتوان گفت که روزانه چندین میلیون یا میلیارد به حجم بازار سرمایه اضافه میشود. درست مثل تخمین درآمد کشور از بخش توریست است، مثلا تعداد توریستی که وارد کشور شده را در میانگین هزینههای که هر توریست ممکن است در طول سفر خودش مصرف کند یا میانگین تعداد روزهای که میماند و هر روز چقدر هزینه میکنند در هم ضرب میکنند و یک تخمینی از آن به دست میآورند در مورد میزان سرمایه هم میشود در یک بازه زمانی چنین تخمینی زد.
*این موضوع بارها عنوان شده که ارزش برخی از شرکتها در بورس به صورت غیر واقعی افزایش پیدا کرده است، با توجه به اینکه سازمان بورس یکسری رتبهبندی بین شرکتها انجام داده اما به نظر میرسد که معیارهای این رتبه بندی دقیق نیست و از طرف دیگر شرکتها هر ساله مورد ارزیابی قرار نمیگیرند، نظر شما در رابطه با نظام رتبه بندی شرکتها در سازمان بورس چیست؟
رتبه بندی که شما عنوان میکنید انواع مختلفی دارد، مثلا هتلها، تیم های فوتبال و غیر هم یک سیستم رتبه بندی دارد، اگر منظورتان رتبه بندی اعتباری (یعنی تا چقدر ریسک وجود دارد یا اطمینان وجود دارد که یک شرکتی بتواند به تعهدات مالی خودش عمل کند مثلا بدهیهای خودش را به موقع پرداخت کند) است که معمولا در کشورهای دیگر رتبه بندی اعتباری ملاک تقسیم بندی شرکتها بین بازارهای مختلف نیست اما اگر منظورتان رتبه بندی بر اساس ملاکهای دیگری باشد که در بازار ایران متاسفانه دسته بندی بر اساس آنها مخدوش شده است.
این ملاکهای مانند اندازه شرکت، سابقه فعالیت، میزان سودآوری و غیره که معمولا در تقسیم شرکتها در بورس و فرابورس که هر کدام به بازارها، دستهها و تابلوهای مختلف تقسیم میشود در نظر گرفته میشود، ولی متاسفانه این دسته بندی مخدوش شده، یعنی وقتی کسی در لیگ برتر است همیشه که نباید در لیگ برتر بماند بالاخره اگر بازی خوب نکرد باید تنزل پیدا کند و به دستههای پایینتری بیایید اما در بازار بورس این موضوع رعایت نمیشود. باید شرکتهای که در بازار سرمایه دسته بندی شدند هر ساله بر اساس شرایطشان دسته بندی مجدد شوند یعنی اگر شرکتی عملکرد بهتری داشته باشد به تابلوی بالاتری ارتقاء داده شود و اگر عملکرد ضعیفی دارد باید تنزل پیدا کند.
سازمان بورس یکسری ملاکها برای قرار دادن شرکتها در بازارهای مختلف دارد و ما پیشنهاد دادیم که یکی از ملاکها برای شرکتهای که در بازارهای اول و دوم قرار میگیرند حتما باید حاکمیت شرکتی باشد. یعنی شرکتهای که در بازارهای بالاتری قرار دارند باید از حاکمیت شرکتی قوی تری هم برخوردار باشند.
ما به سازمان بورس پیشنهاد دادیم که موسسات رتبه بندی، شرکتها پذیرفته شده در بورس را از نظر رعایت حاکمیتی شرکتی ارزیابی کنند و یکی از شرطهای قرار گرفتن شرکت در دستههای بالاتر داشتن رتبه حاکمیتی بالاتر باشد. اما به همین دلایلی که عرض کردم این دسته بندیها به روز نشده است و اصلا مورد توجه سرمایه گذاران نیست. همچنین تمام شرکتها که در سامانه سازمان بورس(tset) که عمدتا سرمایهگذاران جهت بررسی شرکتها استفاده میکنند با هم قاطی هستند و در واقع هیچ کسی توجهای ندارد که شرکت در کدام بازار و در کدام تابلو است و برای آنها هم هیچ تفاوتی نمیکند که به نظر من این یک ضعف است.
نظر شما