بازار؛ گروه بین الملل: «انوشیروان احتشامی» در طی مقاله ای نوشت: اگر فشار غرب عامل فشار در روابط چین و ایران باشد، عامل کشش یعنی مشارکت ۲۵ ساله با چین، روابط ایران و چین را برای دهههای آینده و همراه با آن، ژئوپلیتیک غرب آسیا را به طور فزایندهای شکل میدهد.
ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
تحت سرپرستی آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۹۸۹، استراتژی «نگاه به شرق» به رویکردی رایج تبدیل شده است. ایشان و شخصیتهای برجسته سیاسی مانند علی اکبر هاشمی رفسنجانی زمینه را برای روابط چین و ایران در دهه ۱۹۸۰ فراهم کرده بودند و پس از انتخاب رفسنجانی در سال ۱۹۸۹ به عنوان اولین رئیسجمهور جمهوری اسلامی ایران (بر اساس قانون اساسی بازنگری شده) این روابط سریعتر رشد کردند.
در دهه ۱۹۸۰، چین به عنوان تامینکننده اصلی تسلیحات برای ایران ظاهر شده بود، با حمایت از برنامه انرژی هستهای ایران موافقت کرده و شروع به نشان دادن خود در اقتصاد ایران کرده بود. نقش برجسته آن به عنوان سازنده سیستم متروی تهران در دهه ۱۹۹۰ حضور چین را در ایران تجسم کرد. چیزی که شاید کمتر قابل مشاهده بود میلیاردها دلار تجارت تسلیحاتی بود که به تقویت توان دریایی، نیروی هوایی و موشکی ایران کمک کرده است. برنامه موشکی ایران به قدری موفق بوده است که اکنون محصولات و فناوری های خود را به متحدان غیردولتی در منطقه و همچنین روسیه - غول نظامی در نوع خود صادر می کند.
خصومت ایران با غرب، بهویژه ایالات متحده امریکا امکان اشتراکگذاری بالای روایت سیاسی با جمهوری خلق چین در مورد نقش منفی «قدرتهای سلطهگر» در مناطق جهانی را فراهم کرده است
خصومت ایران با غرب، بهویژه ایالات متحده امریکا امکان اشتراکگذاری بالای روایت سیاسی با جمهوری خلق چین در مورد نقش منفی «قدرتهای سلطهگر» در مناطق جهانی را فراهم کرده است. اما در واقع تنشهای آمریکا و جمهوری اسلامی ایران برای اهداف بلندپروازانه اقتصادی چین در خلیج فارس یا در واقع در خود ایران مفید نیست، زیرا کاملاً واضح است که ایران تحریم شده محدودیتهای تجاری دارد.
برخلاف روابط این کشور با امارات که به طور تصاعدی بر اساس حوزه های مورد علاقه طرفین رشد کرده است، روابط اقتصادی با ایران مشروط به تعاملات (معمولاً خصمانه) ایران با غرب باقی مانده است.
تحریمهای ایران از اقتصادها و فناوریهای غربی، این کشور بالقوه عظیم را برای نیروهای تغییر در سراسر نظام بینالملل در حاشیه قرار داده است. تهران مطمئناً می تواند روی موقعیت جغرافیایی و وزن ژئوپلیتیک خود حساب کند تا خود را به محاسبات جهانی مرتبط کند، اما در این زمینه نیز ثابت کرده است که محدودیت هایی دارد. در واقع علی رغم هیاهو در مورد روابط نزدیک ایران و چین، شایسته است به خود یادآوری کنیم که تجارت دوجانبه آنها در کسری قرار دارد با توجه به روابط چین و اقتصادهای بزرگ شورای همکاری خلیج فارس.
با این حال در سطح ژئوپلیتیک، ایران برای چین اهمیت دارد، زیرا تنها حکومت در منطقه (به غیر از افغانستان) است که آشکارا با ایالات متحده آمریکا، قدرت خارجی مسلط در غرب آسیا و خلیج فارس دشمنی می کند. این بدان معناست که ایران برای ایجاد بلوک های قدرت رقیب با ایالات متحده آمریکا آمادگی دارد. آمادگی این کشور برای مقابله با آمریکا نیز آن را به وزنه تعادلی مفید برای چین تبدیل می کند.
این گفته آشکار است که تنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا می تواند روابط اقتصادی سودآور چین را با بقیه منطقه، به ویژه با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و همچنین عراق که چین به طور فزاینده ای در بخش هیدروکربن و توسعه زیرساخت های آن سرمایه گذاری می کند، از بین ببرد.
