بازار؛ گروه انرژی: زنگ خطر برای فرونشست زمین در تهران به صدا درآمد است. درحالی استانداردهای اروپا فرونشست ۴ سانتیمتر در سال را شرایط بحرانی میداند که به گفته علی بیت اللهی مدیربخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه و شهرسازی در برخی از مناطق تهران میزان فرونشست خاک به حدود ۲۶ سانتی متر یعنی ۶ برابر حد بحرانی در اروپا رسیده است. حفر بیش از اندازه چاه، کشت نادرست محصولات کشاورزی و عدم تغذیه زمین از جمله اقداماتی است که بی توجهی به آنها تهران را در معرض آسیب بیشتری قرار داده است.
او میگوید: فرونشست زمین در تهران میزان آسیب پذیری در برابر زلزله را چندین درصد بالا برده است. هرچند که او نابودی محیط زیست و خشک شدن زمینهای کشاورزی را بزرگترین آسیب فرونشست زمین میداند، اما تاکید میکند که راهآهن تهران- مشهد که مهمترین خط ریلی کشور است، خطوط اتصال جنوب کشور به شبکه سراسری برق، پالایشگاه نفت تهران در ری و خطوط انتقال نفت و گاز و بنزین و دکلهای برق همگی در کام فرونشست قرار گرفتهاند. او ادامه میدهد: بحران از آنچه گمان میکنیم بسیار نزدیک تر است. به چشم خود دیدم که دیوار بسیاری از خانههای مناطق جنوب تهران ترک خورده است. مدیربخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه و شهرسازی می گوید: فرونشست زمین میزان تخریب ساختمانها در برابر زلزله حداقل ۳۰ درصد افزایش میدهد. متن کامل گفتگوی بازار با علی بیت اللهی مدیربخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه و شهرسازی را در ادامه می خوانید:
*آمارهای متفاوتی از میزان فرونشست زمین در سالهای گذشته اعلام شده است. در حال حاضر بیشترین نشست زمین در کدام منطقه تهران بوده است؟
بر اساس بررسی هایی که در مرکز تحقیقات راه و شهرسازی انجام شده میزان فرونشست در جنوب غرب تهران پارسال حدود ۲۴ سانتی متر بوده است. در دشت ورامین و اراضی محدوده معین آباد و سمت جنوبی ورامین به سمت جاده قم میزان فرونشست زمین حدود ۱۸ سانتی متر گزارش شده است. همچنین نشست در دشت شهریار ۲۰ تا ۲۵ سانتی متر و در اشتهارد ۱۳ سانتی متر بوده است. البته فرونشست زمین تنها محدود به تهران نبود و در برخی از استانها حتی شرایط بدتر است. به عنوان مثال آخرین گزارش سازمان زمینشناسی ایران نشان میدهد که در استان فارس در فاصله بین دشت صفا و جهرم فرونشست زمین به رقمی حدود ۵۴ سانتیمتر در سال رسیده است. یعنی ۱۲ برابر چیزی که از آن به عنوان شرایط بحرانی در اروپا یاد میشود. این اعداد نشان می دهد که هیچ کشوری توان رقابت با ایران البته در فرونشست زمین و بی توجهی به فاکتورهای موثر در آن را ندارد.
گزارش سازمان زمینشناسی ایران نشان میدهد که در استان فارس در فاصله بین دشت صفا و جهرم فرونشست زمین به رقمی حدود ۵۴ سانتیمتر در سال رسیده است. یعنی ۱۲ برابر چیزی که از آن به عنوان شرایط بحرانی در اروپا یاد میشود
* میزان فرونشست در سایر کشورها تا چه اندازه است. آیا استانداری برای آن وجود دارد؟
استانداردی که اروپا برای حد بحران تایید کرده، فرونشست سالانه ۴ سانتی متر است و در صورتی که بیشتر از این باشد حالت بحرانی تلقی شده و باید اقدامات لازم برای مقابله با آن صورت گیرید. اما متاسفانه در تهران فرونشست زمین به ۶ برابر حد استاندارد اروپا رسیده ولی بازهم بحران جدی گرفته نمیشود.
با وجود اینکه تهران یک استان نیمه خشک محسوب میشود، اما میزان مصرف آب در آن فاصله زیادی با استانداردهای جهانی دارد. به طوری که بر اساس تازهترین آمار اعلامی میزان مصرف آب شرب از مرز ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار مترمکعب هم گذر کرده است. به طور قطع در صورت ادامه این وضعیت اضافه برداشت از منابع زیرزمینی و البته فرونشست زمین هم ادامه خواهد داشت. در چنین شرایطی چه خطراتی را پایتخت را تهدید میکند؟
مهمترین مولفهای که فرونشست زمین به شدت آنها را تهدید میکند، زمینهای کشاورزی و محیط زیست است. ساختمانهایی که تخریب میشوند را میتوان ترمیم کرد، اما دشت ورامین و شهریار و اشتهاردی که به دلیل نشست زمین کمپاکت شده و حالت سیمانی پیدا کردهاند را نمی توان به حالت قبل بازگرداند. خسارت دشتی که خاصیت کشاورزی خود را از دست داده را نمی توان با هیچ عددی تخمین زد. نشست زمین آبخوان را از کیفیت میاندازد. یعنی اجازه نمیدهد در خلل و فرج خاک و آبخوان، آب جمع شود. ضریب ذخیره و هدایت آب و انتقال آب تغییر میکند و به حالت سابق برنمیگردد. بنابراین این اولین اثرات بر خاک است. بعد از آن کاهش رطوبت در خاک سبب میشود، پوشش گیاهی کاهش پیدا کند و فرسایش خاک اتفاق میافتد. از طرفی وقتی امکان نفوذ آب به زمین وجود نداشته باشد، آبها به صورت روان آب روی سطح زمین جاری می شوند و به نوعی پوشش خاکی و زمینهای مغذی کشاورزی شسته میشود و این اراضی به صورت تدریجی به محدودههای کویری تبدیل میشوند.
در حال حاضر حدود ۲۵ سانتی متر در برخی از نقاط تهران فرونشست زمین رخ میدهد این یعنی اینکه بعد از ۱۰ سال ممکن است زمین در برخی از مناطق ۲.۵ متر نشست کند و روی سطح زمین شکافهای ممتدی و بسیار خطرناکی ایجاد شود. رد شدن این شکافها از وسط مزارع حتی آبیاری زمینها را تحت شعاع قرار داده و اجازه نمیدهد که آبیاری به درستی انجام شود. علاوه بر این اگر این شکاف زیر خطوط نفت، گاز یا دکلهای برق یا مسیرهای مواصلاتی مثل مسیر راه آهن و اتوبان اتفاق بیفتد حتما تصادف زا بوده و و منجر به بروز بحرانهای دیگری میشود.
ساختمانهایی که تخریب میشوند را میتوان ترمیم کرد، اما دشت ورامین و شهریار و اشتهاردی که به دلیل نشست زمین کمپاکت شده و حالت سیمانی پیدا کرده اند را دیگر نمی توان به حالت قبل بازگرداند. هیچ عددی نمی توان برای خسارتی که فرونشست به محیط زیست وارد میکند، متصور بود
* از آنجاییکه بخش زیادی از تهران روی گسل زلزله قرار داشته و بسیاری از از احتمال وقوع زلزله بزرگ در تهران خبر می دهند، فرونشست زمین تا چه اندازه می تواند آسیب های ناشی از زلزله را افزایش دهد ؟
فرونشست عامل ایجاد زلزله نیست اما در تخریب زلزله یک علت مضاعف بوده و یک عامل تشدید کننده است. اگر در یک زون فرونشست زمین حدود ۲۰ سانتی متر بوده و در این زون حدود هزار پلاک ساختمانی وجود داشته باشد، از این هزار تا پلاک ساختمانی نزدیک به ۳۰ تا ۴۰ درصد ساختمانها ترک خواهند خورند و به نوعی ضعیف میشوند. حالا اگر در منطقهای که خانههای ضعیف هستند زلزله اتفاق افتد، تخریب حدود ۳۰ درصد افزایش مییابد. به عنوان مثال اگر در یک زلزله ای در حال عادی ۵۰۰ پلاک ساختمانی آسیب میدید به دلیل فرونشست زمین حداقل ۸۰۰ پلاک ساختمانی آسیب خواهد دید. البته اگر این آمار را به تعداد بالای ساکنان در شهر تهران تعمیم دهیم متوجه میشویم که با چه خطر بزرگی مواجه هستیم. از طرفی نباید فراموش کرد که مناطق جنوبی تهران و دشتهای پایتخت عمدتا جز مناطق کم برخورداری هستند که استانداردهای ساخت خانه عمدتا رعایت نشده و به واسطهها فرونشست زمین حالا دیگر بیشتر این خانهها دیگر امن نیستند و خطر تخریب شدن ساکنین آنها را تهدید میکند. در بازدیدهایی که از مناطقی همچون ورامین داشتیم متوجه شدیم که دیوار بیشتر خانه های این منطقه دچار ترک هستند.
* برای بسیاری سوال است که چطور اضافه برداشت آب از منابع زیر زمینی به فرونشست زمین منجر می شود؟
اجازه بدهید خیلی ساده توضیح بدهم. اگر آب در لابلای دانههای خاک در زیر زمین آب وجود داشته باشد، نوعی فشار منفی ایجاد میکند که بارگذاری آن روی سطح زمین، مانع نشست میشود از آن طرف هم وزن لایههای فوقانی خاک هم همین طور یک فشاری را به زیر وارد کرده که اگر دانه های خاک توانانی تحمل آن را نداشته باشد، منجر به نشست خواهد شد. برای درک بهتر این مساله شما بادکنکی را در نظر بگیرید که داخل آن را با آب پر کردهاید. این بادکنک در برابر نیرو مقاومت بیشتری از خود نشان میدهد اما وقتی که داخل آن چیزی نباشد مقاومت کمتری را در برابر نیروهای بیرونی خواهد داشت. در زمین هم همینطور است. وقتی چاههای زیادی حفر میشود و بیش از تغذیه آبخوانها از آن آب برداشت می شود، آب درون لایههای خاک کشیده میشود؛ مثل میوه ای که آب آن کشیده و مچاله شده است.
در مجموعه وزارت جهاد کشاورزی هیچ برنامه ای برای مدیریت کشت وجود ندارد. چرا باید در یک منطقه ای که فرونشست زمین در آن ۵ تا ۶ برابر استاندارد سایر کشورها است، کشت محصولات آب بر چه توجیهی غیر از سوء مدیریت میتواند داشته باشد
* بحران فرونشست آب مسالهای نیست که یک دستگاه به تنهایی قادر به حل آن باشد. در حال حاضر دستگاههای مسئول در برابر فرونشست زمین کدام دستگاه ها هستند و کوتاهی آنها چه تاثیری در بدتر شدن شرایط دارد؟
نزدیک به ۵۰ هزار حلقه چاه مجاز و نزدیک به ۳۰ هزار حلقه چاه غیر مجاز در تهران حفر شده است. حتی برآوردهایی که ما انجام دادیم تعداد چاههای استان حتی بیش از اینهاست. چاههای مجاز و غیر مجاز مدام آبهای زیر سطحی را بیرون میکشند بدون اینکه جایگزینی برای آن وجود داشته باشد. حالا سفرههای زیرزمینی ما به شدت خالی شدهاند. زمانی در ورامین ۲۰ متر زمین را میکندید به آب میرسید اما حالا در همین منطقه بعد از ۱۳۰ متر کندن زمین هم به آبی وجود ندارد.
اما فرونشست زمین دلیلهای دیگری هم دارد. یکی از آنها بی توجهی به شیوههای مدرن آبیاری است. معمولا در کشور و البته تهران بعد از استحصال بی رویه یک آبیاری بی قاعده و غیر اصولی انجام میشود. آب را به صورت غرقابی در زمین رها میشود. در این روش حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد آب تبخیر میشود و عملا هیچ فایده ای ندارد. آبیاری به این روش مصرف آب را به شدت بالا میبرد و با توجه به اینکه تهران یک شهر نیمه خشک محسوب میشود به هیچ وجه مناسب پایتخت نیست، البته سخن درستتر این است که این روش اصلا مناسب اقلیم و کشور ما نیست. اما متاسفانه شاهد هستیم که به دلیل نبود الگوی کشت و آموزشهای لازم همچنان کشاورزی در بیشتر نقاط کشور به این صورت انجام میشود و کشاورزان برای تامین این حجم از آب چاههای بیشتری حفر میکنند و مقدار بیشتری آب برداشت میکنند.
از طرف دیگر در مجموعه وزارت جهاد کشاورزی هیچ برنامه ای برای مدیریت کشت و زرع وجود ندارد. چرا باید در یک منطقه ای که فرونشست زمین در آن ۵ تا ۶ برابر استاندارد سایر کشورها است، کشت محصولات آب بر چه توجیهی غیر از سوء مدیریت میتواند داشته باشد.
تغذیه مصنوعی سفرههای زیر زمینی یکی دیگر از راههایی است که میتواند به بهتر شدن ذخایر زیرزمینی کمک کند. در بسیاری از کشورها در مواقعی که به آب باران دیگر نیازی نیست، آبهای جاری و سیلابها را به سمت استخرها یا گودهای بزرگی هدایت میکنند تا از آنجا به صورت آرام آرام به سطح خاک نفوذ کرده و سفرههای زیر زمینی را تقویت و تغذیه کند. این وظیفه هم بر عهده وزارت نیرو است که به خوبی انجام نشده است. البته مسئولان وزارت نیرو مدعی هستند که اقدامات متعددی را برای تغذیه سفرهای زیر زمینی انجام دادهاند یا مسئولان وزارت جهاد مدعی افزایش بهرهوری و راندمان آب و استفاده از شیوههای نوین آبیاری هستند، اما «رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون». اگر این اقدامات به خوبی انجام شده بود هم اکنون وضعیت فرونشست زمین در تهران تا این اندازه پیشرفت نکرده بود. به خوبی نشان دهنده عملکرد دستگاههای مسئول در این رابطه هستند.
حتی اگر در سالهای آتی بارندگی بیش از حد نرمال هم باشد آب دیگر نمیتواند در لایههای خاک نفوذ کند چراکه این لایهها بر اثر فشار آب کمپاکت شدهاند. متاسفانه به این حالت مرگ آبخوان و دشت گفته میشود که ما هم اکنون در بسیاری از دشت های اطراف تهران شاهد آن هستیم
* در دو سال گذشته شرایط بسیار خوبی را به لحاظ بارندگیها در کشور شاهد بودیم. این بارندگیها چه تاثیری را در کاهش فرونشست زمین در تهران داشته است؟ در صورت تداوم این بارندگی ها آیا می توان امید داشت که فرونشست زمین در تهران به صفر برسد؟
برای پاسخ به این سوال بازهم از مثال میوه استفاده میکنم. میوه ای که آب آن کشیده شده و پوسته آن چروکیده و خراب شده حتی اگر آب هم به آن تزریق شود باز به حالت اول نمیتواند بازگردد. سطح آب در زمینهای تهران به شدت پایین رفته است. برداشتهای بیش از اندازه لایههای فوقانی لایههای تحتانی را فشرده کرده و زمین مثل سیمان شده است. معنای آن این است حتی اگر در سالهای آتی بارندگی بیش از حد نرمال هم باشد آب دیگر نمیتواند در لایههای خاک نفوذ کند چراکه این لایهها بر اثر فشار آب کمپاکت شدهاند. متاسفانه به این حالت مرگ آبخوان و دشت گفته میشود که ما هم اکنون در بسیاری از دشت های اطراف تهران شاهد آن هستیم. با اطمینان میگویم که محدوده ورامین، اشتهارد و شهریار به لبه تیغ رسیدهاند. شرایط در جنوب تهران به دلیل تغذیه ای که از طریق پسماند صورت میگیرد، کمی بهتر است، اما معنای این جمله به عادی بودن شرایط نیست. زمانی در محدوده جنوب غرب تهران بعد از حفر ۳ متر زمین به آب میرسیدیم؛ اما حالا برای رسیدن به آب باید ۴۵ متر چاه حفر شود.
* آیا الزام قانونی برای جلوگیری از اقدامات تشدید کننده در فرونشست زمین وجود دارد؟
خوشبختانه در قانون جدید مدیریت بحران مساله فرونشست و محافظت از زیر ساختها مورد توجه قرار گرفته است. هم اکنون هم جلساتی را در این خصوص برگزار می شود. به نظر می رسد مسئولین دستگاه های مختلف بعد از سالها اهمیت این مساله را فهمیده و طرح آن حداقل به روی میز جلسات رسیده است. اما اقدامات عملیاتی لازم برای مقابله با آن به کندی در حال انجام است.
نظر شما