شکیبا کولیوند؛ بازار: این روزها همه سعی دارند به جوانان بیاموزند باید ذهن خلاقی داشت و با ریسکی همراه با شناخت، قدم در مسیر کارآفرینی گذاشت و ایدههای ناب را عملی کرد؛ آری زمان آن رسیده تا قدم در مسیر برنامهریزیهای جدید بگذاریم تا بتوانیم جوانان و نوجوانان بیشتری را جذب کنیم.
اما دغدغه اصلی برای ورود به دنیای کارآفرینی نداشتن دانش کافی و ایدههای ناب، عدم شناخت شرایط روز و پیچوخمهای اداری برای رسیدن به مجوز است؛ یعنی هر آنچه که میتوان به مدد کافههای کارآفرینی برای آنها گامی مؤثر برداشت و فضا را برای رونق کسبوکارها و رسیدن به اشتغال پایدار مهیّا ساخت.
کافه کارآفرینی مسیری جدید و اثربخش و البته هدفمند هستند که میتوان با کمک آنها فضا را برای آشنایی جوانان با دنیای اشتغال و کارآفرینی و کسبوکار آذینبندی کرد؛ جوانان امروزی که هر یک با خود رزومههای چندین صفحهای دارند و مدرکهای دانشگاهیشان نشان از سالها زحمت آنها در راه تحصیل دارد، دیگر به مانند جوانهای نسلهای قبل نیستند.
این جوانان، جوانانی پُر از ایده هستند که نیازمند راهی برای پرورش ایدهها و خلاقیتهایشان و البته اعتماد به نفسشان هستند، کافههای کارآفرینی محیطی را میتواند مهیا سازد که در کنار کافه نشینی، به جوانان بیاموزد که در سال جهش تولید، چقدر به ایدههای ناب آنها نیاز است و میتوان با چه روندی این ایدهها را به عرصه ظهور رساند.
در کشورهای توسعه یافته، برنامهریزی برای ورود افراد به عرصه مهارتآموزی، پرورش خلاقیتها، کارآفرینی و درنهایت ایجاد اشتغال از سنین پایین آغاز میشود
در کشورهای توسعه یافته، برنامهریزی برای ورود افراد به عرصه مهارتآموزی، پرورش خلاقیتها، کارآفرینی و درنهایت ایجاد اشتغال از سنین پایین آغاز میشود و در این راستا حتی باشگاههایی در این زمینه برای کودکان و نوجوانان ایجاد شده است.
در کشورمان موضوعی که در حال حاضر با آن روبرو هستیم از درگیری با شیوع ویروس کرونا گرفته تا تحریمهای اقتصادی و در کنار آنها خیل عظیمی از جمعیت جوانِ فعالِ در سنِ اشتغال و ازدواج که بیکار هستند و همین واقعیت تاکید میکند که باید برنامهها و سیاستها را به سمتوسوی دیگری سوق داد.
به راستی، نسل جوان ما چقدر به پشت میز نشینی فکر میکند و چقدر به اینکه خودش آستینهایش را بالا بزند و وارد وادی کارآفرینی شود؟ میاندیشد و ما چقدر در این مسیر قدم نهادهایم؟ مگر نه آن که حل معضل بیکاری این خیل عظیم از جوانان دهه شصتی و هفتادی برایمان دغدغه است؛ برای کسبوکارهای خرد و پایین آوردن ریسک اقتصادی کارها برای همین جوانها چه کارهایی کردهایم؟
چقدر در برنامهریزیهای مختص اشتغال جوانان، حرفهای آنها را شنیدهایم؟ چقدر پای صحبتها و ایدههای دانشجویانمان نشستهایم؟ آیا به این فکر کردهایم که اگر سمینارهای تخصصیمان در حیطه کسب وکار با اقبال چندان مناسب جوانان روبرو نمیشود، باید جای کاری که میلنگد را پیدا کنیم؟ که همانا، که این جای خالی عدم برنامهریزی با محوریت نظرات و ایدههای خود جوانان است.
ما در جلسات اشتغال جوانان چه قدر بر اساس نیازهای جوان امروزی تصمیم میگیریم؟ اصلاً آیا این نیازها را شنیده و شناختهایم؟ چقدر ذهنهای خلاق را وارد وادی تصمیمگیری کردهایم؟
ایدههای بلندپروازانه جوانان، اگر با خامی و عدم پختگی همراه باشد و درنهایت به کسبوکاری مبدل شود نه تنها موجب هدر رفت سرمایههای یک جوان و خانواده وی میشود بلکه همین جرأت را از همین جوان میگیرد و دیگر کسی به وی اعتماد نمیکند و باید سالها بگذرد تا بتواند بار دیگر چنین مسیری را با رنگ و بوی دیگری انتخاب کند
ایدههای بلندپروازانه جوانان، اگر با خامی و عدم پختگی همراه باشد و درنهایت به کسبوکاری مبدل شود نه تنها موجب هدر رفت سرمایههای یک جوان و خانواده وی میشود بلکه همین جرأت را از همین جوان میگیرد و دیگر کسی به وی اعتماد نمیکند و باید سالها بگذرد تا بتواند بار دیگر چنین مسیری را با رنگ و بوی دیگری انتخاب کند یا آنکه مدام از این شاخه به آن شاخه بپرد تا شاید دستاویزی بیابد.
بهراستی که ما باید نگاه و نگرشمان را به فرصتهای شغلی تغییر دهیم؛ موانع را از پیش روی جوانانی که میخواهند آستینهایشان را بالا بزنند، برداریم و فرهنگ کار و کارآفرینی را به جامعه تزریق کنیم که البته در این مسیر، نیاز است تا نگاهها و نگرشهای موجود در نظام آموزش عالی کشور، خانوادهها و پیشتر از آن در نظام آموزش و پرورش هم تغییر کند.
همینها اگر بتواند در دل خانوادهها، دانشآموزان و نوجوانان و درنهایت جوانان و جویندگان کار تغییر نگرشها را به دنبال داشته باشد، میتوان در آینده، خواستههای متفاوتتری هم از جویندگان کار شاهد بود اما همه این فرآیندها نیازمند انجام مجموعهای از فعالیتهای ترویجی، آموزشی و مشاورهای است.
اما در این بین در کافههای کارآفرینی چه میگذرد که قریب به دو سال است به لزوم گسترش آنها تاکید میشود؟
در کافههای کارآفرینی، کل شبکه کارآفرینی زیر یک سقف با نام «کافه کارآفرینی» میرود و هدف اصلی کافه کارآفرینی خلق ایدههای جدید، خلاقیت و نوآوری است.
کافههای کارآفرینی طرحی ابتکاری هستند که از سوی وزارت کار در شهرهایی از کشورمان در حال اجرایی شدن است، مکانی ثابت که به شکل کافه طراحی میشود و محلی است برای تجمع کارآفرینان، سرمایهگذاران و جوانانی با ذهنهای خلاق و ایدههای ناب و همین تعاملها و همفکریهاست که میتواند باب را برای رونق کسبوکار فراهم آورد.
ترویج تفکر کارآفرینی استعدادهای نهفته در جامعه را شناسایی می کند
همین ترویج تفکر کارآفرینی آن هم در سال «جهش تولید» سبب خواهد شد تا استعدادهای نهفته در جامعه شناسایی شوند، متقاضیان سرمایه گذاری و صاحبان ایده و خلاقیت بتوانند به آسانی طی فرآیند مستمر مشاوره از انتقال تجربه کارآفرینان و پیشکسوتان برای ورود به عرصه کارآفرینی و کسبوکارهای آینده کشور استفاده نموده و از آن بهرهبرداری کنند.
چنین فضایی میتواند پاتوق مناسبی برای صاحبان سرمایه و افراد صاحب ایده شود، یعنی به نوعی در آنها میتوان شاهد انتقال تجربیات پیشکسوتان عرصه کارآفرینی، ایدههای جوانان و البته افراد تسهیلگری چون مسئولین مرتبط بود.
اما متأسفانه این روزها تا حدی این کافهها هم زیرسایه کرونا رفتهاند، موضوعی که به ویژه در سال جهش تولید که در آن نیازمند همین پرورشهای ایدهها هستیم، نباید به تعطیلی و خاموشی سوق پیدا کنند.
آشنایی جوانان دارای ایدههای جدید با مهارتهای کارآفرینی نباید این روزها خاموش بماند، بسترهای جدید باید آماده شوند و با الهامگیری از کارآفرینان موفق برای این جوانان خوش ذوق زمینه را مهیا ساخت تا همین فرآیند بتواند از وی، یک فرد کارآفرین و نوآور بسازد.
باید بدانیم که فارغ التحصیلان دانشگاهی، نیروهای بالقوه و سرمایههای انسانی و معنوی این کشور هستند که در صورت تغییر نگرش آنها به اشتغال و آزمونهای استخدامی؛ آماده سازی یک مسیر برای شنیدن و پروراندن ایدههای آنها و مشاورههای درست به آنها میتوان نگرشهای کارآفرینانه را به راحتی جایگزین ایدهها و جرقههای خام کرد.
در نهایت باید گفت کافه کارآفرینی، ایدهای جدید در سالهای اخیر در مسیر پاسخی به اما و اگرهای کسبوکار هستند که در صورت پیش روی مناسب میتوانند گرهگشایی اثربخش در زمینه حل معضل بیکاری باشند؛ قدمی که میتواند در نهایت، رونق اقتصادی، اشتغال پایدار و البته جهش تولید را رقم بزند.
نظر شما