۱۹ آذر ۱۴۰۲ - ۰۷:۴۰
سناریوهای احتمالی پیامدهای اقتصادی جنگ غزه؛ جنگ گسترده منطقه ای در راه است؟
در مقاله ای مطرح شد

سناریوهای احتمالی پیامدهای اقتصادی جنگ غزه؛ جنگ گسترده منطقه ای در راه است؟

 با ادامه جنگ در غزه، باید دید که آیا این درگیریها به یک جنگ منطقه ای گسترده تر تبدیل خواهد شد یا خیر. اگر چنین شود، پیامدهای اقتصادی جهانی می تواند شامل رکودهای عمیق تورمی و شوکهای نفتی شود.

بازار؛ گروه بین الملل: «نوریل روبینی» اقتصاددان مشهور و استاد رشته «اقتصاد جنگ» در دانشگاه استرن نیویورک، در مقاله ای به پیامدهای اقتصادی جنگ غزه پرداخته است. در ادامه ترجمه این مقاله را می خوانید.

آغاز جنگ اسرائیل و گروه حماس در ۷ اکتبر و عملیات نظامی بعدی اسرائیل در غزه برای ریشه کن کردن این گروه، چهار سناریو ژئوپلیتیکی را در اقتصاد و بازارهای جهانی معرفی کرده است. همانطور که اغلب در مورد چنین شوک هایی اتفاق می افتد، خوش بینی ممکن است نادرست باشد. بر همین اساس، چهار سناریو در خصوص پیامدهای این جنگ قابل طرح است.

سناریوی اول

در سناریوی اول، جنگ عمدتاً به غزه محدود می‌شود، بدون تشدید منطقه‌ای فراتر از درگیری‌های کوچک مقیاس با نیروهای مورد حمایت ایران در کشورهای همسایه اسرائیل. در واقع، اکثر بازیکنان اکنون ترجیح می دهند از تشدید تنش منطقه ای اجتناب کنند. کارزار نیروهای نظامی اسرائیل در غزه به طور قابل توجهی علیه حماس فعال است و تلفات غیرنظامی زیادی بر جای گذاشت و وضعیت ناپایدار ژئوپلیتیکی موجود زنده ماند.

در حالی که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، با از دست دادن همه حمایت ها، سمت خود را ترک می کند، اما احساسات عمومی اسرائیل علیه پذیرش راه حل دو کشوری سخت تر است. بر این اساس، مسئله فلسطین تبخیر می شود. عادی سازی روابط دیپلماتیک با عربستان سعودی نیز متوقف شد. ایران هم همچنان یک نیرو در منطقه است و ایالات متحده همچنان نگران شعله ور شدن بعدی است.

پیامدهای اقتصادی و بازاری این سناریو خفیف است. افزایش اندک قیمت نفت در هفته اول ماه نوامبر کاهش یافت، زیرا هیچ شوکی به تولید و صادرات منطقه از خلیج فارس وارد نخواهد شد. اگرچه ایالات متحده می‌تواند صادرات نفت ایران را برای تنبیه نقش بی‌ثبات‌کننده‌اش در منطقه متوقف کند، اما بعید است که چنین اقدام تشدیدکننده‌ای را دنبال کند.

اسرائیل دچار یک رکود جدی اما قابل کنترل خواهد شد و اروپا با کاهش قیمت نسبتاً بالاتر نفت و عدم اطمینان ناشی از جنگ بر اعتماد تجاری و خانوارها، اثرات منفی را تجربه خواهد کرد

اقتصاد ایران تحت تحریم های موجود به رکود ادامه خواهد داد؛ در حالی که وابستگی آن به روابط نزدیک با چین و روسیه را عمیق تر می کند. در همین حال، اسرائیل دچار یک رکود جدی اما قابل کنترل خواهد شد و اروپا با کاهش قیمت نسبتاً بالاتر نفت و عدم اطمینان ناشی از جنگ بر اعتماد تجاری و خانوارها، اثرات منفی را تجربه خواهد کرد. با کاهش تولید، هزینه و اشتغال، این سناریو می‌تواند اقتصادهای راکد اروپایی را وارد رکود ملایم کند.

سناریوی دوم

در سناریوی دوم، جنگ غزه با عادی سازی و صلح منطقه ای دنبال می شود. کمپین اسرائیل علیه حماس بدون تلفات غیرنظامی بیش از حد موفق می شود و نیروهای میانه رو بیشتری_ مانند تشکیلات خودگردان فلسطین یا یک ائتلاف چند ملیتی عربی_ اداره این منطقه را به دست خواهد گرفت.

در سناریوی دوم، می‌تواند پذیرش ضمنی جمهوری اسلامی، عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی در ازای مذاکرات جدید برای توافق هسته‌ای که شامل رفع تحریم‌ها می‌شود، تضمین خواهد شد

نتانیاهو استعفا می دهد (تقریباً حمایت همه را از دست داده است) و یک دولت میانه رو جدید راست میانه یا چپ میانه بر حل مسئله فلسطین و پیگیری عادی سازی با عربستان سعودی تمرکز می کند. برخلاف نتانیاهو، اسرائیل جدید آشکارا متعهد به تغییر حکومت در ایران نخواهد بود. این موضوع می‌تواند پذیرش ضمنی جمهوری اسلامی، عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی را در ازای مذاکرات جدید برای توافق هسته‌ای که شامل رفع تحریم‌ها می‌شود، تضمین کند.

همچنین، این مسئله به ایران اجازه می دهد تا بر اصلاحات اقتصادی داخلی که به شدت نیاز دارند، تمرکز کند. بدیهی است که این سناریو پیامدهای اقتصادی بسیار مثبتی هم در منطقه و هم در سطح جهانی خواهد داشت.

