بازار؛ گروه انرژی: پالایشگاه حیات خلوت وزارت نفت و شرکت پخش و پالایش فرآوردههای نفتی که نفتیها علاقه ای به واگذاری آن ندارند.» این بخشی از گفتههای مدیرعامل سابق پالایشگاه تهران است که امیدی به خصوصی سازی واقعی در این حوزه ندارد. او با اشاره به دخالتهای مجموعه وزارت نفت در پالایشگاههای واگذار شده، میگوید: به عنوان مثال با وجود اینکه پالایشگاه تهران واگذار شده اما مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره آن توسط شرکت پخش و پالایش تعیین میشود. معمولا پالایشگاهها به شبه دولتیها واگذار میشوند. شبه دولتیها هم چون توانایی انتخاب مدیران و نفرات اثر گذار را ندارند از انتخابهای دستوری مدیران نفتی که برایشان صورت میگیرد، تبعیت میکنند. متن کامل گفتگوی بازار را در اینباره با قدیری مدیرعامل سابق پالایشگاه تهران را در ادامه میخوانید:
وزارت نفت پالایشگاهها را حیات خلوت خود دانسته و برای حفظ قدرت خود تمایلی به عرضه سهام آنها در قالب صندوقهای سرمایه گذاری ندارد
* خبر عدم همکاری وزارت نفت در ایجاد صندوقهای سرمایه گذاری ETF که از سوی وزیر اقتصاد و دارایی منتشر شد، به نظر نوعی سنگ اندازی در مسیر کاهش تصدی گریهای دولت است. با این اوصاف میتوان گفت وزارت نفت دوست ندارد سلطه گری خود را کاهش دهد؟
دلیل اصلی بحث خصوصی سازی است. پالایش و پخش همواره به دنبال این بوده که بحث حاکمیتی خود را حفظ کند. به عنوان مثال پالایشگاه تهران که یک پالایشگاه کاملا خصوصی است اما همواره انتخاب مدیرعامل و اعضای هییت مدیره آن توسط پالایش و پخش صورت میگیرد. به نوعی وزارت نفت پالایشگاهها را حیات خلوت خود دانسته و برای حفظ قدرت خود تمایلی به عرضه سهام آنها در قالب صندوقهای سرمایه گذاری ندارد. چرا که عرضه سهام در قالب صندوقهای EFF این امکان را به بسیاری از مردم میدهد که سهام این شرکتها خریداری کنند. در حالیکه در عرضه بلوکی خیلی راحت در خریداران سهام شرکتها دخل و تصرف میشود. از آنجایی که وزارت نفت و شرکت پخش و پالایش علاقه ای به از دست دادن قدرت حاکمیتی خود ندارد، زیر بار عرضه بلوکی نمیرود.
پالایش و پخش همواره به دنبال این بوده که بحث حاکمیتی خود را حفظ کند. به عنوان مثال پالایشگاه تهران که یک پالایشگاه کاملا خصوصی است اما همواره انتخاب مدیرعامل و اعضای هییت مدیره آن توسط پالایش و پخش صورت میگیرد
*برخی از کارشناسان بر این باورند که در صورت عرضه بلوکی این امکان برای وزارت نفت وجود دارد که به نوعی سهام شرکتها را به افرادی یا شرکتهایی که مورد تایید خود این مجموعه هست، واگذار کند؟
معمولا چنین واگذاریهایی به شبه دولتیها صورت میگیرد. شبه دولتیها هم چون توانایی انتخاب مدیران و نفرات اثر گذار را ندارند از انتخابهای دستوری مدیران نفتی که برایشان صورت میگیرد، تبعیت میکنند. در نهایت پالایش و پخش همواره نقش حاکمیتی خود را در پالایشگاههای واگذار شده و خصوصی شده به صورت غیر مستقیم ادامه میدهد.
* با توجه به تجربه شکست خوردهای که در روند واگذاری پالایشگاه تبریز داشتیم، چرا وزارت نفت همچنان به دنبال عرضه بلوکی ۴ پالایشگاه نفت تهران، بندرعباس، اصفهان و شیراز باشد؟
پالایشگاهها با وجود اینکه خصوصی شده ولی تمام قوانین را پالایش و پخش به آنها دیکته میکند و حتی اجازه فروش فرآورده به صورت مستقیم به آنها داده نمیشود. نهایت کاری که شرکتهای پالایشی میتوانند بکنند عرضه فرآوردههای غیر استراتژیک در بورس است. به دلیل انحصارهایی که شرکت پخش و پالایش دنبال آن است هیچ گاه خصوصی سازی به معنای واقعی در این مجموعه صورت نخواهد گرفت.
پالایشگاهها با وجود اینکه خصوصی شده ولی تمام قوانین را پالایش و پخش به آنها دیکته میکند و حتی اجازه فروش فرآورده به صورت مستقیم به آنها داده نمیشود. نهایت کاری که شرکتهای پالایشی میتوانند بکنند عرضه فرآوردههای غیر استراتژیک در بورس است
* با توجه به این توضیحات میتوان گفت که عدم استقبال از عرضه بلوکی سهام پالایشگاه تبریز دلایل غیر اقتصادی داشته و دست پشت پرده این واگذاری وجود داشته است؟
بهتر است که دیگر بحث سیاسی نکنیم و من خیلی وارد این مباحث نمیشوم.
* با توجه به دخالتهایی که وزارت نفت و پخش و پالایش در مدیریت و واگذاری پالایشگاهها دارد، فکر میکنید که از عرضه بلوکی سهام این شرکتها استقبالی بشود؟
در شرایطی که تدوین مقررات، خطوط لوله، توزیع دست پخش است، خصوصی سازی پالایشگاهها بی معنی است. خصوصی سازی واقعی زمانی صورت میگیرد که خطوط لوله و شرکت پخش هم واگذار میشد. فرض را بر این بگذاریم که یک پالایشگاه واگذار شده به بخش خصوصی محصولی را تولید کند، این محصول قرار است چطور عرضه شود. توسط یک شرکتی انجام میشود که زیر نظر شرکت پخش است. خوراک این مجموعهها چطور تامین میشود، توسط خطوط لوله ای که آن هم زیر نظر پخش و پالایش است. اما در یک خصوصی سازی مثل روغن سازیها دولت و نهادهای دولتی نقشی ندارند. در این مجموعه خوراک در بورس کالا خریداری شده و عرضه و صادرات آن توسط خود تولیدکنندگان این مجموعهها صورت میگیرد.
در شرایطی که تدوین مقررات، خطوط لوله، توزیع دست پخش است، خصوصی سازی پالایشگاهها بی معنی است. خصوصی سازی واقعی زمانی صورت میگیرد که خطوط لوله و شرکت پخش هم واگذار میشد
* اما اختلافهای وزارت نفت و اقتصاد و تلاش شرکت پخش و پالایش برای حفظ نقش حاکمیتی در نهایت منجر به زیان سهامداران شده است؟
سهامداران خرد بیشترین ضرر را از این اختلافها میبینند. به عنوان مثال بخشی از سهام پالایشگاه اصفهان متعلق به وزارت بهداشت است، افت ارزش سهام این پالایشگاهها برای نهادهای دولتی و حاکمیتی خیلی مهم نیست. بیشترین زیان از خصوصی سازی های کم جان به سهامداران خرد میرسد. پالایشگاه تهران در حال حاضر هیچ سهامدار عمده ای ندارد و سهام آن در دست افراد است. با این وجود شرکت پخش و پالایش همچنان مدیرعامل و هییت مدیره این پالایشگاه را تعیین میکنند. به عبارت دیگر خصوصی سازی در این حوزه به یک کلاف سردرگم تبدیل شده که به نظر میرسد قرار نیست اصلاح شود. اگر خصوصی سازی به درستی انجام شده بود، باید مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره در مجمع های که در آن سهامداران خرد هم حضور دارند، تعیین میشوند.
* اگر در قالب صندوق سرمایه گذاری سهام این شرکتها عرضه میشد، آیا خصوصی سازی واقعی در این پالایشگاهها اتفاق میافتاد؟
اگر آزادسازی در صندوق صورت میگرفت سهام پالایشگاهها و قدرت در دست افراد مختلف قرار میافتاد. در این حالت خصوصی سازی واقعی صورت میگرفت اما بازهم سهامدار عمدهای وجود نداشت که بتواند در تعیین صندلی های مدیریتی تاثیر گذار باشند. در این حالت هم احتمالا صندوقها و شرکت های مدیریتی آنقدر سهامها را بخرند تا بتواند صندلی های مدیریتی را بخرند. در واقع بعد از اینکه عرضه دولتی سهامها تمام میشد، ارزش سهام آنقدر افت میکرد که خرید آن برای حقوقیها و صندوق های سرمایه گذاری کارگزاری جذاب میشد.
نظر شما