بازار؛ ولید هلالات در کانال تلگرامی خود به واقعیت هایی از اقتصاد ایران و ارتباط آن با بازار سرمایه پرداخته است، در این یادداشت آمده است: این روزها از رسانه ملی و سایر رسانه های جمعی مطالب زیادی در مورد بازار سهام منتشر می شود که ۹۵٪ این مطالب غیر کارشناسی و "توجیهی" است !! یا در جهت توجیه رونق بازار یا در جهت تخریب روند فعلی.
اینکه چرا از کارشناسان واقعی در بخش مباحث بنیادی استفاده نمی شود ، جای سوال دارد اما باید بصورت دقیق و کارشناسی به تازه واردان این حوزه و جامعه اطلاعات داد.
برای درک بهتر وضعیت فعلی بازار سرمایه ابتدا به بررسی اعداد و ارقام مربوط به نقدینگی و تورم خواهیم پرداخت. بر اساس گزارشات معاونت بانک مرکزی ، نرخ رشد نقدینگی (YOY) در سال ۱۳۹۸ به رقم ۲۸.۳٪ رسیده است که متوسط نرخ رشد نقدینگی طی ۴۰ سال گذشته ۲۵٪ بوده است. لذا پیش بینی می شود که حجم نقدینگی در انتهای سال ۱۳۹۹ حدود ۲.۸ الی ۳ میلیون میلیارد تومان خواهد بود.
گزارشات جدیدی از سوی بانک مرکزی منتشر نشده است اما بر اساس گزارشات قبلی ضریب فزاینده پایه پولی در سال ۱۳۹۸ به ۷.۲٪ رسیده است که احتمالا در انتهای سال ۱۳۹۸ این عدد به ۸.۱٪ افزایش داشته است.
بنابراین اگر فرض کنیم آمار و اطلاعات بانک مرکزی صحیح باشد (که بنظر نگارنده کمی با واقعیت فاصله دارد) با درنظر گرفتن ضریب تکاثر ۴ نرخ تورم واقعی سال ۱۳۹۹ به رقمی بیش از ۶۰٪ خواهد رسید. به بیان ساده نرخ تورم واقعی در سال ۱۳۹۹ بیش از ۶۰٪ خواهد بود و نه ۲۰٪ که از سوی مسئولین بیان می شود. برای صحت سنجی این محاسبات نیز کافیست به رشد قیمت ها در سطح جامعه و جیب خودتان نگاه کنید.
اقتصاد ایران یک اقتصاد تورمی است. به بیان ساده ، شرط بقای اقتصاد ایران وجود تورم در جهت افزایش قیمت ها و متعاقبا افزایش فروش ، افزایش ارزش ریالی دارایی ها و ... است. اقتصاد ایران یک اقتصاد مبتنی بر افزایش نرخ بهره وری نیست که رشد ارزش شرکت ها ناشی از افزایش تولید ، افزایش سهم بازار ، افزایش اجرای طرح های توسعه و کیفی سازی محصولات و ... باشد. شرایط تورمی ، همانگونه که ارزش ملک ، طلا ، سهام و ... رشد میکند، ارزش یک قطعه زمین کشاورزی که در آن کشت و زرعی صورت نمیگیرد ( به بیان مالی ارزش افزوده ای برای توجیه رشد قیمت ایجاد نمیکند) هم رشد میکند.
در چنین شرایط تورمی ، نرخ بهره بدون ریسک روندی کاهشی را دنبال میکند به عبارتی ، سپرده گذاران در سیستم بانکی با نرخ بهره ۱۵٪ و تورم واقعی بیش از ۶۰٪ ، سالانه ۴۵٪ از ارزش سپرده های خود را از دست میدهند زیرا نرخ بهره واقعی -۴۵٪ شده است.
لذا نقدینگی برای کسب بازده مورد انتظار خود ، باید به سمت سایر بستر های سرمایه گذاری حرکت کند که امروز همه بازارهای موازی محدود یا مسدود شده اند ، بازارهایی نظیر ارز ، طلا ، ملک ، خودرو ( که متاسفانه در هیچ نقطه ای از جهان به عنوان کالای سرمایه ای به حساب نمی آید اما در کشور ما نه تنها خودرو ، بلکه کالاهای اساسی نیز تبدیل به کالاهای سرمایه ای شده اند )
تنها بستر سرمایه گذاری ای که میتواند حداقل بازده مورد انتظار ۲۵ الی ۳۰٪ سرمایه گذاران را محقق نماید و با ریسک نقل و انتقال دارایی و مالیات بر عایدی و ریسک مبادلاتی و نگه داری دارایی و ... رو به رو نیست ، بازار سرمایه است. زیرا بازده واقعی بازار ارز ، طلا و ملک به دلیل کنترل دولت و شرایط جدید منفی است و بازار سرمایه تنها بازاری است که بازده مثبت برای فعالانش فراهم میکند.
با جمع بندی موارد فوق ، در شرایط "شدیدا تورمی" و "نرخ بهره واقعی منفی" نقدینگی به سمت تنها بستر سرمایه گذاری موجود یعنی بازار سرمایه سرازیر شده است.
شرایط شدیدا تورمی موجب می شود تا سیل نقدینگی تا نقطه ای مشخص ، ارزش سهام همه شرکت ها را بدون درنظر گرفتن سودده بودن یا نبودن آنها ، افزایش دهد. در کنار آن ، نسبت سهام قابل عرضه به نقدینگی ورودی محرک رشد بیشتر قیمت ها می شود.
نرخ بهره واقعی منفی نیز موجب می شود تا سرمایه گذاران دیگر به بازده یا نوسانات ۵٪ یا ۱۰٪ بسنده نکنند و نتیجه آن روند افزایشی است که درحال حاضر در بازار سرمایه مشاهده میکنیم.
درنهایت ، رشدی که در کلیت بازار سرمایه اتفاق افتاده است بر اساس منطق و اعداد و ارقام واقعی اقتصاد است. اما نه نتیجه افزایش قابل توجه تولید است و نه افزایش بهره وری.
اما نباید رشد های عجیب را در بخش های کوچک بازار نادیده گرفت. در بخش شرکت های کوچک ، رشد هایی صورت گرفته است که قیمت سهام این شرکت ها را به طرز عجیبی فراتر از ارزش ذاتی خود برده است و اصطلاحا با سهامی مواجه هستیم که به شدت اورولیو شده اند. این بخش ها با فروکش کردن هیجانات اخیر ، درگیر سقوط و اصلاح قیمتی شدیدی خواهند شد که ماهیت هوشمندی بازار ، بطور اتوماتیک قیمت آنها را به تعادل خواهد رساند.
نظر شما