به گزارش بازار، نشستی با عنوان «نظم جهانی پس از نصرالله» به همت اندیشکده برهان برگزار شد. آقایان سیدجلال دهقانی فیروزآبادی و علیرضا کوهکن دو عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست، به بررسی این نکته پرداختند که ترور شهید سیدحسن نصرالله، چگونه جهان، منطقه و محور مقاومت را تغییر میدهد و این تغییر، چه تأثیری بر سرنوشت نبرد منطقهای خواهد داشت. مشروح این نشست را در ادامه از نظر میگذرانید:
واقعیت این است که نمیتوان به سادگی برای شخصیتی مثل شهید سیدحسن نصرالله جایگزینی پیدا کرد. او جنبش حزبالله را از یک گروه چریکی به یک جنبش فراگیر سیاسی- اجتماعی و نظامی در لبنان تبدیل کرد. این مهم از طریق اجماع و وفاق ملی در لبنان و مشروعیتبخشی به قدرت نظامی حزبالله و تبیین جایگاه این نیرو در حفظ تمامیت ارضی و موجودیت لبنان بود. شهادت نصرالله تأثیری در میدان نداشتاگر تأثیرات را به سه دسته تأثیرات کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تقسیم کنیم، شهادت شهید نصرالله و فرماندهان حماس و حزبالله، بر خلاف تصور اسرائیل تاثیر کوتاه مدت آنچنانی نداشت اما اگر تمهیدی برای جایگزینی این افراد اندیشیده نشود، این فقدانها در عمل خود را نشان خواهد داد.
در حال حاضر حزبالله، به راهبرد دوشاخهای نیاز دارد که هم راهبرد نظامی و هم راهبرد سیاسی-دیپلماتیک را شامل شود. در حوزهی نظامی، باید سازماندهی نیروها از حالت فردمحور به مدیریت جمعی تغییر کند و بازدارندگی در مقابل فناوریهای پیشرفته به خصوص هوش مصنوعی ایجاد شود.
برنامه آمریکاییها در منطقه چه بود؟
آمریکا تا قبل از عملیات طوفان الاقصی تلاش کرد که به نوعی نظمی را در خاورمیانه یا غرب آسیا ایجاد کند که بتواند این منطقه را از راه دور کنترل کند، زیرا این منطقه ارزش و اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در نظم بینالمللی دارد، علاوه بر آن رقابت با چین در افقهای آیندهی آمریکا بود.
بنابراین آمریکا یک نوع سیاست دوستونی جدید در چهارچوب صلح ابراهیم طراحی کرد؛ یعنی عربستان به لحاظ مالی و اقتصادی و رژیم صهیونیستی بهعنوان پایه نظامی، به نوعی جایگزین آمریکا در تأمین امنیت منطقهای شوند. توافق ابراهیم، محور نظم نوین منطقهای بود که محور غربی، عربی، عبری درپی آن بودند. بر این اساس بنا بود نظم منطقهای از مسئله فلسطین تفکیک یابد. حذف ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی ایران هم از اهداف این طرح بود که این امر یعنی حذف ایران از روابط بینالملل.
پیامدهای طوفان الاقصی چه بود؟
مهمترین پیامد طوفان الاقصی برهم خوردن نظم غربی، عبری، عربی در حول محور توافق ابراهیم بود.
مسئله فلسطین مجدداً به صدر اولویتهای منطقه غرب آسیا بازگشت. همینطور ضعف و ناتوانی راهبردی رژیم صهیونیستی در تأمین امنیت منطقه که قرار بود به نیابت از آمریکا، امنیت عربستان و اعراب حوزه جنوب خلیجفارس و حتی مثلاً امنیت اقلیم و آذربایجان را هم تأمین کند، آشکار شد.
نکته دیگر کاهش ارزش راهبردی رژیم صهیونیستی در منطقه است؛ ثابت شد که رژیم صهیونیستی نه یک روز، بلکه حتی یک ساعت هم بدونپدافند و عملیات نظامی مستقیم آمریکا نمیتواند سرپا بماند. مشخص شدن ناکارآمدی نظم جهانی موجود و شکلگیری یک نظم پساغربی و پساآمریکایی و اوراسیامحور نیز از دیگر پیامدهای مهم طوفان الاقصی بود. درنهایت ما شاهد شکلگیری نظم جدیدی خواهیم بود. شهادت شهید نصرالله در کوتاهمدت، خیلی تأثیر منفی ندارد ولی از آنجا که الان زمان مذاکره و پیدا کردن راهحل سیاسی و تثبیت موقعیت حزبالله در لبنان بهعنوان یک نیروی سیاسی است، باید روی این تأکید کنیم که حزبالله بتواند جایگاه خود در لبنان را حفظ کند.
۳ ابزار ایران برای بازدارندگی
ایران که بهعنوان برهمزنندهی نظم شناخته میشود، سه ابزار برای بههم زدن نظم داشت که بازدارندگی را تحت تأثیر قرار میداد. این سه ابزار عبارت بودند از: بحث هستهای، توانمندی متعارف و توانمندی منطقهای. در بحث هستهای، قرار بود که فشار حداکثری ایران را به صرفنظر کردن از توانمندی هستهای ترغیب کند که برعکس شد.
احتمال تغییر دکترین هستهای
بازدارندگی هستهای، کار بازدارندگی متعارف را نمیکند. یعنی سلاح هستهای قرار نیست جای سلاح متعارف کار کند و هر یک جایگاه متفاوتی دارد. همان طور که روسیه یک قدرت هستهای است و در اوکراین، جنگ متعارف انجام میدهد. سلاحهای هستهای برای نجنگیدن است نه برای جنگیدن. خیلیها میگفتند اگر ما سلاح هستهای داشتیم، رژیم صهیونیستی به ایران حمله نمیکرد. مگر ما به او حمله نکردیم؟ او که سلاح هستهای دارد. پس سلاح هستهای جایگزین جنگ متعارف نمیشود.
نظر شما