سناریوی سوم

در سناریوی سوم، وضعیت به یک درگیری منطقه‌ای تبدیل می‌شود که شامل حزب‌الله لبنان و احتمالاً ایران نیز می‌شود. این موضوع می تواند از چند طریق رخ دهد. ایران نگران از عواقب نابودی حماس، حزب الله را علیه اسرائیل به راه انداخت تا حواس آن را از عملیات غزه منحرف کند. بر همین اساس، اسرائیل ممکن است تصمیم بگیرد با انجام یک حمله پیشگیرانه بزرگتر به حزب الله این خطر را برطرف کند. سپس تمام نیابت های دیگر ایران که در سوریه، عراق و یمن هستند، هر یک مشتاق تحریک اسرائیل و نیروهای آمریکایی در منطقه به عنوان بخشی از برنامه بی ثبات کننده خود هستند.

اگر جنگ اسرائیل و حزب‌الله در نهایت به یک جنگ تمام عیار ختم شوند، اسرائیل احتمالاً با حمایت لجستیکی ایالات متحده حملاتی را علیه تأسیسات هسته‌ای و دیگر تأسیسات ایران انجام خواهد داد. به هر حال، ایران که منابع عظیمی را برای تسلیح و آموزش حماس و حزب‌الله اختصاص داده است، احتمالاً از آشفتگی گسترده‌تر منطقه‌ای به منظور جهش نهایی از آستانه تسلیحات هسته‌ای استفاده خواهد کرد.

اگر اسرائیل_و احتمالاً ایالات متحده_به جنگ علیه ایران بپردازد، تولید و صادرات انرژی از خلیج فارس احتمالاً برای ماه‌ها به تعویق خواهد افتاد. این امر موجب شوک نفتی به سبک دهه ۱۹۷۰ و به دنبال آن رکود تورمی جهانی (افزایش تورم و کاهش رشد)، سقوط بازارهای سهام، نوسانات در بازده اوراق قرضه و هجوم به دارایی های امن مانند طلا خواهد شد.

همچنین، پیامدهای اقتصادی در چین و اروپا شدیدتر از ایالات متحده خواهد بود، که اکنون یک صادرکننده خالص انرژی است و می تواند از سود بادآورده تولیدکنندگان انرژی داخلی مالیات بگیرد تا یارانه ها را برای محدود کردن تأثیر منفی بر مصرف کنندگان (خانوارها و شرکت های غیرانرژی) بپردازد. این سناریو حتی ممکن است ریاست جمهوری بایدن و شانس انتخاب مجدد او را نابود کند.

سناریوی چهارم

در سناریوی چهارم، درگیری در منطقه نیز گسترش می یابد. اگر اسرائیل و ایالات متحده در نهایت به ایران حمله کنند، نه تنها تأسیسات هسته‌ای، بلکه زیرساخت‌های نظامی را هدف قرار خواهند داد که در این صورت ایران دوباره به جامعه بین المللی خواهد پیوست. همچنان نیز یک رکود تورمی شدید جهانی وجود خواهد داشت، اما زمینه برای ثبات بیشتر و رشد قوی تر در خاورمیانه فراهم می شود.

بر همین اساس، سوالی که مطرح می شود این است که هر سناریو چقدر محتمل است؟ من احتمال ۵۰ درصد را برای حفظ وضعیت موجود تعیین می کنم. ۱۵ درصد به وقوع صلح، ثبات و پیشرفت پس از جنگ؛ ۳۰ درصد به یک آتش سوزی منطقه ای، و تنها ۵ درصد به یک آتش سوزی منطقه ای با پایان خوش.

خبر بد این است که در حال حاضر بازارها در بهترین حالت تنها یک احتمال ۵ درصدی را به یک درگیری منطقه‌ای اختصاص می‌دهند که اثرات رکود تورمی شدیدی در سراسر جهان خواهد داشت، در حالی که رقم معقول‌تر ۳۵ درصد است

پس خبر خوب این است که احتمال نسبتاً بالایی _۶۵ درصد_ وجود دارد که درگیری در سطح منطقه تشدید نشود، که به این معنی است که پیامدهای اقتصادی خفیف یا مهار شده خواهد بود. با این حال، خبر بد این است که در حال حاضر بازارها در بهترین حالت تنها یک احتمال ۵ درصدی را به یک درگیری منطقه‌ای اختصاص می‌دهند که اثرات رکود تورمی شدیدی در سراسر جهان خواهد داشت، در حالی که رقم معقول‌تر ۳۵ درصد است. چنین رضایتی خطرناک است، به ویژه با توجه به اینکه احتمال ترکیبی یک سناریوی مخرب جهانی (یک، سه و چهار) هنوز ۸۵ درصد است.

محتمل‌ترین سناریو ممکن است فقط پیامدهای کوتاه مدت خفیفی برای بازارها و اقتصاد جهانی داشته باشد، اما نشان می‌دهد که وضعیت موجود ناپایدار باقی خواهد ماند و در نهایت منجر به درگیری‌های جدید خواهد شد. در حال حاضر، بازارها برای نزدیک به کمال قیمت گذاری شده اند و ملایم ترین سناریوها را ترجیح می دهند.

اما بازارها اغلب شوک های ژئوپلیتیکی بزرگ را به اشتباه قیمت گذاری کرده اند. اگر دوباره تکرار شود، نباید تعجب کنیم. بنابراین، باید دید که آیا درگیری به یک جنگ منطقه ای گسترده تر تبدیل خواهد شد یا خیر. اگر چنین شود، پیامدهای اقتصادی جهانی می تواند شامل شوک نفتی به سبک دهه ۱۹۷۰، سقوط بازارهای سهام و رکودهای رکود تورمی عمیق باشد.

کد خبر: ۲۵۹٬۲۹۴

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha