بازار؛ گروه بین الملل: «محمد ع القرنی» در طی مقاله ای که در سایت تحلیلی عرب نیوز منتشر شد نوشت: هوش مصنوعی صرفا پیشرفتی تکنولوژیکی نیست بلکه به سرعت در حال تبدیل شدن به قطب اصلی قدرت جهانی است. زمانی کشورها بر اتحادهای نظامی، ظرفیت صنعتی یا منابع انرژی متمرکز بودند، اما بسیاری اکنون هوش مصنوعی را بخش مهمی از امنیت ملی و استراتژی اقتصادی خود می دانند.
این مفهوم از حاکمیت هوش مصنوعی نشان می دهد هر کشوری بر اجزای کلیدی هوش مصنوعی - از محاسبات با عملکرد بالا گرفته تا سیاست های نظارتی - تسلط داشته باشد، عمیقاً بر صحنه جهانی تأثیر می گذارد. بنابراین دولتها در سرتاسر جهان در حال حاضر میلیاردها دلار را به آزمایشگاههای هوش مصنوعی اختصاص میدهند، تراشههای سطح بالا را سفارش میدهند و خود را برای جذب یا توسعه فناوریهای مرزی آماده می کنند.
در چند سال آینده، رهبران ملی با انتخابی اساسی در مورد چگونگی دستیابی به محاسبات، دادهها، انرژی و چارچوبهای نظارتی که مدلهای پیشرفته هوش مصنوعی را تامین میکنند، روبرو هستند. برخی ممکن است «ساخت فناوری» را انتخاب کنند و منابع را به آزمایشگاههای تحقیقاتی داخلی، مراکز داده و استعدادهای داخلی اختصاص دهند. برخی دیگر ممکن است تصمیم به «خرید» بگیرند و با کشورهای فوقمرکز یا شرکتهایی که میتوانند سختافزار و دانش پیشرفته را تامین کنند، متحد شوند.
تصمیم «ساخت در مقابل خرید» در تاریخ فناوری موضوع جدیدی نیست. زمانی که برق، راه آهن و شبکه های مخابراتی برای اولین بار به وجود آمد، کشورها با سوالات مشابهی دست و پنجه نرم کردند. با این حال، سرعت تکامل هوش مصنوعی و ظرفیت آن برای رمزگذاری ارزش های فرهنگی و جهان بینی به شکل دیجیتال، تصمیمات مهمی را ضروری می کند.
یکی از راههای ارزیابی پتانسیل هوش مصنوعی یک کشور بررسی چهار ستون به هم پیوسته است: محاسبه، داده، انرژی و سیاست
یکی از راههای ارزیابی پتانسیل هوش مصنوعی یک کشور بررسی چهار ستون به هم پیوسته است: محاسبه، داده، انرژی و سیاست. محاسبه به دسترسی به سخت افزار با کارایی بالا اشاره دارد که قادر به آموزش و اجرای مدل های بزرگ هوش مصنوعی است که اغلب به تراشه های تخصصی مانند واحدهای پردازش گرافیکی نیاز دارند. ستون بعدی کمیت و کیفیت مجموعه داده هایی است که سیستم های هوش مصنوعی برای قابلیت های مدل پیشرفته به آنها نیاز دارند.
انرژی هزینه و در دسترس بودن برق است – عامل حیاتی و ضروری - زیرا اجرای عملیات هوش مصنوعی در مقیاس بزرگ، انرژی زیادی مصرف می کند. در نهایت، سیاست تعیین میکند که دولتها چگونه توسعه هوش مصنوعی را تنظیم میکنند، از مالکیت معنوی محافظت میکنند و مرزهای اخلاقی را برای استفاده از مدل تعیین میکنند.
کشورهایی که در هر یک از این موارد سرآمد بوده اند، شروع خوبی دارند. ایالات متحده آمریکا برای مدت طولانی پیشرو در محاسبات بوده و میزبان تولیدکنندگان بزرگ تراشه و غول های زیرساخت ابری است. چین نیز به همین ترتیب پیشرفته است، اگرچه چارچوب های قانونی منحصر به فرد به آن اجازه می دهد تا منابع بخش خصوصی را در مقیاس وسیع بسیج کند.
کشورهای خاورمیانه از مزیت نسبی انرژی برخوردارند - ذخایر فراوان و انرژی کم هزینه که اگر به صورت استراتژیک با ساخت و ساز مراکز داده قوی و استعدادهای برتر تحقیقاتی همراه شود، می تواند اقتصاد آنها را به ابر هوش مصنوعی تبدیل کند. در همین حال، مناطقی مانند اروپا در حال پیشبرد سیاست هستند و سعی می کنند رویکردی منسجم برای تنظیم مدل های هوش مصنوعی و در عین حال محافظت از نوآوری را بیان کنند.
برای اکثر کشورها، تسلط بر هر چهار ستون به تنهایی غیرعملی است. حداقل در کوتاه مدت، حاکمیت مستلزم ساختن همه ستون ها در داخل نیست. در عوض، هدف اجتناب از وابستگی به شرکای نامطمئن یا نادرست برای هر عنصر حیاتی زیرساخت هوش مصنوعی است.