در واقع با ۱۰.۵ میلیارد دلار قراردادهای ساخت و ساز در سال ۲۰۲۱ تنها در عراق که این کشور را به بزرگترین ذینفع از سرمایه گذاری های طرح یک کمربند یک جاده چین در آن سال تبدیل کرده است، مشخص شده که چین مشتاق است فرصت ها را در سایر نقاط این منطقه کشف کند.
روابط با ایران از دیدگاه چین بسیار مهمتر است - عمدتاً به دلیل اجرای طرح یک کمربند یک جاده این کشور
روابط جمهوری خلق چین و جمهوری اسلامی ایران از سال ۲۰۱۸ و اعمال مجدد تحریم های شدید آمریکا علیه بخش انرژی ایران تیره شده است. روابط انرژی آنها نیز تحت تأثیر ظهور روسیه به عنوان تامین کننده نفت ارزان به چین از زمان آغاز جنگ در اوکراین و موقعیت مرکزی عربستان سعودی به عنوان شریک برتر نفت و مشتقات چین تضعیف شده است.
باید گفت روابط با ایران از دیدگاه چین بسیار مهمتر شده است، اما عمدتاً به دلیل اجرای طرح یک کمربند یک جاده این کشور. این مجموعه چند میلیارد دلاری از پروژههای زیرساختی که در اوراسیا قرار دارند و ارتباط بین چین و آسیای داخلی، آسیای غربی و قاره اروپا را تسهیل میکنند، مستقیماً به انطباق و مشارکت کشورهای محور ژئوپلیتیکی مانند ایران وابسته است که قلمروها و زیرساختها را ایجاد خواهند کرد.
مسیرهای بین چین و اروپا طرح یک کمربند یک جاده، همچنین برای شرکتها و کسبوکارهای چینی با فراهم کردن فرصتهایی برای اکتشاف و تصرف بازارهای جدید و بازیافت بسیاری از مازاد عرضه چین از مواد مانند کابل، فولاد و محصولات فولادی، سیمان و بتن و سایر محصولات تولیدی و نیمهساخته سود میرساند. بازارهای آسیا و آفریقا برای توسعه چین آماده شده اند و این ابتکار مسلماً سیستماتیک ترین و جامع ترین ابزار برای ایجاد ارتباط بلندمدت و طولانی مدت بین چین و سایر مناطق است.
سازمان همکاری شانگهای همکاری بین چین و ایران را تقویت و تغییر جهت ایران به شرق را تحکیم می کند
در چارچوب سفر بلندپایه رئیس جمهور شی جین پینگ به تهران در اوایل سال ۲۰۱۶ بود که در مورد توافقنامه گسترده ۲۵ ساله دوجانبه که سرانجام در سال ۲۰۲۱ امضا شد، مذاکره شد. علیرغم تردیدهای قبلی در مورد چین، در پایان دولت حسن روحانی بود که تهران قرارداد گستردهای را با چین امضا کرد و شراکت راهبردی جامعی را که قبلاً توافق شده بود، مورد توجه قرار داد.
اما در نهایت خروج ایالات متحده آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸ بود که تهران را مجبور کرد به تلاش برای حفظ تعادل بین روابط با چین و غرب پایان دهد. از قضا این اقدام آمریکا - قطعاً توسط دولت دونالد ترامپ (۲۰۱۶-۲۰۲۱) و همچنین پیشینیان او - بوده است که ایران را به سمت چین و سازمان همکاری شانگهای (SCO) سوق داده است که ایران در ماه مارس ۲۰۲۳ به عضویت کامل آن درآمد.
سازمان همکاری شانگهای همکاری بین چین و ایران را تقویت می کند و تغییر جهت ایران به شرق را تحکیم می کند. از آنجایی که تجارت غیرنفتی ایران با هشت کشور عضو سازمان همکاری شانگهای بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار است، سازمان همکاری شانگهای می تواند به عنوان سپری برای دفاع از جمهوری اسلامی در برابر فشارهای اقتصادی غرب تلقی شود و به آن فرصتی نهادی برای بررسی تجارت و سرمایه گذاری دوجانبه بدهد - فرصتهایی با اعضای آسیای مرکزی سازمان همکاری شانگهای و همچنین هند. اما برای تهران، نقش چین بهعنوان محور اصلی سازمان همکاری شانگهای است که شاید بیشترین اهمیت را داشته باشد.
اگر فشار غرب عامل فشار در روابط چین و ایران باشد، عامل کشش یعنی مشارکت ۲۵ ساله با چین، روابط ایران و چین را برای دهههای آینده و همراه با آن، ژئوپلیتیک غرب آسیا را به طور فزایندهای شکل میدهد
اگر فشار غرب عامل فشار در روابط چین و ایران باشد، عامل کشش یعنی مشارکت ۲۵ ساله با چین، روابط ایران و چین را برای دهههای آینده و همراه با آن، ژئوپلیتیک غرب آسیا را به طور فزایندهای شکل میدهد. در حالی که این مشارکت نسبت به تعهدات واقعی ضعیف است، اهداف مشخصی را تعیین نمی کند و در یک جدول زمانی مبهم است، امضای توافقنامه تجارت و سرمایه گذاری در مارس ۲۰۲۱ به نشانه همجواری پکن و تهران در ایران ارائه شد.
علیرغم محدودیتهای معین، این توافق ردپایی محو نشدنی در محور شرق ایران به جا میگذارد، زیرا ایران را از غرب دورتر میکند. جای تعجب نیست که انرژی و زیرساخت ها در قلب توافق قرار دارند.
در مورد انرژی علیرغم عدم تمایل چین به نقض آشکار تحریم های اعمال شده توسط آمریکا علیه ایران، دو طرف متعهد به همکاری نزدیک تر هستند. بنابراین چین واردات نفت خود را از ایران به بین ۷۰۰ هزار تا ۷۸۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۲۱ افزایش داد.
شرکت ملی نفت چین در خط مقدم مشارکت انرژی نه تنها برای سرمایه گذاری در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ایران بلکه برای ایجاد روابط در توسعه انرژی های تجدیدپذیر در ایران و توسعه خطوط لوله شرق به غرب از ایران قرار دارد. مسیرهای شمال-جنوب و شرق-غرب برای تجارت و همچنین خطوط لوله نفت با وجود تحریم های ایران و با وجود انزوای روسیه پس از حمله به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ در حال بررسی هستند.
در واقع، انزوای ژئوپلیتیکی روسیه ممکن است نقش ایران در ابتکار یک کمربند یک جاده و تسهیل تجارت چین با اروپا و گسترش نفوذ آن در آسیای مرکزی که تا آن زمان «حیاط خلوت» استراتژیک روسیه بود را پررنگ تر کرده باشد.
با این حال کاهش صادرات نفت روسیه به چین و هند در واکنش به تحریمهای غرب، ضربه قابل توجهی در تجارت انرژی چین و ایران ایجاد کرده است. این شکاف می تواند در آینده بیشتر شود زیرا چین یک قرارداد تجاری بلندمدت قابل توجه با قطر منعقد می کند تا انتقال چهار میلیون تن گاز مایع را تضمین کند. این قرارداد جاهطلبیهای ایران برای تبدیل شدن به یک صادرکننده گاز طبیعی به چین (و هند) را هدف قرار خواهد داد.
اگر نیاز چین به انرژی از ایران در دوره آتی به طور محسوسی کاهش یابد و اگر تحریمهای آمریکا پابرجا بماند، ایران چارهای جز دوبرابر کردن مزیتهای ژئوپلیتیکی که میتواند به طرح یک کمربند یک جاده چین بهعنوان محرک شراکت اقتصادی آنها ارائه دهد، نخواهد داشت.
بدون شک بازار بزرگ و نسبتا بکر ایران با بیش از ۸۰ میلیون نفر جمعیت، پایگاه وسیع منابع طبیعی و نیروی کار جوان و تحصیلکرده ، آن را به یک اقتصاد جذاب برای تعامل با چین تبدیل کرده است
علاوه بر این، قرارداد مشارکت ۲۵ ساله، نگرانی طرف ایرانی از تسلیم شدن در برابر چین را کاهش نداده است. ترس از تسلط چین بر اقتصاد ایران و بهره برداری این کشور از منابع عظیم زمینی و فراساحلی کشور نگرانی دائمی بوده است، حتی توسط آن دسته از چهره هایی که دسترسی چین به ایران را تسهیل کرده اند. ترس در میان روشنفکران و اعضای نخبگان سیاسی متمایل به اصلاحات در مورد جهت گیری اقتدارگرایانه جمهوری اسلامی به دلیل روابط نزدیکتر با چین نیز قابل توجه است.
بدون شک بازار بزرگ و نسبتا بکر ایران با بیش از ۸۰ میلیون نفر جمعیت، پایگاه وسیع منابع طبیعی و نیروی کار جوان و تحصیلکرده، آن را به یک اقتصاد جذاب برای تعامل تبدیل کرده است.
با این حال تا زمانی که در خارج از شبکه های عادی تجارت و سرمایه گذاری جهانی باقی بماند، درک این پتانسیل دشوار خواهد بود و برای کشوری مانند چین، قرار دادن بسیاری از تخم مرغ های خود در این سبد خطرناک است. بنابراین، چین روابط خوب و مثبتی با ایران حفظ خواهد کرد اما احتمالاً بسیاری از منابع اقتصادی خود را صرف همکاری با همسایگان عرب ایران خواهد کرد.
نظر شما