بازار؛ گروه بین الملل: روابط ژاپن با خلیج فارس به لحاظ تاریخی بر اساس نیازهای انرژی تعریف شده است؛ در حالی که این رابطه در سال های اخیر به طور قابل توجهی گسترش یافته است.
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، امارات و قطر، منابع اصلی نفت و گاز طبیعی مایع هستند. به عنوان مثال، مدیرعامل قطرگس(شرکت گاز قطری که در زمینه تولید گاز طبیعی و الانجی فعالیت می کند) تقریباً یک ماه پس از زلزله بزرگ در شرق ژاپن در سال ۲۰۱۱ به ژاپن سفر کرد تا در صورت نیاز، تضمین هایی را درباره عرضه اضافی ارائه دهد.
در سال ۱۹۹۱، ژاپن به مشتری اصلی گاز قطر تبدیل شد و چوبو الکتریک پاور به عنوان اولین شرکتی در نظر گرفته شد که با قطرگس به انعقاد قرارداد پرداخت. در سال ۱۹۹۷ نیز اولین محموله ال ان جی قطر به ژاپن صورت گرفت. در سال ۲۰۱۹، قطر سومین منبع بزرگ گاز مایع برای ژاپن پس از استرالیا و مالزی بود. قبل از آن و در سال ۲۰۱۵، ژاپن بزرگترین مقصد صادرات ال ان جی قطر بود و بر همین اساس، انتظار میرود قطر تا سال ۲۰۵۰ از وعده ژاپن برای تولید گازهای گلخانهای صفر خالص بهره مند شود، که ممکن است به معنای تغییر زغال سنگ به ال ان جی باشد.
در همین راستا، موتگی توشیمیتسو، وزیر امور خارجه ژاپن صراحتاً و به طور مستقیم گفته است: در زمینه امنیت انرژی، ما برای تامین ۹۰ درصد نیاز نفت خام خود به خاورمیانه وابسته هستیم و به همین دلیل است که صلح و ثبات کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را حیاتی می دانیم و این موضوع برای ما بسیار مهم است.
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، در مجموع، به طور مداوم ۷۰ تا ۷۵ درصد نفت (خام و فرآورده) نیاز ژاپن را تامین کرده اند. برای دو ماه متوالی در ماه مه و ژوئن ۲۰۱۹، امارات، حتی به بزرگترین تامین کننده نفت خام ژاپن تبدیل شد، زیرا ژاپن تحت فشار دولت ترامپ واردات از ایران را کاهش داد. در همین راستا، دولت ژاپن مدتهاست که رویکرد «برد دوگانه» را اعمال کرده است که به موجب آن معاملات منعقد شده برای تامین نفت و انرژی اغلب با صنایع ژاپنی همراه است که زیرساختهای صادراتی مانند نیروگاهها یا فناوری بازیافت آب را فراهم میکنند.
دسترسی به نفت و انرژی پایدار از خلیج فارس، هدف اصلی ژاپن همراه با زنجیره های تامین سوخت آمونیاک جدید برای حمایت از حرکت این کشور به سمت بی طرفی کربن است
در عین حال، دسترسی به نفت و انرژی پایدار از خلیج فارس، هدف اصلی ژاپن همراه با زنجیره های تامین سوخت آمونیاک جدید برای حمایت از حرکت این کشور به سمت بی طرفی کربن است. همچنین، با کاهش بیسابقه جمعیت ژاپن، نیاز به بازارهای رشد جدید وجود دارد. به این ترتیب، تجارت غیرنفتی به دلیل همسویی بین تمایل ژاپن برای احیای اقتصاد خود و برنامه های تنوع اقتصادی در خلیج فارس افزایش یافته است. وزارت اقتصاد، تجارت و صنعت ژاپن طرح کمک سبز را به کشورهای در حال توسعه برای حمایت از فناوری های حفاظت از محیط زیست و حفظ انرژی که می تواند به تحریک رشد اقتصادی ژاپن کمک کند، ترویج کرده است.
ژاپن با به اشتراک گذاشتن فناوری های انرژی خورشیدی و انرژی های تجدیدپذیر در ازای تامین پایدار نفت و گاز، به طور فعال انگیزه منطقه برای پایداری و تنوع اقتصادی را پذیرفته است. با این حال، چنین دیپلماسی تجاری در قبال خلیج فارس را نمی توان از مسائل مهم امنیتی منطقه جدا کرد. نقش ژاپن در امنیت خلیج فارس از نظر تاریخی بی سابقه نیست.
آنچه اغلب نادیده گرفته میشود، این است که در طول جنگ دهه ۱۹۸۰ ایران و عراق، دیپلماسی شاتل ژاپن بر اساس برخی گزارشها تقریباً به آتشبس منجر شده بود، در حالی که کشورهای غربی دشمنی بیشتری با ایران داشتند. درک ژاپن از ارتباط استراتژیک خلیج فارس در واقع چندین مرحله را پشت سر گذاشته که هر بار با یک احساس آسیب خاص و افشای دردناک فقدان نفوذ استراتژیک ژاپن برای شکل دادن به نتایج همراه بوده است.
از اولین شوک نفتی تا دو جنگ خلیج فارس تا چالش هستهای ایران و بحران قطر، این ناتوانی از عوامل متعددی از جمله محدودیتهای قانون اساسی ژاپن برای استقرار نیروهای نظامی خود و احتیاط از دخالت در سیاستهای پیچیده منطقه ناشی میشود. چندین چارچوب نظری برای توضیح رفتار ژاپن در خلیج فارس پیشنهاد شده است. جای تعجب نیست که با توجه به عمق پیوندهای تجاری آن با منطقه، سیاست خارجی ژاپن در قبال خلیج فارس با تاکید شدید بر همکاری اقتصادی و کمک های توسعه، لیبرال دیپلماتیک و غیر مناقشه برانگیز توصیف شده است.
در حالی که چتر گسترده سیاست خارجی ژاپن به عنوان «راهبرد واقع گرایی دریایی» توصیف شده است، به نظر می رسد که این کشور در سیاست خارجی خود در خاورمیانه به ویژه در طول جنگ با تروریسم به رهبری ایالات متحده، عمل گرایی و ارزش های تجاری را در اولویت قرار داده است و علیرغم وجود این سیاست، روابط خود را با ایران حفظ کرده است
در حالی که چتر گسترده سیاست خارجی ژاپن به عنوان «راهبرد واقع گرایی دریایی» توصیف شده است، به نظر می رسد که این کشور در سیاست خارجی خود در خاورمیانه به ویژه در طول جنگ با تروریسم به رهبری ایالات متحده، عمل گرایی و ارزش های تجاری را در اولویت قرار داده است و علیرغم وجود این سیاست، روابط خود را با ایران حفظ کرده است؛ به طوری که دولت بوش آن را بخشی از محور شرارت نامید.
فعالیتهای ژاپن در خلیجفارس اغلب از نظر تئوریهای موازنه قدرت ارزیابی نمیشود، اگرچه برخی معتقدند که ایده همکاری دریایی ژاپن و هند به این معنی است که ژاپن گامی در جهت حمایت از ساختار موازنه قدرت در اقیانوس هند برداشته است. با این حال، گفته میشود که ژاپن در حال همکاری با ایالات متحده به ویژه با استقرار نیروهای نظامی برای حمایت از مأموریت ثبات در عراق پس از سال ۲۰۰۳ بوده است.
در همین راستا، به نظر میرسد که این دوره از این اقدامات آشکار، استثنایی برای تلاشهای تاریخی ژاپن برای مصون سازی (hedging) بوده است. بیشتر ادبیات موجود در مورد استراتژی ژاپنی «مصون سازی» در ارتباط با چین، با تمرکز بر آسیای شرقی، آسیای جنوب شرقی، و چشم انداز ایندو_پاسیفیک در نظر گرفته شده است. از طرفی، سیاستهای ژاپن در خلیجفارس به سختی مبتنی بر بحث های گستردهتر در مورد پوشش ریسک ژاپن قرار گرفته است. با این حال، این فصل نشان میدهد که برخی از ویژگیهای پوشش ریسک ممکن است تا حدودی تلاشهای ژاپن را برای ایجاد موقعیت دقیقتر در قبال ایالات متحده و ایران، و حتی قبل از آن در طول بحران نفتی دهه ۱۹۷۰ و جنگ دهه ۱۹۸۰ ایران و عراق توضیح دهد.
همانطور که یکی از حامیان برجسته پوشش ریسک پیشنهاد کرده است، مصون سازی در مورد عدم همسویی دقیق نیست، زیرا معمولاً شامل همسویی های چند جانبه می شود، یعنی به طور همزمان پرورش، حفظ و تقویت مشارکت با هر تعداد قدرت و بازیگر تا زمانی که امکان پذیر باشد. بنابراین، مصون سازی مستلزم مقدار مشخصی از فعالیت استراتژیک و تنوع است. اصرار بر عدم جانبداری یکی دیگر از شاخصهای پوشش ریسک است، زیرا نشاندهنده تلاشهای پیگیر ژاپن در طول سالها برای اتخاذ یک نقطه میانی ظریفتر و متمایز از قدرتهای غربی، از جمله متحد کلیدی آن در ایالات متحده است.
برای ژاپن این موضوع مشکلساز است که با وجود تلاشهای توکیو برای معرفی خود بهعنوان مشارکتکننده مستقلتر «فعال» در صلح و امنیت تحت دولت دوم آبه شینزو از سال ۲۰۱۳ به بعد، برخی از رهبران خلیج فارس، روابط این کشور را با متحد ایالات متحده خود «باندبازی» میدانند. این تصور نقش بالقوهای را در شکلدهی به ساختار امنیت منطقهای، بهویژه با تلاشهای آبه برای ایجاد یک رابطه شخصی قوی با دونالد ترامپ در دوران دولت ترامپ، کاهش داده است.
ادامه وابستگی به ائتلاف ایالات متحده برای مقابله با تهدیدهای امنیتی نزدیک به چین و کره شمالی نیز به این معنی است که حمایت از مواضع ایالات متحده در خلیج فارس از دریچه تقسیم بار اتحاد برای ژاپن نیز تفسیر می شود. در حالی که حس احتیاط فزاینده ای در کنار افزایش نفوذ چین در خلیج فارس پدیدار می شود، این مسئله هنوز به سیاست های موازنه کامل قدرت تبدیل نشده است.
همکاری بیوقفه ژاپن با هند در توسعه بنادر کشورهای ثالث خلیج فارس و همگرایی فزاینده منافع در خطوط حیاتی دریایی ارتباطی و دریایی هنوز به تلاشهای هماهنگ برای شکل دادن به مجموعه امنیتی خلیج فارس تبدیل نشده است
علاوه بر این، همکاری بیوقفه ژاپن با هند در توسعه بنادر کشورهای ثالث خلیج فارس و همگرایی فزاینده منافع در خطوط حیاتی دریایی ارتباطی و دریایی هنوز به تلاشهای هماهنگ برای شکل دادن به مجموعه امنیتی خلیج فارس تبدیل نشده است.
نظر شما