بازار؛ گروه بورس: «استدلال دولت این بود که با ایجاد رونق در بورس میتواند مانع هجوم نقدینگی سرگردان به سمت بازارهای غیرمولدی همچون خودرو، ارز و طلا شود و از آن طرف بتواند از محل فروش داراییهای خود به بالاترین قیمت بخش زیادی از کسری بودجه خود را جبران کند. کسری بودجه تا حدودی جبران شده اما دولت در کنترل سایر بازارها ناکام مانده است.» حیدر مستخدمین حسینی معاون سابق بانک مرکزی و رئیس سابق هیئت مدیره بورس که معتقد است تمام رشد نقدینگی ایجاد شده در کشور روی تورم سوار شده است، میگوید که جهش ایجاد شده در بورس هیچ کمکی به جهش تولید، ایجاد شغل و رشد تولید خالص داخلی نکرده است. به گفته او، تنها در شرایطی که شرکت های بورسی سرمایه خود را افزایش دهند می توان به بهتر شدن وضعیت تولید از طریق بازار سرمایه امید داشت. او که رشدهای عجیب و غریب در بازار را عامل برهم ریختن سایر بازارهای میداند، گفت: بازار سرمایه ماهیتا یک بازار بلند مدت و پر ریسک است اما در حال حاضر مردم به دنبال کسب سودهای آنی در این بازار هستند که تصور اشتباه خطرناکی است. متن کامل گفتگوی بازار با حیدر مستخدمین حسینی رئیس سابق هیئت مدیره بورس را در ادامه میخوانید:
* آقای همتی رئیس کل بانک مرکزی مدعی است که اجازه نداده رشد نقدینگی منجر به افزایش تورم در کشور شود، این ادعا تا چه اندازه درست بوده و واقعا سهم نقدینگی در رشد نرخ تورم چقدر است؟ در حال حاضر چه میزان از نقدینگی که در کشور موجود است صرف تولید شده است؟
دو عامل اصلی در تورم موثر است. یکی کسری بودجه دولت بوده و دیگری خلق پول و اعتبار توسط نظام بانکی است. این دو عامل باعث شده که نقدینگی به صورت سرسام آور در کشور افزایش یابد. نقدینگی که زمانی که آقای احمدی نژاد در منصب ریاست جمهوری تکیه زد حدود ۷۰ هزار میلیارد تومان بود اما در پایان دولت دهم به ۴۵۰ هزار تومان رسید و حسن روحانی با این حد از نقدینگی اداره اقتصاد را به دست گرفت. اما حالا که کمتر از یک سال به پایان دولت دوازدهم باقی مانده و تورم در آستانه ۲۷۰۰ هزار میلیارد تومان قرار گرفته است. این میزان افزایش نقدینگی در هیچ دولتی سابقه نداشته است. اگر این میزان نقدینگی در مسیر افزایش تولید هزینه میشد، به طور قطع کمترین تاثیر را روی تورم خواهد گذاشت. به دنبال رشد نقدینگی ۳ حالت رخ میرود. حالت نخست این است که رشد نقدینگی برابر با رشد تولید باشد، در این شرایط رشد نقدینگی منجر به افزایش نرخ تورم نشده و اتفاقا تولید ناخالص داخلی در شرایط بهتری قرار میگیرد. حالت دوم این است که افزایش تولید برابر افزایش نقدینگی نباشد، در چنین حالتی مابهالتفاوت نقدینگی و تولید آن روی تورم مینشیند. اما حالت سوم این است که به ازای افزایش نقدینگی اصلا تولیدی شکل نگرفته باشد، در این حالت تمام نقدینگی را روی تورم خواهد نشست. آمارهای موجود نشان میدهد که شرایط اقتصادی ما مشابه حالت سوم است. بر اساس آمارهای بانک مرکزی نرخ رشد اقتصادی ما در سال گذشته با وجود افزایش نقدینگی منفی ۷ درصد اعلام شده است. این نشان میدهد که رشد نقدینگی هیچ کمکی به اقتصاد ما نکرده است.
به دنبال رشد نقدینگی ۳ حالت رخ میرود. حالت اول رشد نقدینگی برابر با رشد تولید است، در این شرایط نرخ تور تغییری نکرده و تولید ناخالص داخلی رشد میکند. حالت دوم این است که افزایش تولید برابر افزایش نقدینگی نباشد، در چنین حالتی مابهالتفاوت نقدینگی و تولید آن روی تورم مینشیند. در حالت سوم به ازای افزایش نقدینگی اصلا تولیدی شکل نگرفته، در این حالت تمام نقدینگی روی تورم خواهد نشست
* ظرف چند ماه گذشته اقتصاد ایران شرایط متفاوتی را سپری میکند و بسیاری از مردم سرمایههای خود را وارد بورس کردهاند. از آنجایی که این بازار جز بازارهای مولد اقتصاد تلقی میشود، رونق آن تا چه اندازه به بهبود وضعیت تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی میتواند کمک کند؟
از آنجاییکه در بورس عامل سفته بازی حاکم است، نقدینگی موجود در بازار سرمایه اصلا به تولید نمیرسد. ورود بخش زیادی از نقدینگی مردم به این بازار فی نفسه هیچ مشکلی ندارد. اتفاقا اینکه اقتصاد ایران از حالت بانک محور خارج شود و تامین منابع مالی بنگاههای اقتصادی از بازار سرمایه صورت گیرد، اتفاق خوبی است. اما مساله اینجاست که مکانیزم طراحی شده در بورس به گونه ای است که از قبل رشد ایجاد شده در آن نه شغلی ایجاد میشود و نه خبری از افزایش حجم سرمایه گذاری در واحدهای تولیدی بورسی و هدایت نقدینگی به بنگاههای اقتصادی است. تنها اتفاقی که امروز در بورس شاهد آن هستیم افزایش حجم سفته بازی در آن است.
شرایط در بورس به گونه ای است که از قبل رشد ایجاد شده در آن نه شغلی ایجاد میشود و نه خبری از افزایش حجم سرمایه گذاری در واحدهای تولیدی بورسی و هدایت نقدینگی به بنگاههای اقتصادی است. تنها اتفاقی که امروز در بورس شاهد آن هستیم افزایش حجم سفته بازی در آن است
* با این اوصاف چطور میتوان از ابزار بازار سرمایه برای ایجاد رونق در تولید استفاده کرد؟
رونق سرمایه گذاری در بورس هیچ کمکی به جهش تولید نمیکند، مگر اینکه مکانیزم دیگری طراحی شود. تنها در شرایطی که شرکتهای بورسی افزایش سرمایه داده و در قبال این افزایش سرمایه منابع جدید به این واحدها تزریق شود، میتواند امید داشت که رونق ایجاد شده در بورس به کمک تولید بیاید. اما از آنجاییکه در ماههای گذشته عمدتا افزایش سرمایه ای توسط شرکتهای بورسی نگرفته، رشد بورس نه میتواند به کنترل تورم کمکی کند و نه به بهبود وضعیت تولید ناخالص داخلی و کاهش نرخ بیکاری نقش جدی دارد.
ماهیت بازار سرمایه بلند مدت است که نباید در آن به دنبال کسب منفعت در کوتاه مدت بود. اما در ماههای گذشته، سرمایه گذاران این بازار به کسب سودهای نجومی آن هم به صورت روزانه عادت کردهاند و این مساله خطر جدی برای بورس و سایر بازارها محسوب می شود
* این روزها اخبار متعددی راجع به اینکه بورس بعد از پایان فصل برگزاری مجامع ریزشی خواهد شد، شنیده میشود. این پیش بینی تا چه اندازه درست است و روند سود دهی بازار سرمایه تا کی ادامه خواهد داشت؟
هر بازار در اقتصاد کارکرد و تعریف خود را دارد. به عنوان مثال بازار پول یک بازار کوتاه مدت است و سود آن هم از قبل مشخص بوده و یک بازار بدون ریسک تلقی میشود. در حالیکه ماهیت این بازار یک بازار بلند مدت است که نباید در آن به دنبال کسب منفعت در کوتاه مدت بود. مساله خطرناک در بازار سرمایه، این است که در ماههای گذشته، سرمایه گذاران این بازار به کسب سودهای نجومی آن هم به صورت روزانه عادت کردهاند. البته در وضعیت پیش آمده مسئولین هم بی تقصیر نیستند. به طوری که هر روز اخباری متعددی به نقل از مقامات مسئول در باب رشد روزانه و ماهانه و ۳ ماه بورس روی خروجی رسانهها قرار میگیرد که مردم را به سرمایه گذاری بیشتر در این بازار دعوت میکند. این اظهارات حالا این تصور را در بین تازه واردهای بورسی ایجاد کرده که این بازار یک بازاری است که در کوتاه مدت در آن میتوان به سودهای هنگفتی دست یافت و در بیشتر مواقع سود ده هم هست. در حالی که واقعیت در شرایط عادی طور دیگری است. بنابراین اگر بورس کارکرد طبیعی خود را داشته باشد، در دراز مدت یک سود معقول و منطقی را نصیب سرمایهگذاران خود خواهد کرد.
استدلال دولت این بود که با ایجاد رونق در بورس میتواند مانع هجوم نقدینگی سرگردان به سمت بازارهای غیرمولدی همچون خودرو، ارز و طلا شود و از آن طرف بتواند از محل فروش داراییهای خود به بالاتری قیمت بخش زیادی از کسری بودجه خود را جبران کند. هرچند که در افزایش درآمدهای خود موفق بوده اما در کنترل بازارهای دیگر ناکام مانده است
* دولت تصور میکرد که با ایجاد رونق در بازار سرمایه و جذب نقدینگی در آن میتواند مانع نجومی شدن قیمتها در سایر بازارها شود. اما کاملا این عکس پیش بینی اتفاق افتاد؛ رشدی که در بورس داشتیم توقع کسب سود در سایر بازارها را هم بالا برده است. چه شد که پیشبینی دولت درست از آب درنیامد؟
اقتصاد یک سیستم است. سیستم یعنی مجموعه ای از اجزا. در اقتصاد، بازارها اجزای این سیستم هستند. در این سیستم اگر یکی از بازار از تعادل خارج شود روی تمامی بازارها اثر میگذارد. این اتفاق هم اکنون در بسیاری از بازارهای ما صورت گرفته است. به عنوان مثال میزان سوددهی در یک بازار حتی نصف تورم کشور هم نیست و سرمایهگذاران در یک بازار حدود ۶ برابر تورم سود کسب میکنند.
در ماه های پایانی سال گذشته رشد چشم گیری را در بورس شاهد بودیم که هیچ تناسبی با سایر بازارها نداشت. برهم ریختن تعادل در بازارها با کاهش نرخ سود بانکی تشدید شد و بعد از اینکه دولت بانکها موظف به استمهال ۳ ماهه تسهیلات کرد، نرخ سود بانکی به ۱۵ درصد کاهش یافت. این کاهش نرخ سود در شرایطی اعمال شد که تورم سال ۹۸ حدود ۴۱.۲ درصد اعلام شده بود. در واقع سیاست اشتباه این سیگنال را به سرمایه گذاران بازار پول میدهد که سپرده گذاری در بانکها به افت ۲۶.۲ قدرت خریدتان خواهد شد. این اتفاق باعث شد که نظم بازار پول بهم بریزد و نقدینگی بیش از گذشته به سمت بازار سرمایه سرازیر شود. بعد از رشدهای عجیب و غریب بورس بسیاری از مردم عادی هم علاقه مند به سرمایه گذاری در بورس شدند. علاقه مندی تا آنجا پیش رفت که حتی بسیاری از مردم داراییهای باطنی خود را فروخته و پول آنها را وارد این بازار کنند. برهم ریختن تعادل در بازار سرمایه، سودهایی که واقعی نیست را در منظر مردم عادی جلوه داده است.
استدلال دولت این بود که با ایجاد رونق در بورس میتواند مانع هجوم نقدینگی سرگردان به سمت بازارهای غیرمولدی همچون خودرو، ارز و طلا شود و از آن طرف بتواند از محل فروش داراییهای خود به بالاترین قیمت بخش زیادی از کسری بودجه خود را جبران کند. این اتفاق تاکنون رخ داده و موفق هم بوده و در ماههای آینده هم ادامه خواهد داد. هرچند که در کنترل بازارهای دیگر ناکام مانده است. به عنوان مثال با وجود اینکه صدور پروانه های ساختمانی به حداقل خود رسیده و خرید و فروش ملک تقرییا در کمترین حد ممکن انجام میشود، اما قیمت خانه همچنان در حال پرواز هستند. قیمتها در بازار خودرو در چند ماه دو برابر شده و قیمت دلار و سکه هم همچنان در حال افزایش است. این یعنی بیماری کاملی همه اجزای اقتصاد را در برگرفته است.
نظر شما