مهران ابراهیمیان؛ بازار: حدود 4 ماه از سالی که به « جهش تولید» نام گذاری شد، گذشت اما همچنان نه تحول خاص و قابل لمسی برای اذهان مردم که برنامه ای قابل ارایه از سوی سیاستگذاران قابل مشاهده نیست. به همین بهانه « بازار» در میزگردی با حضور حمید پاداش عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ، روح الله کهن هوش کارشناس اقتصاد انرژی و علی موسوی کارشناس حوزه کسب و کارهای دانش بنیان در باره موضوع جهش تولید برگزار کرده که در آن به چرایی نام گذاری این سال سخت به نام « جهش تولید» راه های میانبر و موانع موجود در تحقق این شعار پرداخته است.
مشروح این میزگرد را در زیر بخوانید:
* ارزیابی شما از اینکه مقام معظم رهبری امسال را با توجه به تمام سختیهایی که تحریمها و شیوع کرونا بر کشور وارد کرده به نام جهش تولید نامگذاری کردهاند؛ چیست وچرا باید به سمت جهش تولید رفت ؟
پاداش: اگر تاریخ توسعه ایران را در طول صد سال گذشته بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که تقویت بنیه تولیدی و ارتقای قابلیتهای تولید بنا به دلایل متعدد از جمله وجود ساختار نفتی، بدنه بزرگ غیرمولد در اقتصاد کشور، حجم زیاد دارایی غیرمولد و عدم تبدیل دارایی راکد به سرمایهای که می تواند به تولید منجر شودو... همیشه مسایل تولید را به یکی از چالشیترین مسائل اقتصاد کشور تبدیل شده است. از طرفی تولید در سالهای گذشته در مقابل پدیدهای به نام پول و نقدینگی قرار گرفته،و ما در حالی که با حجم بسیار زیادی از نقدینگی مواجه هستیم اما با این حجم زیاد نقدینگی هیچگاه نتوانسته تولید را تحت تاثیر قرار دهد.
به عبارت بهتر نقدینگی حتی با متوسط بالای 20 درصد در طول سالهای گذشته نتوانسته نقش خود را در تولید ایفا کند و از این رو متوسط نرخ رشد اقتصادی در 40 سال گذشته کمتر از دو درصد بوده است. این عدم تقارن نشان میدهد که برخلاف نظر بسیاری از کارشناسان اقتصادی مساله اقتصاد ما پول و نقدینگی نیست. این در حالی است که تولید کمک میکند جریان پولی، تاثیرگذاری بیشتری در اقتصاد کشور داشته باشد. متاسفانه در سالهای اخیر رابطه تولید به سمت بازارهای پولی و نقدینگی داریم اما از سمت نقدینگی به تولید وجود ندارد. به تعبیر دیگر پول به تولید منجر نمیشود اما اگر افزایش تولید داشته باشیم به دنبال آن پول و ثروت هم خواهیم داشت.
پاداش:متاسفانه در سالهای اخیر رابطه تولید به سمت بازارهای پولی و نقدینگی داریم اما رابطه معناداری از سمت نقدینگی به تولید وجود ندارد در حالی که اگر افزایش تولید داشته باشیم به دنبال آن پول و ثروت هم خواهیم داشت
در مورد بخش اول سئوال شما هم باید بگویم ،مساله جهش تولید مختص ایران نیست اما این موضوع که با چه سازوکارهایی میشود آن را تقویت کرد مهم است. اگر شما تاریخ دو سده گذشته کشورهایی مانند آلمان و آمریکا که اکنون ابرقدرت اقتصادی هستند، را بررسی کنید؛ میبینید که با احیای تولید داخل در زمان محدودیتها به اینجا رسیدند.
آمریکا زمانی تحت استثمار انگلستان بود و این کشور اجازه تولید به کشورهای زیر سلطه خود نمیداد اما پس از استقلال و با تکیه بر تولید داخلی و جلوگیری از تجارت یک جانبه در 110 سال گذشته توانست مسیر موفقیت اقتصادی را طی کند حدود 70 سال پیش نیز نقطه جهش آلمان بود. جهش تولید مختص ایران نیست و در هر کشور معنای مشخصی دارد اما تجربه کشورهای موفق حاکی از این است که هیچ قاعدهای برای الگوبرداری کشورها از یکدیگر وجود ندارد. یعنی هر کشور برای رسیدن به موفقیت با توجه به ساختارها، فرآیندها و نهادهای حاکم آن مسیر را طی میکند بنابراین ایران هم باید مسیر خود را پیدا کرده و در آن مسیر حرکت کند.
