بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی نشنال اینترست اخیرا مقاله ای با قلم «اسکات بی مک دونالد» با عنوان «نقشه جهانی انرژی در حال تغییر» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
بازارهای جهانی انرژی به دلیل تحولات ژئوپلیتیکی که به طور فزاینده ای یادآور دهه ۱۹۳۰ است، در حال دو قطبی شدن هستند. مانند دهه ۱۹۳۰، لفاظی بین ملتها داغ شده؛ مشارکت اقتصادی تحت تاثیر ملاحظات اصلی سیاست خارجی قرار گرفته و دولتها تحت فشار قرار میگیرند تا بین دوستان و دشمنان خود مرزبندی کنند. این واقعیت در هیچ موضوعی به اندازه بازارهای جهانی انرژی از نفت و گاز گرفته تا انرژی های تجدیدپذیر مشهود نیست.
در یک طرف شکاف انرژی، ساختار اقتدارگرایانه ای است که توسط چین، روسیه، ایران، کره شمالی و ونزوئلا هدایت می شود. در طرف دیگر آمریکای شمالی، اروپا و کشورهای پیشرفته اقتصادی آسیایی است که با بخشهایی از آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین و کارائیب پیوند دارند. تعدادی از کشورهای دیگر که بسیاری از آنها عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) هستند، با نگرانی نظاره گر هستند. با تشدید رقابت ژئوپلیتیکی در سال های آینده، روند به سمت دو سیستم مختلف بازار انرژی احتمالاً شتاب می گیرد.
بازارهای نفت و گاز تحت سلطه ایالات متحده، چین، روسیه و کشورهای اوپک که عربستان سعودی رئیس آن است، می باشد. این کشورها بر شبکه پیچیده ای از اکتشاف انرژی، زنجیره تامین، محصولات صنعتی و شرکت های بزرگ چند ملیتی و شرکت های دولتی نظارت دارند. عناصر سنتی تجارت جهانی انرژی عبارتند از استفاده از دلار آمریکا برای معاملات، استانداردهای تجاری پذیرفته شده بینالمللی که شفافیت را فراهم میکنند و موسسات مالی تحت تسلط غرب. در سالهای اخیر، این سیستم که نسبتاً باز و مساعد برای جریانهای انرژی بزرگ بین روسیه و اروپا و خلیج فارس و چین بود، سیاسیتر و غیرشفافتر شده است.
در مارس ۲۰۲۴، اداره انرژی ایالات متحده آمریکا اعلام کرد که ایالات متحده بیش از هر کشوری نفت خام تولید کرده است
دلایل تغییر ماهیت بازارهای جهانی انرژی را می توان در چهار تحول متداخل یافت. اولین مورد احیای صنعت نفت و گاز ایالات متحده آمریکاست. تولید نفت آمریکا در نیمه دوم قرن بیستم کاهش یافت و اقتصاد آمریکای شمالی به منابع خارجی مانند عربستان سعودی، عراق و ونزوئلا وابسته شد. با این حال ملاحظات امنیت ملی، نیاز به کسب استقلال بیشتر انرژی و بهره گیری از فناوری های جدید مانند فرکینگ میادین نفتی که زمانی بایر بودند را زنده کرد و کشف و بهره برداری از ذخایر عظیم گاز را تسهیل کرد. در نتیجه در دو دهه اول قرن بیست و یکم، ایالات متحده دوباره به عنوان صادرکننده اصلی در بازارهای جهانی انرژی ظاهر شد. در مارس ۲۰۲۴، اداره انرژی ایالات متحده اعلام کرد که ایالات متحده بیش از هر کشوری نفت خام تولید کرده است.
تحول دوم استفاده غرب از تحریم های اقتصادی است. انگیزه اعمال تحریمها که معمولاً علیه افراد و شرکتها اعمال میشود، ایجاد درد اقتصادی و تحمیل تغییر رفتار از سوی یک دولت خاص یا کاهش انگیزه برای تعامل اقتصادی با سایر کشورهای تحریمشده است. تحریم های اقتصادی آمریکا و اروپا علیه صادرکنندگان نفت و گاز ایران، روسیه و ونزوئلا و همچنین مصرف کنندگان نفت و گاز چین و کره شمالی اعمال شده است. در حالی که تحریمهای اقتصادی بازار انرژی را مختل کرده است، کشورهای آسیبدیده کانالهای موازی برای عبور از اکثر تحریمها ایجاد کردهاند.
سومین تحول این است که چین و ایالات متحده در یک جنگ سرد جدید قرار دارند. پکن میخواهد با بیاعتنایی به نقش ایالات متحده در جهان، با استفاده از سیاستهای اقتصادی از طریق برنامههایی مانند ابتکار یک کمربند یک جاده، جایگزین ایالات متحده به عنوان هژمون جهانی شود و امنیت زنجیره تامین جهانی خود به ویژه نفت و گاز و همچنین مواد حیاتی مورد نیاز برای خودروهای الکتریکی و تولید باتری را تامین کند. آخرین مجموعه کالاها نقش مسلط چین در انرژی های تجدیدپذیر را نشان می دهد و بیش از ۸۰ درصد از بازار جهانی تولید پنل های خورشیدی و ۶۵ درصد ظرفیت جهانی باد را در اختیار دارد و در عین حال بر تولید خودروهای برقی و باتری تسلط دارد. ایالات متحده و غرب در حال تقلا برای جبران هستند. در حالی که چین قصد دارد بر چشم انداز انرژی جدید تسلط داشته باشد، همچنان از نفت، گاز و زغال سنگ به عنوان پلی برای رسیدن به دنیایی بدون کربن استفاده خواهد کرد.