هوش مصنوعی بعد جدیدی از ژئوپلیتیک است، بنابراین هر کشوری می تواند نقاط قوت خود را در جهت ایجاد اکوسیستم قوی هوش مصنوعی هماهنگ کند
در جایی که کشوری فاقد امکانات مرکز داده قوی است، ممکن است با یک ارائه دهنده ابر شرکتی یا یک کشور دوست که می تواند میزبان ظرفیت محاسباتی باشد، متحد شود. در جایی که هزینه های انرژی محلی بالا است، یک دولت ممکن است انگیزه ابتکارات انرژی سبز را ایجاد کند یا توافق نامه های بین المللی را برای تضمین قراردادهای انرژی بلندمدت ایجاد کند، بنابراین محیطی را برای جذب آزمایشگاه های هوش مصنوعی و استارت آپ ها ایجاد کند. سوال مهم این است که آیا یک ملت می تواند به این اتحادها برای پایدار ماندن و سودمند بودن آنها در طول زمان اعتماد کند، به ویژه اگر بادهای ژئوپلیتیکی تغییر کند؟
هوش مصنوعی بعد جدیدی از ژئوپلیتیک است، بنابراین هر کشوری می تواند نقاط قوت خود را در جهت ایجاد اکوسیستم قوی هوش مصنوعی هماهنگ کند. رهبرانی که این محاسبات را انجام می دهند باید به چندین شاخص کلیدی توجه کنند. اول اینکه باید بدانند سفارشات اولیه تراشه و قراردادهای چند ساله برای پردازندههای گرافیکی، واحدهای پردازش تانسور یا شتابدهندههای تخصصی، اغلب نشاندهنده تعهد برای تبدیل شدن به یک «فوقمرکز هوش مصنوعی» است.
دوم باید به دنبال سرمایه گذاری در مرکز داده و توسعه زیرساخت های انرژی بود. سوم، نظارت بر اکوسیستمهای تحقیقاتی: آیا دانشگاهها برنامههای درسی هوش مصنوعی را گسترش میدهند، آیا شرکتهای فناوری محلی با بازیگران جهانی هوش مصنوعی همکاری میکنند و آیا ویزاهای استعداد هوش مصنوعی یا برنامههای مبادله افزایش یافته است؟
در عمل سیاست گذاران می توانند از چند طریق آماده شوند. آنها می توانند وضوح استفاده از داده ها را ارائه دهند و اطمینان حاصل کنند که محققان محلی به مجموعه داده های بزرگ و با کیفیت بالا دسترسی دارند و در عین حال به حفظ حریم خصوصی و ملاحظات اخلاقی احترام می گذارند.
هر کشوری میتواند نقاط قوت خود - انرژی فراوان، تخصص فنی یا نیروی کار بسیار ماهر - را در جهت ایجاد اکوسیستم هوش مصنوعی قوی هماهنگ کند
آنها می توانند بخش خصوصی را برای ساخت و راه اندازی مراکز داده پیشرفته در داخل کشور تشویق کنند، به خصوص اگر انرژی ارزان فراوان باشد. آنها ممکن است اتحادهای استراتژیک، معاهدات دوجانبه یا منطقه ای را برای تجمیع منابع و تقسیم بار هزینه های زیرساختی قابل توجه تشکیل دهند. و مهمتر از همه، آنها می توانند سرمایه گذاری هنگفتی در آموزش هوش مصنوعی داشته باشند و نیروی کاری را پرورش دهند که قادر به ساخت و نگهداری سیستم های پیچیده باشد. این تلاشها خودکفایی را تقویت میکنند و به شرکای بینالمللی نشان میدهند که یک کشور متحدی معتبر و توانا در سرمایهگذاریهای مشترک است.
شکست در ایجاد سیاست داده منسجم می تواند نوآوران را منصرف کند، در حالی که ارزش های اخلاقی و فرهنگی در جای دیگری شکل می گیرند. نادیده گرفتن نقش حیاتی انرژی به معنای تماشای حوزه های دیگر با ترکیب مناسبی از قدرت، محاسبات و سیاستگذاری است. هوش مصنوعی واقعاً بعد جدیدی از ژئوپلیتیک است. بنابراین، هر کشوری میتواند نقاط قوت خود - انرژی فراوان، تخصص فنی یا نیروی کار بسیار ماهر - را در جهت ایجاد یک اکوسیستم هوش مصنوعی قوی هماهنگ کند.
مسیر نباید انزواگرایانه باشد. مشارکت های بین المللی و همکاری های بخش خصوصی می تواند شکاف های موجود در استراتژی یک کشور را پر کند، مشروط بر اینکه اعتماد متقابل و تقسیم مسئولیت ها به خوبی تعریف شده باشد. آنچه مهم است این است که رهبران اکنون تغییر را تشخیص دهند، گزینه های خود را بسنجند و قبل از اینکه نقشه جهانی قدرت هوش مصنوعی در جای خود قفل شود، اقدام کنند.
نظر شما