حسین درودیان: تورم فشار هزینه روایتی از تورم است که افزایش در سطح قیمتها را به اضافهشدن هزینههای تولید – نظیر افزایش قیمت انرژی، کاهش ارزش پول ملی، دستمزد و... – منتسب میکند. بطور مرسوم نیروهای بوجود آورندۀ فشار هزینه، عواملی برونزا معرفی میشود؛ هرچند تأکید بر چانهزنی روالی و دورهای اتحادیههای کارگری برای افزایش دستمزدها، به عنوان یکی از منشأهای فشار هزینه چندان تناسبی با برونزایی ندارد. به این ترتیب افزایش قیمت نهادههای کلیدی تولید، به یک افزایش سراسری در سطح قیمتها منتهی میشود. حتی تأثیر تکدورهای و تمامشوندۀ فشار هزینهها میتواند از طریق ایجاد مارپیچهای قیمت-هزینۀ تولید، آثاری چند دورهای بر نرخ تورم به جا گذارد.
در یک معنای عامتر، میتوان به جای تورم فشار هزینه از عنوان «تورم رکودی-رکودتورمی» استفاده کرد. عامتر بودن دومی به این جهت است که کلیۀ شوکهای منفی سمت عرضه را دربرمیگیرد که فشار بر هزینههای تولید از آن جمله است. البته معمولاً شوکهای منفی سمت عرضه خود را به شکل افزایش هزینۀ تولید نشان میدهند؛ اما در حالت کلی این دو مفهومِ مرتبط، مفاهیمی مجزا و مستقل هستند.
در یک شرح متفاوت، تورم رکودی میتواند محصول هر نوع کاهشی در سطح تولید، غیر از فشار هزینهها، باشد. در ساخت اقتصاد امروزین، کاهش در سطح تولید در اثر هر عاملی که باشد، با سطحی از تورم همراه است.
رویکرد فشار هزینه در شرح تورم، از سبک قیاسی در تحلیل اقتصادی فاصله گرفته و با نظر به واقعیات، توجه خود را بر جریان واقعی روزمره عملکرد اقتصادهای امروز قرار میدهد. این خاستگاه، یک تمایز اساسی روششناسانه است.
شرح متعارف از تورم، یعنی تورم فشار تقاضا، قیمت یابی محصولات را محصول فرآیند حراج میبیند. بازارهای مفروض در کتب درسی اقتصاد، بازارهای حراج هستند که در آن محصول در دل بازار و در کشاکش نیروهای عرضه و تقاضا، قیمت پیدا میکند؛ چیزی شبیه آنچه در بخش مهمی از بازار محصولات کشاورزی یا بالاتر از آن بازار مالی شاهد هستیم. قیمت یابی تمامی محصولات در مدل فکری اقتصاد غالب، به همین شیوه است.
مثالهای ساده از نسبت پول با گلابی و سیب در هنگام شرح چگونگی تأثیر پول بر تورم، همگی به نحوی است که فرآیند تولید کالا و ساختار عرضه در آن بیاهمیت است. گویی موهبتی نازل شده، بدون قیمت وارد بازار شده، و حالا در آنجا بناست تحت تأثیر شدت و کیفیت کشش تقاضا، قیمتی پیدا کند.
نظریه فشار هزینه، بر واقعیاتی در ساخت اقتصاد امروز تأکید دارد که بنا به ادعا، نسبت به ماهیت تورم و کیفیت بروز آن خنثی نیست. این واقعیات عبارتند از ساخت تولید کارخانهای، هزینۀ ثابت بالا، استفاده وسیع از ماشینآلات، ویژگی انحصار چندقطبی در طرف عرضه، شیوۀ اداری قیمتگذاری بر مبنای حاشیۀ سود، و انعطاف در عرضۀ پول اعتباری (نظام پول سهلالوصول- Soft money- یا پول درونزا-Endogeneous Money).
درک منطق تورم فشار هزینه مستلزم توضیح این مهم است که چگونه مختصات مذکور در اقتصادهای امروزین، ماهیت تورم را تحت تأثیر قرار داده و تبیین سادۀ فشار تقاضا-بازارهای حراج برای تورم را به چالش میکشد.
نظر شما