در حالی که تحریمهای اقتصادی بازار انرژی را مختل کرده است، کشورهای آسیبدیده کانالهای موازی برای عبور از اکثر تحریمها ایجاد کردهاند
چهارمین تحول، جنگ روسیه و اوکراین است که در فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد. تهاجم روسیه یک کاتالیزور اصلی در حرکت به سمت اکوسیستم های انرژی موازی بود. در سال ۲۰۲۱، روسیه ۴۵ درصد از کل واردات گاز اتحادیه اروپا (EU) را به خود اختصاص داد و یکی از منابع اصلی نفت آن بود. اگرچه اتحادیه اروپا همچنان نفت و گاز روسیه را وارد میکند، اما تلاش زیادی برای جدا کردن و توسعه منابع دیگر مانند آنگولا و گویان صورت گرفته است. با این حال، این ایالات متحده است که جایگزین روسیه به عنوان منبع اصلی نفت اتحادیه اروپا شده است، در حالی که ۴۶ درصد از واردات گاز طبیعی مایع (LNG) را در سال ۲۰۲۳ به خود اختصاص داده است. همکاری نزدیکتر ایالات متحده و اتحادیه اروپا در انرژی احتمالا ادامه خواهد داشت.
در حالی که ترکیب عوامل فوق به وابستگی متقابل انرژی و همکاری بیشتر بین ایالات متحده و اروپا می شود؛ باعث همکاری بیشتر بین چین، روسیه، ایران و کره شمالی و ونزوئلا نیز خواهد شد. در سال ۲۰۲۳، روسیه با پشت سر گذاشتن عربستان سعودی به بزرگترین تامین کننده نفت چین تبدیل شد. صادرات نفت روسیه به چین کمی بیش از ۶۰ میلیارد دلار بوده که ۱۹ درصد از واردات نفت چین را تشکیل می دهد. روسیه همچنین یکی از تامین کنندگان بزرگ گاز طبیعی به چین است که در سال های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ شاهد رکوردهای بی سابقه بوده و یکی دیگر از منابع مهم تجارت برای اقتصاد روسیه است.
تحریمهای غرب بر نفت و گاز ایران و روسیه و همچنین واسطههای مالی، منجر به یک سیستم مبادله غیرشفاف شده است که خارج از سیستم اقتصادی غرب عمل میکند
یکی دیگر از اجزای سیستم انرژی قطبی مثلث ایران، چین و روسیه است. تحریمهای غرب بر نفت و گاز ایران و روسیه و همچنین واسطههای مالی، منجر به یک سیستم مبادله غیرشفاف شده است که خارج از سیستم اقتصادی غرب عمل میکند. ایران، روسیه و چین بازار جایگزینی از نفت تحریمشده ایجاد کردهاند که در آن پرداختها به ارز چینی است. این نفت اغلب توسط تانکرهای «ناوگان تاریک» حمل میشود که خارج از مقررات دریایی فعالیت میکنند و اقداماتی را برای مخفی کردن فعالیتهای خود انجام میدهند. نتایج این سیستم عبارتند از ورود سرمایه به شدت مورد نیاز برای ایران و روسیه، نفت ارزان برای چین، فرسایش تحریم های غرب و کاهش اهمیت دلار آمریکا در تجارت جهانی. عمق روابط چین و ایران در این واقعیت مشهود است که در ژوئن ۲۰۲۴، چین ۸۷ درصد نفت ایران را وارد کرد.
ایران و روسیه از سال ۲۰۲۲ به هم نزدیکتر شدهاند. دو کشور در دسامبر ۲۰۲۳ یک توافق تجاری امضا کردند، از تجارت دلاری فاصله گرفتند و تهران برای جنگ در اوکراین به روسیه تسلیحات فروخته است. دو مؤلفه دیگر بازارهای انرژی دوقطبی نوظهور، کره شمالی و ونزوئلا هستند که از نظر دیپلماتیک منزوی شده اند. ونزوئلا که زمانی یکی از ثروتمندترین کشورهای نیمکره غربی بود، اکنون یکی از فقیرترین کشورهاست.
سیاست گذاران دو گزینه دارند: امنیت زنجیره تامین جهانی خود را بیشتر کنند و تلاش های انرژی خود را عمیق تر کنند یا سیاست خارجی سنگینی را انجام دهند که برای خنثی کردن دنیایی که به طور فزاینده قطبی شده و اجتناب از تعمیق عدم مشارکت اقتصادی لازم است. با توجه به وضعیت کنونی، احتمالاً گزینه اول پیروز خواهد شد موضوعی که باید توسط هر کسی که در ژانویه ۲۰۲۵ در کاخ سفید می نشیند مورد بررسی قرار گیرد.
نظر شما