۱۷ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۷
معنای جنگ غزه برای ریاض چیست؟ | عادی سازی اسرائیل و عربستان در حالت تعلیق است، اما خارج از میز نیست!
فارن افرز گزارش داد؛

معنای جنگ غزه برای ریاض چیست؟ | عادی سازی اسرائیل و عربستان در حالت تعلیق است، اما خارج از میز نیست!

اگرچه توافق اسرائیل و عربستان در حال حاضر از روی میز خارج شده است، اما انگیزه هایی که ریاض را به فکر به رسمیت شناختن اسرائیل واداشته، از بین نرفته است.

بازار؛ گروه بین الملل: حماس می‌تواند استدلال پیروزی‌های بسیار کمی در جنگ خود با اسرائیل داشته باشد، اما یکی از مواردی که قبلاً به دست آورده است، توقف ناگهانی حرکت به سوی توافق با میانجیگری ایالات متحده بین اسرائیل و عربستان سعودی است. توافق اسرائیل و عربستان می‌تواند زمینه‌های تاریخی را بشکند، روابط بین دو کشور را عادی کند، عربستان سعودی را محکم‌تر به دامان امنیتی ایالات متحده وارد کند، و تعهدات اسرائیل را در مورد مسئله فلسطین برانگیزد. در واقع، نزدیکی اسرائیل و عربستان ممکن است یکی از عوامل اصلی حمله حماس در ۷ اکتبر بوده باشد.

این جنگ، ولیعهد عربستان، محمد بن سلمان را حداقل در کوتاه مدت در موقعیت دشواری قرار می دهد. او خواهان ثبات منطقه‌ای است و این موضوع موجب می شود که دنبال کردن هدفش برای تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان و کاهش اتکا به صادرات نفت آسان تر شود. تهدید به تشدید تنش، پیشرفت او را در این جبهه تهدید می کند. محمد بن سلمان اکنون با فشارهای رقابتی در داخل و خارج از کشور مواجه است، به طوری که رهبران آمریکایی و اروپایی از عربستان ایفای نقش رهبری در غزه را پس از حماس خواسته اند و گروه‌های داخلی و منطقه‌ای از ریاض می‌خواهند که فعالانه‌تر از فلسطینی‌ها حمایت کند.

هر دو طرف در طناب کشی از ریاض احتمالا ناامید خواهند شد. عربستان سعودی نه توانایی و نه تمایلی ندارد که در غزه پس از جنگ، چکمه‌ها را روی زمین بگذارد یا به طور گسترده تامین مالی بازسازی غزه را بر عهده بگیرد. افزون بر این، او هیچ تمایلی برای استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد، مانند توانایی خود در کاهش تولید نفت یا صادرات برای اعمال فشار بر اسرائیل و ایالات متحده نشان نداده است.

اگرچه توافق اسرائیل و عربستان در حال حاضر از روی میز خارج شده است، اما انگیزه هایی که عربستان سعودی را به فکر به رسمیت شناختن اسرائیل واداشته، از بین نرفته است

اگرچه توافق اسرائیل و عربستان در حال حاضر از روی میز خارج شده است، اما انگیزه هایی که عربستان سعودی را به فکر به رسمیت شناختن اسرائیل واداشته، از بین نرفته است. اهداف بلندپروازانه اقتصادی بن سلمان برای عربستان تنها در یک خاورمیانه باثبات و با روابط قوی با ایالات متحده قابل دستیابی است. این دستور کار درازمدت مسیر عمل او را در درگیری کنونی شکل خواهد داد.

یک گام به جلو، دو گام به عقب

پیش از حمله غافلگیرانه حماس به اسرائیل، دولت بایدن گام های قابل توجهی در تلاش های خود برای میانجیگری عربستان سعودی برای به رسمیت شناختن اسرائیل برداشته بود. در همین راستا، موانع مهمی بر سر راه معامله وجود داشت؛ یعنی منافع متفاوت سه طرف.

سعودی‌ها خواستار اقدامات محسوس اسرائیل برای بهبود چشم‌انداز سیاسی تشکیلات خودگردان فلسطین بودند و حداقل امکان مذاکره به سوی راه‌حل دو کشور را باز می‌کردند. با توجه به ترکیب راست افراطی دولت اسرائیل، چنین اقداماتی بعید بود.

خواسته‌های ریاض از ایالات متحده، از جمله ضمانت امنیتی رسمی و کمک در ساختن زیرساخت‌های هسته‌ای غیرنظامی عربستان، بدون پادمان‌هایی که واشنگتن از شرکای قبلی خواسته است، نیز قابل دسترس بود. با این حال، احساس پیشرفت وجود داشت. کمتر از سه هفته قبل از حمله حماس، بن سلمان به فاکس نیوز گفت که هر روز به مذاکرات نزدیک تر می شویم.