* اقتصاد آمریکا و آلمان یک اقتصاد تولیدی است اما اقتصاد کشور ما توزیعی است به این صورت که معمولا تمام اقتصاد ما و حتی تولید کشور وابسته به درآمد نفت است و همه منتظر توزیع درآمد ناشی از آن هستند. آیا شرایط تحریم و کاهش تکیه به درآمد نفتی همچنین تحولات اقتصادی مربوط به کرونا میتواند برای ما یک بزنگاه تاریخی مانند کشورهایی که به آن اشاره شد باشد تا با میانبرهایی به جهش تولید برسیم؟
کهن هوش نژاد: جهش تولید ذیل جهش اقتصادی است یعنی پرکردن فاصله بین کشورهای عقبتر یا درحال توسعه و کشورهای پیشگام و توسعه یافته، البته تقلید و الگوبرداری از کشورهای پیشرفته لزوما به معنای موفقیت نیست. اقتصاددانهای شرقی مانند آقای چانگ معتقدند وقتی کشوری از نردبان موفقیت بالا میرود آن را به زمین میاندازد و عملا دیگری مسیری برای کشور بعدی وجود ندارد لذا مسیر هر کشوری برای گذر از فقر به غنا با دیگری متفاوت است. و حتی برخی بر این باورند که دیگر نردبانی نیست و برای رسیدن به پیشرفت باید از بالون استفاده کرد.
کهن هوش نژاد: اقتصاددانهای شرقی معتقدند وقتی کشوری از نردبان موفقیت بالا میرود آن را به زمین میاندازد و عملا دیگر مسیری برای کشور بعدی وجود ندارد لذا مسیر هر کشوری با دیگری متفاوت است
موضوع میانبر هم برای رسیدن به جهش اقتصادی در صحبتهای مقام معظم رهبری نیز بوده و ایشان فرمودند که برای رسیدن به موفقیت میانبرهایی وجود دارد که باید آن را پیدا کرد حتی ایشان زمان نیز تعیین کرده و گفتنند کشوری که 200 سال برای رسیدن به جهش اقتصادی تلاش کرده ما برای اینکه این زمان را سریعتر طی کنیم نیاز به میانبر داریم مضاف بر اینکه آن نردبان نیز به زمین انداخته شده است. اما اجازه بدهید قبل از این که بحث میانبر ها را مطرح کنم به دو ضعف کشورهای در حال توسعه اشاره کنم . نخستین ضعف عدم وجود نوآوری و قابلیتهای شرکتی است و ضعف دوم عدم وجود کسب و کارهای بزرگ در کلاس جهانی است. به این صورت که کشورهای در حال توسعه مملو از شرکتهای متوسط و کوچک هستند البته در کشورهای پیشرفته نیز این شرکتها وجود دارد اما باید به این نکته توجه کرد که کسب و کارهای بزرگ و جهانی محرک توسعه اقتصادی هستند.
* مهمترین میانبرهای رسیدن به جهش تولید و توسعه اقتصادی چیست؟
کهن هوش نژاد: کشورهای در حال توسعه سه میانبر میتوانند داشته باشند. میانبر اول تاکید بر تکنولوژیهایی با چرخه عمر کوتاه مدت است مانند تکنولوژیهای فن اوری اطلاعات و نانو که در کشور ما روی آن سرمایهگذاری شده و اکنون زمان بهره برداری و سرمایه گذاری آنهاست زیرا در حوزه تولید علم در این حوزه ها اقدامات قابل تاملی انجام شده است. البته ممکن است تکنولوژیهای با چرخه عمر بلند مدت سودآوری بیشتری شده باشند اما برای میانبر زدن تکنولوژی کوتاه مدت بهتر است زیرا موانع و محدودیت های کمتری برای استفاده از آن وجود دارد.
میانبر دوم به زنجیره عرضه جهانی مربوط میشود برای مثال محصول آیفون اصطلاحا آمریکایی است اما قطعات آن در کشورهای مختلف به ویژه در کشورهای در حال توسعه ساخته میشود و در واقع کشورهای عقبتر در این زنجیره غرق میشوند در صورتی به کشورهای در حال توسعه توصیه میشود که تماس کوتاه با این زنجیره داشته و تجربه کسب کنید و زمانی که اقتصاد کشورتان به بلوغ بهتری رسید از این زنجیره خارج شوید و تولید داخل را تقویت کنید و پس از آن میتوانید دوباره در این زنجیره ادغام شود.
میانبر سوم نیز تاکید بر نوآوریهای تقلیلی با یک نظام حاکمیتی نه چندان سخت است یعنی اینکه سریع به نظامهای مالکیت جهانی نپیوندید تا دست و بالتان بسته شود بلکه با نوآوریها تقلیدی و اختراعهای کوچک، فضایی ایجاد کنید تا همه بتوانند وارد شوند. پس از طی کردن این میانبرها به جهش تولید و به نقطه پرش میرسید.
موسوی: با ظرفیتی که بین جوانان، شرکتهای استارتاپی و شرکتهای دانش بنیان وجود دارد میتوان به راحتی با کوچک سازی پروژه های بزرگ به جهش تولید رسید،حتی میتوان بسیاری از فعالیت هارا به نقاط دور برده و زمینه پیشرفت آن منطقه را فراهم کرد.
* پس از شیوع ویروس کرونا نظام اقتصادجهانی به هم ریخت و حذف برخی کسب و کارهای سنتی و به وجود آمدن کسب و کارهای جدی شد. این موضوع چگونه میتواند جهش تولید را به معنای واقعی تحقق ببخشد؟ آیا موافق میانبر دوم در خصوص استفاده از تکنولوژیهای میان مدت هستید؟
موسوی: همانطور که دوستان اشاره کردند ما برای رسیدن به موفقیت باید مسیر خود را طی کنیم در این راه هم ظرفیت اول ما جوانان با استعدادی هستند که میتوانند به جهش تولید کمک کنند. در نظام نوین اقتصادی میتوانیم به سرعت خود را به کشورهای پیشرفته برسانیم و حتی از آنها جلوتر باشیم برای مثال در صنعت نانو ایران با سرمایهگذاری در این حوزه توانسته جایگاه خوبی در جهان پیدا کند. اکنون باید بازارها را شناسایی کرده و برای موفقیت در آنها سرمایهگذاری کنیم.
اما در مورد سئوال شما باید بگویم بعد از کرونا شرایط بازارهای جهانی تغییر پیدا کرده و باعث شده بسیاری از سرویسها و خدمات به سمت نوآورانه و دیجیتال حرکت کند که خوشبختانه ما این بستر و استعداد را در کشور داریم و میتوانیم علاوه بر ایران به کشورهای منطقه و حتی جهان هم خدمات ارائه دهیم. نکته مثبت در رابطه با این نوع بازارها و کسب و کارها میزان سرمایه کمتری نسبت به صنایع سنتی و توانایی نیروی انسانی ما در مسائل جزئی است.
برای مثال در صنعت خودروسازی موفقیت نداشتهایم اما در صنعت قطعهسازی بسیار موفق هستیم. این موضوع نشان میدهد ما در جاهای کوچک کارها ی بزرگ انجام میدهیم البته لازمه موفقیت در این زمینه نگرش کلان و بلند مدت است. باید در حوزه کلان برنامهریزی کنیم تا اقتصاد کشور تکان بخورد. باید آن پروژه عظیمی که قرار است برای آن سرمایهگذاری شود شناسایی کنیم و آن را بین شرکتهای کوچک و استارتاپی خرد کنیم و از آنها بخواهیم همه در یک راستا حرکت کنند. با این رویکرد که در پایان بتوانیم آن را جمع کرده و به هدف اصلی برسیم.
با ظرفیتی که بین جوانان، شرکتهای استارتاپی و شرکتهای دانش بنیان وجود دارد میتوان به راحتی به جهش تولید رسید. اگر رویکرد این باشد هم از فرار مغزها جلوگیری خواهد شد و هم از ظرفیت نقاط مختلف کشور بهره خواهیم برد چرا که این نوع پروژهها الزامی برای حضور در شهرهای بزرگ ندارند، حتی میتوان بسیاری از فعالیت هارا به نقاط دور برده و زمینه پیشرفت آن منطقه را فراهم کرد.
