بازار، گروه استانها: بیکاری یکی از مولودهای شوم خشکسالی است که در سالهای اخیر شرق استان سمنان به خصوص شاهرود و میامی را درگیر کرده است بیشترین آمار بیکاری متعلق به این دو شهرستان است که کمترین میزان سرمایه گذاری و صنعت در سطح استان علی رغم اینکه ۵۵ درصد وسعت استان سمنان به این دو شهرستان میرسد، مشهود است.
از طرف دیگر این خشکسالی سبب خالی شدن روستاها شده که خود فقر، حاشیهنشینی و مشکلات اقتصادی، مشاغل درجه چندم و ... را اشاعه می دهند که به شهرها نیز آسیب می رساند. باید گفت روستاهای شهرستان های شاهرود و میامی آبی ندارند که بشود در آنها کشاورزی و صنعت داشت در نتیجه اجبار به مهاجرت موضوعی است که در این مناطق به وضوح دیده میشود. اما تبعات خشکسالی ۱۷ ساله در شاهرود و میامی به خصوص در حوزه مدیریت و اقتصاد چیست؟
برای بررسی بیشتر موضوع خشکسالی با علیرضا معصومی مدرس دانشگاه به گفتگو نشستیم.
* درباره تاثیر خشکسالی بگویید
این تصور که خشکسالی تنها مربوط به فصل تابستان است درست نیست، خشکسالی نمیتواند تنها محدود به یک بازه زمانی خاص همچون تابستان یا زمستان باشد. از سوی دیگر بسیاری از آب مصرفی در شرق استان سمنان مربوط به کشاورزی است و بخش اندک آن به شرب و صنعت اختصاص مییابد درنتیجه بعضاً عوامل جوی سبب میشوند تا اقتصاد شهرستانهای شاهرود و میامی تحت تأثیر قرار گیرند.
معمولاً برای ارزیابی وضعیت آبی یک منطقه از بررسی کل بارندگیها در یک بازه زمانی خاص که اصطلاحاً از آن بهعنوان سال آبی یاد میشود، بهره میبرند. برای مثال با در نظر گرفتن یک سال آبی در یک منطقه خاص و مقایسه آن با میانگین پنجاه سال گذشته آبی آن منطقه، در صورت کمتر بودن یک سال آبی نسبت به میانگین میتوان به این نتیجه رسید که آن منطقه دچار خشکسالی شده است و این کاهش نزولات میتواند در پاییز، تابستان و یا هر دو فصل رخداده باشد بنابراین پدیدهای مانند خشکسالی در زمستان هم ممکن است رخ دهد. اینجا است که میتوانیم شرایط اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و دامداری یک منطقه را بررسی کنیم.
* و در حوزه شرق استان سمنان
در شاهرود طی چند سال گذشته بهطورمعمول حدود ۱۷۰ تا ۱۸۰ لیتر در ثانیه کمبود آب دارد و این کمبود در اوج تابستان بیشتر به چشم میآید. با توجه به شرایط موجود، این وضعیت در سالهای آینده هم ادامه خواهد داشت زیرا متأسفانه برنامهای برای اصلاح الگوی مصرف آب وجود ندارد تا بتوانیم شاهد رشد اقتصادی درزمینهٔهای کشاورزی و دامداری باشیم.
برای تغییر در شرایط اما ابتدا باید منابع مصرفکننده آب شناسایی شوند، منابع مصرفکننده آب به شکل عمده به ترتیب مربوط به کشاورزی، صنعت و شرب یا خانگی هستند. تمامی متولیانی که در این سه بخش باید در کنار یکدیگر به اجماع رسیده و هرکدام از این بخشها منابع هدر رفت آبی را شناسایی و سپس برای جلوگیری از این هدر رفت برنامه خود را ارائه کنند.
درواقع نمیتوان تنها از یک سازمان این انتظار را داشت که بخواهد بحث کمبود و سو مدیریت آب را جبران یا اصلاح کند تا درنهایت شرایط اقتصاد کشاورزی و دامداری ما رشد کند.
* راهکار دیگر چیست؟ این موضوع به هرحال تبعاتی دارد
در بحث راهکار بلندمدت، تمرکز ما صرفاً باید بر روی اصلاح الگوی مصرف آب در بخش کشاورزی بهعنوان پرمصرفترین بخش قرار گیرد. درواقع بیش از ۸۰ درصد منابع آبی در بخش کشاورزی مصرف میشوند و اگر در این بخش بتوانیم پنج درصد یا نهایتاً ۱۰ درصد صرفهجویی داشته باشیم، همین مقدار منجر به حجم زیادی از صرفهجویی خواهد شد.
در بخش کشاورزی باید سرمایهگذاریهایی همچون ارائه الگوی کشت متناسب با شرایط اقلیمی، جلوگیری از کشت گونههایی که نیاز به آب فراوان دارند و سامانههای آبیاری تحتفشار گسترش یابند با ایجاد چنین شرایطی در بازه بلندمدت میتوان به بهینهسازی در مصرف آب رسید. در بحث راهکارهای کوتاهمدت تمرکز اصلی باید بر روی ایجاد فرهنگسازی درزمینهٔ مصرف خانگی آب شرب قرار گیرد.
تاکنون فعالیتهایی صورت گرفته، اما همچنان راه زیادی تا فرهنگسازی مناسب باقیمانده و هنوز مردم و مسئولان ما به عمق فاجعه کمآبی پی نبردهاند. برای مثال در شهر شاهرود میبینیم که برای تزئینات شهری از آبنماها استفاده میشود. با نگاهی کلی در سطح شهر میتوان مشاهده کرد که در اکثر میدانها شهر فوارههایی وجود دارند که منجر به گردش حجم عظیمی از آب میشوند.
* در حوزه مدیریت مصرف پس مشکلاتی وجود دارد
بله؛ شاید حجم آبی مصرفی در میدانها نسبت به آب مصرفشده در بخش کشاورزی یا صنعت چندان چشمگیر نباشد اما این موضوع منجر به ایجاد نوعی دوگانگی میان شهروندان میشود که از طرفی در رسانه ها و صداوسیما شاهد تبلیغات درزمینهٔ صرفهجویی آب هستند اما از طرف دیگر در خیابانهای شهر چنین صحنههایی را میبینند.
باید اینطور به این موضوع نگاه کرد که این فاجعه اکنون رخداده، منتها به این دلیل که آب یکی از منابع طبیعی است و منابع آن زیرزمین قرار دارد، این فاجعه برای ما قابلمشاهده و درک نیست. میانگین فرونشستی که در کشور و یا منطقه شاهرود وجود دارد بیش از سی میلیمتر در سال است که قابلمشاهده با چشم نیست. موضوع فرونشست خود یک فاجعه است و منابع زیرزمینی موجود به اتمام و یا منابع آبشور رسیده است.
بنابراین باوجود تمامی این معضلات میتوان گفت ما هماکنون در یک فاجعه آبی قرار داریم اما چون این فاجعه به چشم دیده نمیشود، پی بردن به عمق آن و درنتیجه خسارت وارده برای مردم سخت است.
* باید چه کرد؟
آنچه تجربه نشان داده این است که مدیران معمولاً به دنبال پرهزینهترین و سریعترین راهها برای حل بحران منابع آبی هستند. برای مثال چندین سال پیش شاهد آغاز طرح انتقال آب از سرچشمههای قطری به شاهرود بودیم که باوجود چندین میلیارد تومان هزینه، درنهایت شاهد این بودیم که مردم ساکن منابع آبی قطری مانع این پروژه شدند.
در مثالی دیگر، اخیراً شاهد مطرحشدن طرح انتقال آب دریای خزر به استان سمنان هستیم که هزینههای بسیاری در بر دارد حالآنکه بهترین راه برای مقابله با این فاجعه، پذیرش اصل این واقعه در حال وقوع یعنی خشکسالی، کنار آمدن و سازگار شدن با آن است.
* و در نهایت
اگر بتوانیم بر خشکسالی و سرمازدگی که دو پدیده ناشی از تغییرات اقلیمی هستند غلبه کنیم خواهیم توانست اقتصاد کشاورزیمان را در شاهرود و میامی تقویت کنیم. اقتصادی که این روزها شکننده است از سوی دیگر تعامل دانشگاه، جامعه و همچنین تولید میتواند راهکارهای نوینی را برای مقابله با خشکسالی و سرمازدگی به ما ارائه کند تا بتوانیم از پس مشکلات و موانع بر سر راه ارتقای اقتصادی کشاورزی بربیاییم.
نظر شما