ممکن است اینطور بوده باشد، اما مسئله فلسطین همیشه یک مانع بود. اگرچه تابوی کشورهای حاشیه خلیج فارس علیه روابط با اسرائیل در سال‌های اخیر از بین رفته است، اما افکار عمومی عرب همچنان به موضوع فلسطین اهمیت می‌دهند. در نتیجه، رهبران عرب باید حداقل ظاهراً همین کار را انجام دهند. حتی قبل از جنگ، سعودی نشان داد که اسرائیل باید اقدامی اساسی در مورد مسئله فلسطین به عنوان پیش نیاز عادی سازی انجام دهد.

برای دستیابی به نزدیکی با ریاض، اسرائیل باید بیش از آنچه در پیش از توافق ابراهیم انجام داده است، انجام دهد

در ماه اوت، در حالی که مذاکرات با اسرائیل در حال پیشرفت بود، عربستان سعودی اولین سفیر خود را برای فلسطینیان انجام داد؛ ژستی که توسط بسیاری به عنوان نشان دادن تعهد ریاض به اصرار برای تضمین اسرائیل از طرف فلسطینی ها تفسیر شد. برای دستیابی به نزدیکی با ریاض، اسرائیل باید بیش از آنچه در پیش از توافق ابراهیم انجام داده است، انجام دهد؛ یعنی مجموعه ای از توافقات عادی سازی بین اسرائیل و بحرین، مراکش، سودان و امارات در سال های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱.

به عنوان بخشی از این قراردادها، اسرائیل موافقت کرده بود طرح هایی را که برای الحاق ۳۰ درصد از کرانه باختری ارائه کرده، کنار بگذارد و حاکمیت خود را بر سرزمین هایی که در حال حاضر اشغال کرده است، گسترش دهد؛ اقدامی که عملاً چشم انداز راه حل دو دولتی را از بین می برد.

البته، اقدامات متواضعانه مانند این موضوع دیگر کافی نخواهد بود. تلفات وحشتناکی که حمله نظامی اسرائیل به غزه بر غیرنظامیان فلسطینی وارد کرده است، این وضعیت را افزایش داده است. تا زمانی که اسرائیل با غزه در جنگ و افکار عمومی عرب برای حمایت از فلسطینی ها بسیج می شود، توافق اسرائیل و عربستان یک آغاز محسوب می شود. تمایل عربستان به حتی در نظر گرفتن توافق با اسرائیل، منعکس کننده تغییر گسترده تری در سیاست خارجی این کشور بوده است.

زمانی که محمد بن سلمان با به قدرت رسیدن پدرش در سال ۲۰۱۵، ولیعهد سعودی کشور را در مسیری بلندپروازانه برای تغییر اقتصادی قرار داد و شروع به پرتاب وزنه ریاض در منطقه اغلب با هدف مقابله با رقیب اصلی خود یعنی ایران، کرد. او در اتحاد با امارات، جنگی را برای عقب انداختن قدرت جنبش حوثی های مورد حمایت ایران در یمن به راه انداخت؛ ضمن اینکه محاصره قطر را به دلیل حمایت این کشور از گروه های اسلامگرای سنی از جمله حماس سازماندهی کرد.

هنگامی که سعد الحریری، نخست وزیر وقت لبنان، در سال ۲۰۱۷ از ریاض بازدید کرد، محمد بن سلمان او را مجبور کرد تا از سمت خود استعفا دهد، به این امید که یک بحران سیاسی در لبنان به متحد ایران یعنی حزب الله آسیب برساند (حریری پس از بازگشت به خانه استعفای خود را لغو کرد.) و بن سلمان لفاظی های خود را نسبت به تهران تقویت نمود. وی با بیان اینکه ایران به دنبال تسلط بر اماکن مقدس اسلامی در کشورش است، گفت: ما منتظر نبرد در عربستان سعودی نخواهیم بود. در عوض، ما کار خواهیم کرد تا نبرد برای آنها در ایران باشد نه در عربستان.

مهم‌تر از همه برای آمریکایی‌ها، او در سال ۲۰۱۸ دستور قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار مخالف سعودی مقیم آمریکا، را در جریان بازدید خاشقجی از کنسولگری عربستان در استانبول صادر کرد. موضع تهاجمی بین المللی بن سلمان از بسیاری جهات نتیجه معکوس داشت و نتوانست به دشمنان خود آسیب برساند و حامیان بین المللی از جمله جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده را که به عنوان نامزد ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۰ وعده داد که ریاض را به یک محرم بین المللی تبدیل کند، بیگانه کرد.

ریاض بر نیاز به ثبات منطقه ای برای تقویت سرمایه گذاری خارجی، ادغام منطقه ای و توسعه اقتصادی مورد نظر خود تاکید کرده است

در همین راستا و در پی این واکنش‌ها، ریاض در چند سال اخیر رویکرد منطقه‌ای خود را تغییر داده و بر گفت‌وگو و به دنبال ثبات تاکید کرده است. آتش بس با حوثی ها در یمن اساساً بیش از یک سال و نیم ادامه دارد. تحریم قطر به رهبری عربستان سعودی در اوایل سال ۲۰۲۱ پایان یافت. مهمتر از همه، سعودی برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک با ایران در سال جاری با چین تماس گرفت.

همه اینها به نام برنامه اصلاحات اقتصادی محمد بن سلمان، چشم انداز ۲۰۳۰ انجام شد که هدف آن تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان و کاهش وابستگی آن به صادرات نفت است. ریاض بر نیاز به ثبات منطقه ای برای تقویت سرمایه گذاری خارجی، ادغام منطقه ای و توسعه اقتصادی مورد نظر خود تاکید کرده است. در چنین شرایطی بود که میانجیگری آمریکا بین اسرائیل و عربستان سعودی پیش رفت.

عربستان اهرم کمی برای پایان جنگ غزه دارد

امیدهای عربستان برای ثبات منطقه در راستای توسعه اقتصادی در ۷ اکتبر از بین رفت، زیرا ریاض علاقه چندانی به حماس ندارد که این بحران را ایجاد کرد. سعودی ها از دستاوردهای سیاسی وابسته به اخوان المسلمین در مصر، تونس و مناطق دیگر در طول بهار عربی می ترسیدند و با آنها مخالف بودند. حماس شاخه فلسطینی اخوان است.

از سوی دیگر، زمانی که اسرائیلی ها فلسطینی ها را در غزه مورد حمله قرار دادند، سعودی ها را نمی توان در کنار ایستادن (یا بدتر از آن، ادامه مذاکره با اسرائیل) مشاهده کرد. ریاض علاقه مند به پایان دادن به درگیری ها و پیشرفت به سوی حل و فصل مسالمت آمیز مسئله اسرائیل و فلسطین است، اما اهرم های کمی دارد که می تواند از آنها برای پیشبرد این هدف در حال حاضر استفاده کند.

عربستان اجازه نخواهد داد که به عنوان پاکسازی آشفتگی اسرائیل در غزه دیده شود

آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده و تعدادی از مفسران آمریکایی پیشنهاد کرده اند که کشورهای عربی می توانند در اداره غزه پس از جنگ نقش داشته باشند. گفتگوهای دیپلماتیک در این راستا از قبل آغاز شده است. بلندپروازانه ترین پیشنهادها از عربستان سعودی برای کمک به پرسنل نظامی و اداری برای اداره غزه پس از جنگ است. پیشنهادهای ساده تر نیز همچنان نقش تامین مالی بازسازی غزه را به سعودی ها محول می کند.

اما، ریاض اجازه نخواهد داد که به عنوان پاکسازی آشفتگی اسرائیل در غزه دیده شود. نیروهای امنیت داخلی عربستان هیچ تجربه ای در خارج از مرزهای خود ندارند. عملکرد ضعیف ارتش سعودی در یمن توصیه ای برای استقرار آن در جاهای دیگر نیست و نیروهای سعودی هرگز به عنوان حافظ صلح تحت پرچم سازمان ملل عمل نکرده اند. این احتمال وجود دارد که عربستان سعودی مایل به ایفای نقش مالی در یک دولت انتقالی مورد تایید سازمان ملل باشد که به بازگرداندن کنترل تشکیلات خودگردان فلسطین در غزه منجر شود.

اما این نقش شبیه قراردادهای کمک های گذشته عربستان نیست، که به انباشت پول از مشتریان مورد علاقه منجر می شد. ریاض در مذاکرات اخیر با مصر با کمبود نقدینگی تصریح کرده است که فرصت های سرمایه گذاری را ترجیح می دهد نه انتقال پول نقد. بر همین اساس، رویکرد این کشور در قبال غزه نیز مشابه خواهد بود، مگر اینکه ایالات متحده مایل به شیرین کردن توافق با آن نوع از دستاوردهای دیپلماتیکی باشد که ریاض از واشنگتن در ازای نزدیک شدن به اسرائیل به دنبال آن بود.

سود بیش از سیاست

پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ که به جنگ یوم کیپور نیز معروف است، عربستان سعودی و سایر تولیدکنندگان نفت عرب تحریم نفتی را علیه ایالات متحده اعمال کردند تا واشنگتن را به دلیل حمایتش از اسرائیل مجازات کنند. تحریم و کاهش تولید نفت توسط سعودی‌ها و دیگران باعث شد قیمت نفت چهار برابر شود؛ دوره‌ای که در ایالات متحده با تصویر صف‌های طولانی در پمپ بنزین‌ها تداعی می‌شود.

بانک جهانی، آژانس بین‌المللی انرژی، و رهبران مالی از جمله جیمی دیمون، مدیر اجرایی جی‌پی مورگان چیس، از جمله کسانی هستند که هشدار می‌دهند که یک بحران جدید نفتی بازتاب شوک سال‌های ۱۹۷۴-۱۹۷۳ ممکن است رخ دهد. این نگرانی‌ها تا حدی به این دلیل که بر درک نادرست از آنچه در سال ۱۹۷۳ اتفاق افتاد تکیه می‌کنند، بیش از حد است.

برخلاف افسانه‌ای که درباره آن وجود دارد، تحریم فخرآمیز تأثیر چندانی نداشت. شرکت های بزرگ نفتی صرفاً منابع خود را از منابع دیگر مانند آمریکای جنوبی، غرب آفریقا و ایران تغییر مسیر دادند. خطوط بدنام در پمپ بنزین های ایالات متحده بیشتر به کنترل قیمت، مقررات تخصیص و وحشت مصرف کنندگان مربوط می شود تا کمبود قابل توجه در سطح ملی. قیمت نفت افزایش یافت، زیرا کاهش تولید اعراب در ماه های آخر سال ۱۹۷۳ بازارها را به وحشت انداخت، هرچند بعداً آشکار شد که عرضه کلی نفت جهان به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار نگرفته است.

وحشت ایجاد شده توسط تولیدکنندگان نفت عرب که قدرت خود را نشان می دادند، برای بالا بردن قیمت ها کافی بود. تعادل یکنواخت بین عرضه جهانی نفت و تقاضای جهانی به حفظ قیمت‌ها برای بقیه دهه کمک کرد، قبل از اینکه انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ باعث شوک دوم قیمتی شود.

حتی اگر سیاست‌گذاران و رهبران کسب‌وکار تحت تعقیب شبح تحریم هستند، باید از این واقعیت که شرایط امروز با شرایط سال ۱۹۷۳ بسیار متفاوت است، آسوده خاطر شوند

حتی اگر سیاست‌گذاران و رهبران کسب‌وکار تحت تعقیب شبح تحریم هستند، باید از این واقعیت که شرایط امروز با شرایط سال ۱۹۷۳ بسیار متفاوت است، آسوده خاطر شوند. در آن زمان، عربستان سعودی از نزدیک با مصر و سوریه، دشمنان اصلی اسرائیل در جنگ یوم کیپور همسو بود، به گونه ای که با حماس همسویی نداشت.

در سال ۱۹۷۳، سعودی ها حاضر بودند برای حمایت از انور سادات، رئیس جمهور مصر، که به خصومت کشورش با ریاض پایان داده بود، ریسک های بزرگی را انجام دهند. امروز سعودی‌ها هیچ احساس همبستگی با حماس، شاخه اخوان‌المسلمین متحد با ایران، ندارند. برخی ناظران نگران کاهش تولید هستند، اما سعودی‌ها از اواخر سال ۲۰۲۲ تولید خود را تقریباً دو میلیون بشکه در روز کاهش داده‌اند تا بتوانند قیمت‌ها را افزایش دهند.

این تلاش‌ها تأثیر چندانی نداشته است: قیمت‌ها در حال حاضر در محدوده ۸۰ تا ۸۵ دلار در هر بشکه است، بسیار کمتر از ۱۰۰ دلار در هر بشکه که در تابستان پیش‌بینی شده بود. ریاض از کاهش بیشتر تولید سود نخواهد برد. بعید است که به عربستان سعودی اهرمی بدهد و مصرف کنندگان را نه تنها در ایالات متحده بلکه در چین نیز از خود دور کند. مهم‌تر از همه، محمد بن سلمان هیچ علاقه‌ای به این موضوع ندارد که عربستان سعودی به عنوان مکانی تلقی شود که در آن سیاست بر سود غلبه می‌کند؛ به‌ویژه با توجه به اینکه هدف اصلی او تحول اقتصادی کشورش است.

ولیعهد عربستان تعهد خود را به دستیابی به این هدف حتی در میان آشفتگی فعلی نشان داده است: در اواخر اکتبر، با انتشار اخبار وحشتناکی از غزه، عربستان سعودی کنفرانس سالانه ابتکار سرمایه گذاری آینده خود را که با حضور چهره های برجسته مالی برگزار شد، ادامه داد. این موضع نشان می دهد که محمد بن سلمان می خواهد به عنوان یک شریک اقتصادی قابل اعتماد دیده شود، نه یک اخلالگر که یک سلاح نفتی به صدا در می آورد.

انجام بازی طولانی

بحران غزه مانند تمام بحران ها پایان خواهد یافت. این مسئله به احتمال زیاد ماه‌ها طول می‌کشد تا هفته‌ها، و هر گونه تلاش دیپلماتیک دیگر در خاورمیانه را متوقف می‌کند. تا زمانی که سربازان اسرائیلی در غزه هستند، شانس بازیابی شتاب در گفتگوهای غیرمستقیم اسرائیل و عربستان با میانجیگری دولت بایدن بسیار کم است.

اما عواملی که این مذاکرات را هدایت کردند، تغییر نکرده اند. اسرائیل بسیار دوست دارد که روابط نزدیک تری با عربستان سعودی داشته باشد. سعودی‌ها مایلند بتوانند از اقتصاد پویای اسرائیل بهره ببرند، همانطور که امارات از زمان امضای توافق‌نامه ابراهیم تاکنون داشته است.

یادآوری این نکته مهم است که هر توافق عربی با اسرائیل، در هسته خود، یک توافق عربی با ایالات متحده بوده است

هم اسرائیل و هم عربستان، همچنان ایران را به عنوان یک تهدید منطقه‌ای می‌بینند و برای دستیابی به روابط اقتصادی نزدیک‌تر، به دنبال ایجاد توازن راهبردی هستند. درخواست عربستان از اسرائیل برای برداشتن برخی گام‌های ملموس به سوی تشکیل کشور فلسطین، مانعی باقی خواهد ماند، اما اگر جنگ در غزه منجر به تشکیل دولت اسرائیلی جدید و انعطاف‌پذیرتر شود، شاید کمتر مانع شود.

بنابراین، احتمال بازگشت به میز مذاکره بیشتر از عدم آن است. در این زمینه، یادآوری این نکته مهم است که هر توافق عربی با اسرائیل، در هسته خود، یک توافق عربی با ایالات متحده بوده است.

این مسئله در مورد معاهده صلح مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۹ صدق می کند، که در را به روی کمک های خارجی و نظامی ایالات متحده به مصر باز کرد، زیرا توافق صلح (سازش) اسرائیل و اردن در سال ۱۹۹۴ اردن را پس از حمایت از صدام حسین در جنگ خلیج فارس ۱۹۹۱-۱۹۹۰ به لطف واشنگتن بازگرداند. همچنین، این موضوع مرتبط با توافقنامه ابراهیم ۲۰۲۰-۲۱، که شامل به رسمیت شناختن آمریکا از الحاق صحرای غربی توسط مراکش بود به همراه لغو نامگذاری سودان به عنوان دولت حامی تروریسم توسط ایالات متحده، و وعده دولت ترامپ مبنی بر اینکه امارات می تواند به خرید جت های جنگنده F-۳۵ (تعهدی که دولت بایدن بعداً آن را متوقف کرد) بپردازد، بود.

چشم انداز دریافت این نوع مزایا برای عربستان سعودی جذاب خواهد بود، صرف نظر از آنچه در اسرائیل و غزه رخ می دهد. بازگشت نهایی به گفتگوهای اسرائیل و عربستان همچنین به معنای بازگشت به مذاکرات ایالات متحده و عربستان در مورد لیست آرزوهای ریاض خواهد بود: تضمین امنیتی و حمایت ایالات متحده از توسعه هسته ای عربستان بدون محدودیت های پادمانی که واشنگتن بر دیگران اعمال کرده است.

اگر و زمانی که امریکا بتواند بر دیپلماسی اسرائیل_سعودی تمرکز کند، باید بررسی کند که آیا جایزه عادی سازی بین اسرائیل و عربستان ارزش هزینه تعهدات نظامی جدید ایالات متحده و خطر بیشتر گسترش سلاح های هسته ای در منطقه را دارد یا خیر. با این حال، در حال حاضر، واشنگتن می‌تواند چنین نگرانی‌هایی را کنار بگذارد: تا زمانی که درگیری در غزه ادامه داشته باشد، توافق اسرائیل و عربستان روی یخ باقی خواهد ماند.

کد خبر: ۲۵۴٬۱۸۷

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha