تیمور رحمانی: برخلاف تصور تقریبا غالب صاحبنظران، افزایش بازارمحوری فرآیند تامین مالی به هیچ وجه اقتصاد را از خلق اعتبار برای رشد اقتصادی بینیاز نمیسازد. اقتصادی که قرار است رشد کند، حتما متناسب با آن نیاز به خلق اعتبار جدید (نه تمدید یا امهال اعتبارات موجود) دارد. دلیل ساده است. حتی یک فرد نیز میتواند مثلا با فروش نسیه اعتبار خلق کند. اما مشکل این است که این خلق اعتبار سبب ایجاد یک دارایی برای اعتباردهنده و یک بدهی برای اعتبارگیرنده شده است که قابل تبدیل آسان به سایر کالاها و داراییها نیست و پذیرش عمومی ندارد و به همین دلیل به خلق اعتبار بانکی نیاز است.
به همین دلیل، اساسا اقتصادی که در حال رشد است، حتی در فقدان تورم، در عمل هیچگاه از منظر اقتصاد کلان اعتبارات موجود در آن بازپرداخت نمیشود، بلکه در حقیقت امهال میشود. نه تنها از منظر اقتصاد کلان کل اعتبارات نظام بانکی بازپرداخت نمیشود و در حال امهال پیوسته است، بلکه نیاز به اعتبار جدیدی به طور خالص دارد. (توجه شود منظور از امهال آنطور که در سالهای اخیر بسیار مطرح بوده و وامی که معوق شده مورد امهال قرار گرفته است، نیست بلکه یک بنگاه بسیار سالم به دلیل تداوم فعالیت به امهال نیاز دارد؛ به این معنی که اعتبارات قبلی را بازپرداخت میکند و اعتبارات جدیدی دریافت میکند یا بنگاهی در حال بازپرداخت است و همزمان بنگاهی در حال دریافت اعتبار جدید است.)
اگر این اعتبار متناسب با رشد اقتصادی خلق نشود، تبدیل به مانعی برای رشد اقتصادی میشود. ابداع پول کاغذی و سپس پول بانکی و عبور از پول دارای ارزش ذاتی دقیقا از این نیاز رشد اقتصادی به خلق اعتبار سرچشمه گرفته است، اما اگر خلق اعتبار برای تداوم رشد اقتصادی امری اجتنابناپذیر است، آیا این به آن معنی است که باید فرآیند تامین مالی بانکمحور باشد، نه بازارمحور؟ نه ضرورتا. فرآیند تامین مالی موضوعی متفاوت از خلق اعتبار برای رشد اقتصادی است، اما بدون خلق اعتبار اساسا تامین مالی جدید بازارمحور هم در بلندمدت ناممکن است. هنگامی که خلق اعتبار در اقتصاد صورت میگیرد، میتواند مستقیما در اختیار بنگاههایی قرار گیرد که برنامه ایجاد و توسعه فعالیت اقتصادی دارند و لذا رشد اقتصادی محصول کسب و کار آنها است و در این شرایط تامین مالی بانکمحور بوده است.
اما خلق اعتبار میتواند مثلا برای دولت باشد و پس از خرج شدن اعتبار توسط دولت، منابع مالی جدید توسط اشخاص صرف خرید اوراق بدهی یا سهام شرکتها شود و شرکتها برای ایجاد و توسعه فعالیت خود از آن بهره گیرند و در این شرایط تامین مالی بازارمحور صورت میگیرد.
آشکار است در هر دو مورد اشاره شده، خلق اعتبار جدید مورد نیاز بوده و بدون آن امکان ایجاد و بسط فعالیت اقتصادی بنگاهها وجود نداشته است. هیچ ضرورتی ندارد که نتیجه دو مورد اشاره شده برای سرمایهگذاری و رشد اقتصادی متفاوت باشد. آنچه با اهمیت است خلق اعتبار متناسب با ظرفیت جذب و ظرفیت ایجاد و بسط فعالیت اقتصادی و لذا ظرفیت رشد اقتصادی است و این ظرفیت رشد اقتصادی البته با صرف خلق اعتبار ایجاد نمیشود و عوامل تعیینکننده آن همان چیزهایی است که در بحث بسترسازی رشد اقتصادی به آنها اشاره میشود.
نظر شما