محمد شهاب: دو نگاه قالب در حوزه نرخ ارز در اقتصاد ایران وجود دارد که متاسفانه هر دو نوع نگاه توجیه گر روند افزایشی نرخ ارز و یا توصیف گر فضای موجود اقتصاد کشور است که هر دو این نوع نگاه گره گشا در حل مشکلات کهنه و چند ده ساله پول نیست و از این رو خلاء نگاه سوم به موضوع نرخ ارز که در آن بتوان با سیاستگذاری های درست، قدرت پول را بر مبنای اقتصادی مولد و واقعی تقویت کرد ضروری می نماید.
اهمیت سیاست گذاری های درست حمایتی داخلی:
اقتصاد چین از طریق توجه به شرکت های خرد (میکرو) برای خلق تکنولوژی، خود را به سمت بی نیازی از صادرات سوق داده است. چین از طریق دنبال کردن سیاست گذاری درست حمایتی داخلی، از نیاز خود به ارز کاسته است.
وقتی اقتصاد به ارزهای صادراتی نیاز دارد یعنی افزایش نرخ ارز قیمت نهایی تولید را بیشتر از نرخ ارز افزایش خواهد داد؛ بنابراین حداقل ضرر افزایش نرخ ارز برای تولید کنندگان را می توان افزایش قدرت رقابت پذیری واردکنندگان بیان کرد
نرخ ارز اثر مثبت یا منفی (بر صادرات)؟
وقتی اقتصاد به ارزهای صادراتی نیاز دارد یعنی افزایش نرخ ارز قیمت نهایی تولید را بیشتر از نرخ ارز افزایش خواهد داد. بنابراین حداقل ضرر افزایش نرخ ارز برای تولید کنندگان را می توان افزایش قدرت رقابت پذیری واردکنندگان بیان کرد.
همچنین ممکن است عده ای بر اساس آمارهای سازمان توسعه و تجارت روند افزایشی صادرات و روند کاهشی واردات را بر اساس سری زمانی بانک مرکزی دلایل تایید افزایش نرخ ارز بدانند که کوتاه پاسخ، می تواند این باشد: درست است که وارد کنندگان مردمی امکان واردات خود را از دست میدهند ولی جایگزین این واردکنندگان، واردکنندگان بزرگ که خود رانت خلق پول و مالکیت ارز را دارند، می تواند قرار گیرد. واردکنندگانی که وارداتشان معمولا در آمارها انعکاس نمی یابد ولو اینکه از مبانی رسمی وارد شده باشد(داستان واردات بدون ثبت سفارش). و اما در مورد افزایش صادرات: طبق همان آمار سازمان توسعه و تجارت میانگین افزایش صادرات غیر نفتی غیر میعانات گازی ۴.۶ درصد در سالهای اخیر بوده است که رقم قابل توجیه برای افزایش نرخ ارز نیست جدای این که ماهیت و فاعلان صادرکننده غیر نفتی غیر میعانات گازی نیز باید بررسی شود. به عبارت بهتر مضرات افزایش نرخ ارز برای بسیاری از تولید کنندگان مردمی، کاهش سود و کاهش قدرت رقابت پذیری در قبال واردکنندگان بزرگ است.
صحبت های مختلفی در عوامل افزایش نرخ ارز در اقتصاد ایران شده است که اکثرا مربوط به قوانین بازار است. در حالی که چین از طریق دنبال کردن سیاست گذاری درست حمایتی داخلی نیاز خود به ارز و هم چنین نیاز به اجرا شدن قوانین بازار را کاسته است
نتیجه گیری:
صحبت های مختلفی در عوامل افزایش نرخ ارز در اقتصاد ایران شده است که اکثرا مربوط به قوانین بازار است. در حالی که چین از طریق دنبال کردن سیاست گذاری درست حمایتی داخلی نیاز خود به ارز و هم چنین نیاز به اجرا شدن قوانین بازار را کاسته است. بنابراین می توان صورت مساله اقتصاد ایران را به جای توجه به مصادیق مختلف قوانین بازار که قیمت ارز را افزایش داده است یا صحبت از مثبت یا منفی بودن افزایش نرخ ارز در حمایت از تولید، به سمت سیاستگذاری های درست حمایتی داخلی سوق داد.
طبق قاعده وابستگی، هزینههای تولید بیشتر از افزایش نرخ ارز افزایش می یابد این مساله یک تولید کننده را پس از رقابت ناسالم با واردکنندگان بزرگ متوجه زیان و عدم سود مواجه می کند
ضمیمه:
وضعیت صادرات غیر نفتی و غیر میعانات گازی سال ۹۳ نسبت به سال ۹۲ سیزده درصد، صادرات غیر نفتی و غیر میعانات گازی سال ۹۴ نسبت به سال ۹۳ پنج درصد، صادرات غیر نفتی غیر میعانات گازی سال ۹۵ نسبت به سال ۹۴ منفی دو درصد، صادرات غیر نفتی و غیر میعانات گازی سال ۹۶ نسبت به سال ۹۵ هشت درصد، صادرات غیر نفتی غیر میعانات گازی سال ۹۷ نسبت به سال ۹۶ منفی یک و سه دهم درصد بوده اند. طبق قاعده وابستگی، هزینه های تولید بیشتر از افزایش نرخ ارز افزایش می یابد این مساله یک تولید کننده را اولاٌ پس از رقابت ناسالم با واردکنندگان بزرگ متوجه زیان و عدم سود مواجه می کند بنابراین افزایش نرخ ارز که شرایط ارزان بودن کالاهای ایرانی برای خارجیان را فراهم کرده است می تواند چندان عامل افزایش صادرات نباشد. میانگین افزایش صادرات در سالهای اخیر نیز تقریباً همین امر را گواهی می دهد از سویی لازم است برای بهتر قضاوت کردن نهایی، صادرکنندگان و ماهیت ارقام غیر نفتی و غیر میعانات گازی به طور دقیق مشخص شوند. این ها در شرایطی است که افزایش نرخ ارز تولید کنندگان مردمی را با زیان و کاهش قدرت رقابت پذیری در برابر واردکنندگان بزرگ رو به رو می کند.
نظر شما