پاداش: احیای فرایند تولید در کشور ما همواره به تعویق افتاده که مهمترین دلیل این تعویق شیوه مواجه دولتها با این مقوله و نبود متولی تولید در کشور است، وزارت اقتصادی یا وزارت صمت هیچ کدام متولی نیستند
* برای رسیدن به این موفقیت باید بستری مناسب وجود داشته باشد و مهمترین نیاز هم نقدینگی است که اکنون به آن دسترسی نداریم. سوال اینجاست که چرا در کشور نمیتوانیم نقدینگی را به سمت تولید هدایت کنیم؟ مگر میشود جذابیت در بخشهای غیرمولد به قدری باشد که ما نتوانیم نقدینگی را به سمت تولید ببریم؟ در زمان حاضر در برخی بازارها اکنون میتوان روزانه پنج درصد سود کسب کرد لذا انگیزهای برای تولید به وجود نمیآید. برای حل این معضل چه نسخهای میتوان ارائه داد تا اقتصاد کشور به سمت تولید حرکت کند؟
پاداش: در پاسخ به این موضوع باید دوباره به نکات تاریخی اشاره کرده و بگویم جهش تولید فقط به این نظام اختصاص ندارد. اگر به شاخصهای اقتصادی ایران در سال 47. 47 و سالهای 53، 54 نگاهی بیندازیم می بینیم که در آن زمان هم رتبه کشور ما در بسیاری از شاخصها به ویژه قابلیت تولید از کشورهایی مانند مالزی و کره جنوبی عقبتر بوده است. این موضوع نشان میدهد احیای فرایند تولید در کشور ما همواره به تعویق افتاده که مهمترین دلیل این تعویق شیوه مواجه دولتها با این مقوله و نبود متولی تولید در کشور است. وزارت اقتصادی یا وزارت صمت هیچ کدام متولی نیستند. وزارت صمت همواره به دنبال تفکیک حوزه بازرگانی از این وزارتخانه بوده است و این یعنی ما نتوانستیم تولید را از تجارت تفکیک کنیم. از سوی دیگر همواره قدرت چانهزنی تاجران به ویژه تاجران واردکننده از تولیدکنندگان بیشتر بوده است. به همین دلیل ساختار تولید ما نتوانسته جهش پیدا کند و عمده تولید صادرات کشور ما در بخش کالاهای منبع محور مانند پتروشیمی، مواد نفتی و... بوده است. ممکن است در سالهایی درامد دلاری صادرات ما افزایش یافته اما حجم و ترکیب صادرات ما هیچگاه جهش مشخصی پیدا نکرده است. پس به دلیل اینکه کشور ما متولی تولید ندارد نمیتوانیم بگوییم پاسخگوی سازوکار تولید کیست. این مساله در ادبیات اقتصادی به عنوان ظرفیت دولت نامیده میشود.
پاداش: برخلاف نظر اقتصاددانان لیبرال که به ما القا میکنند ، نظام سرمایه داری مبتنی بر بازار آزاد و دولتهای منفعل باعث توسعه اقتصادی میشوند را رد می کند و می گوید که اینطور نیست بلکه کشورهایی با دولت توانمند به جهش تولید دست مییابند و سیاستهای پولی، تولیدی و بازرگانی رابطه مستقیم با توانمندی دولت دارد
یکی از بزرگترین اقتصاددانان جهان به نام چانگ در کتاب خود با عنوان «توانمندسازی دولت» آنچه اقتصاددانان لیبرال به ما القا میکنند که نظام سرمایه داری مبتنی بر بازار آزاد و دولتهای منفعل باعث توسعه اقتصادی میشوند را رد می کند و می گوید که اینطور نیست؛ بلکه کشورهایی با دولت توانمند به جهش تولید دست مییابند. سیاستهای پولی، تولیدی و بازرگانی رابطه مستقیم با توانمندی دولت دارد، دولت نیز باید در جهت دادن به ساختار تولید و تجارت نقش فعال داشته باشد.
متاسفانه بسیاری از سیاستهای کشور به جای انگیزشی بودن ضد تولید هستند برخی مسائل هم تبدیل به تابو شده است برای مثال وقتی صحبت از حمایت کالای ایرانی میشود برخی به سمت کالای خارجی میروند. باید به این نکته توجه داشت که هدف تولید نقدینگی بسیار زیاد نیست بلکه تولید کالای اولیه، کالاهای واسطهای در پایان تولید کالای نهایی است. این موضوعات الزام کلیدی جهش تولید در ساختار اقتصادی ایران است. راهکارهای جهش تولید شکلگیری ساختارهای بنیادین تولید و سیاستهای سازگار با آن است اما سیاستهای پولی و مالی ما کمتر در اقتصاد تاثیرگذارند.
دولت زمان رکود، فشار مالیاتی را بر مردم و تولیدکننده می آورد در صورتی که این فشار باید بر سوداگران و دلالان وارد شود. برای نمونه مالیات بر نقل و انتقال دارایی مطرح شد اما توجهی به این موضوع نشد درواقع هر وقت سخن از فشار مالیاتی بر سوداگران و دلالان است دولت پا پس میکشد اما وقتی از مالیات بر تولیدکننده و مردم حرفی به میان میآید سربع اعمال میشود. در صورتی که دولت نباید در مقابل رایزنیها و رانت جوییهای گسترده کوتاه بیاید.
دولت زمان رکود، فشار مالیاتی را بر مردم و تولیدکننده می آورد در صورتی که این فشار باید بر سوداگران و دلالان وارد شود
* از این صحبتهای شما اینطور برداشت میشود که دولتها در سالهای اخیر به نوعی در خدمت بخشهای نامولد بوده که همواره اقتصاد لیبرالی و نولیبرالی را پرچم فعالیتهای خود کردهاند اما دنبال دنبال هدف خود هستند؟
پاداش: بله، شکی در این نیست که دولتها همواره در خدمت دلالان بودهاند برای مثال در بخش مسکن مهمترین سیاست و ایدهای که سیاستگذاران داشتهاند افزایش عرضه مسکن از طریق تسهیلات بانکی است که خروجی آن 24 میلیون خانوار و بیش از این تعداد مسکن است در صورتی بخش بزرگی از جامعه مشکل مسکن دارند. یعنی ما کمبودی در این زمینه نداریم اما به جای اینکه قدرت خرید مردم را افزایش یابد از انبوه ساز حمایت شده است. به این صورت که به دلیل افزایش نقدینگی قیمتها بالا رفته اما هزینه ساخت آن به تناسب افزایش نیافته است به همین دلیل برای انبوهساز ساخت مسکن صرفه اقتصادی دارد. از سوی دیگر خریداران عمده این مسکنها مصرفکنندگان نهایی نیستند و این واحدها بین انبوه سازان دیگر، سازمانها و نهادهای مختلف دست به دست میشود. بنابراین تسهیلاتی که به متقاضی مسکن داده میشود به اندازه قیمت مسکن ارتقا نیافته و چنین وضعیتی پیش آمده که اکنون درگیر آن هستیم.
دولت در زمینه ارائه تسهیلات کاملا ناموفق بوده است چرا که مدل ذهنی دولتمردان صرفا تزریق نقدینگی و ارائه تسهیلات است
وضعیت کنونی نشان میدهد سیاست دولت در زمینه ارائه تسهیلات کاملا ناموفق بوده است چرا که مدل ذهنی دولتمردان صرفا تزریق نقدینگی و ارائه تسهیلات است. تجویز سیاستهای پولی لازم هست اما کافی نیست بلکه باید سیاستهای تولیدی و انگیزشی را در ساختار اقتصادی کشور احیا کنیم. ما به یک تغییر اساسی در سیاستگذاری اقتصادی نیاز داریم. ما نیازمند این هستیم که یک سازمان و نهادی متولی تولید شود و برای تولیدکننده قوانین انگیزشی وضع کند. اکنون می بینیم که تولیدکننده به خاطر نداشتن پول ضربه خورده است اگر تولید احیا شود سیاستهای پولی به کنار خواهد رفت.
کهن هوش نژاد: نگاه به تولید باید بنیادین باشد و یک متولی باید وجود داشته باشدکه با بسته ای از سیاست های پولی و مالی و ... بتواند تولید را تقویت کند
* اشاره شد به سیاست های پولی و اینکه حکمرانی باید به نفع تولید اصلاح شود اما به نظر می رسد در اقتصاد ما سیستم توزیع مشکل اساسی دارد. به این صورت که در زنجیره تولید مصرف کننده و تولیدکننده از همه بیشتر ضرر می کنند و سود اصلی به واسطه بین این دو می رسد. یعنی تولید به نفع طبقه نامرئی است. در دو سال اخیر نیز شاهد بودیم برخی دائم بر افزایش قیمت ارز و تاثیر آن بر افزایش تولید تاکید داشتند. با این جود چطور می توان بخش واسطه یا نامرئی را تضعیف کرد تا به جهش تولید رسید؟
کهن هوش نژاد: نگاه به تولید باید بنیادین باشد و یک متولی باید وجود داشته باشد که با بسته ای از سیاست های پولی و مالی و ... بتواند تولید را تقویت کند. به این ترتیب واسطه گری ناخودآگاه حذف خواهد شد. اما در کشور ما همه حوزه های اقتصادی اعم از مسکن، کشاورزی، و حتی نفت زنجیره تولید نداشته است. ما پس از اینکه توانستیم میانبرها را پیدا کرده و ضعف هارا برطرف کنیم به جهش تولید دست پیدا خواهیم کرد که پس از آن نیز پرش است. پرش نیز شامل دو بخش می شود یک پرش بین بخشی و دیگری پرش درون بخشی. به عنوان مثال در صنعت خودروسازی پرش از یک بخش به بخش دیگر این صنعت با توجه به سیاست های متولی و قانون گذار و با در نظر گرفتن میانبرها پرش بین بخشی است و اما پرش از صنعت خودروسازی به صنعت دیگر پرش بین بخشی است. این هم باید با میانبرها همخوانی داشته باشد و در نهایت به تولید منجر شود.
* یکی از مسائلی که در زمینه جهش تولید باید مدنظر قرار بگیرد تقاضاست. مقام معظم رهبری نیز اشاره کردند که مردم باید آثار جهش تولید را ببینند. چه ابزارهایی می توان تعریف کرد که تقاضا را بالا برد و از سوی دیگر برای کاهش قیمت تمام شده نهایی چه باید کرد. در مجموع برای آخرین بخش از زنجیره تولید که تقاضا نام دارد چه برنامه هایی می توان در پیش گرفت؟
کهن هوش نژاد: ذهنیت ما از تولید، تولید صنعتی است در صورتی که تعریف بخشی از دنیا درباره تولید سرویس دهی است. موضوعی که در کشور ما مورد توجه قرار نگرفته است. اگر بحث سرویس را ملاک تولید قرار دهیم حوزه های دانش بنیان و استارتاپ های ما می توانند نقش خوبی در این حوزه ایفا کرده و اتفاق خوبی را رقم بزنند. اما در بحث تقاضا که بسیار مهم نیز هست تقاضای موثر باید ایجاد کرد. در بخش استارتاپی معمولا تقاضا شناسایی شده و تبدیل به تقاضای موثر می شود گاهی هم تقاضای جدید ایجاد می شود. باید بتوانیم خلاهای تقاضا را شناسایی کرده و آن ها را تبدیل به تقاضای موثر کنیم و از سوی دیگر پتانسیل های کشور را شناسایی کرده و برای آنها تقاضای موثر ایجاد کنیم.
به عنوان مثال تقاضای موثری را در بازار لوازم خانگی شناسایی شده و براساس آن تقاضای موثر ایجاد شود سپس از شرکت های دانش بنیان بخواهیم راهکارهایی ارائه دهد تا هزینه های تولید کاهش یابد بعد از آن نیز ابزارهای نوین مالی تعریف کنیم که بر اساس آن مردم با سرمایه اندک خود بتوانند خرید کرده و یا سرمایه گذاری کنند. در واقع باید تقاضای موثر را شناسایی و ایجاد و براساس آن تولید را تعریف کنیم .
برای شرکت های دانش بنیان و حوزه استارتاپی ما فرصت تاریخی و استثنایی است که بتوانیم از طریق آنها تولید را به سمتی ببریم که اقتصاد کشور را به طور کامل از گذشته خود منفک کنیم
* و نکته آخر؟
پاداش:جهش تولید ضرورت تاریخی و ساختاری اقتصاد ایران است و ارتباطی با مسائل امروز کشور مانند کرونا و افزایش نقدینگی، بازارهای متلاطم و.. ندارد. برای رسیدن به جهش تولید راه دیگری به جز میانبرها که کشورهای دیگر نیز رفتند و به موفقیت رسیدند نداریم، از طرف دیگر استفاده از ظرفیت های تمام نشدنی کشور چه به لحاظ انسانی و چه به لحاظ ساختاری وجود دارد همچنین برای شرکت های دانش بنیان و حوزه استارتاپی ما فرصت تاریخی و استثنایی است که بتوانیم از طریق آنها تولید را به سمتی ببریم که اقتصاد کشور را به طور کامل از گذشته خود منفک کنیم.
اقتصاد ایران یک اقتصاد نفتی بود، نعمت خدادادی که در صد سال گذشته توانستم از آن بهره مند شویم اما حالا دوران اقتصاد نفت به سرآمده و این موضوع با تحریم و کرونا برای کشور ما سریع تر شده است و حالا دیگر متنوع سازی اقتصاد و تقویت تولید گزینه ای اجتناب ناپذیر است.
موسوی: کشور ما ظرفیت رسیدن به جهش تولید را دارد بنابراین باید از فرصت بهینه ای که به دست آوردیم استفاده کرده و کشور را به سمت رشد و تعالی هدایت کنیم.
نظر شما