جبار کوچکی نژاد؛ بازار: یکی از اتفاقاتی که معمولا در بین مدیران ما جریان دارد، ارایه گزارشها و آمارهایی از شرایط کاری خود و نتایج عملکردهایشان در حوزه های مختلف و مخصوصا عرصه اقتصادی است.
ارایه گزارش عملکردها از مسئولین اقدام مثبتی است که می تواند به تصمیم گیری بهتر و موثرتر در حوزه های مختلف مخصوصا اقتصاد منجر شود. اما این در شرایطی اتفاق مثبت تلقی می شود که آمارها مبتنی بر واقعیات جاری جامعه باشد و تصویری درست را از شرایط نشان دهد. نه این که صرفا با ورقه های مزین به اعداد و ارقام عجیب و باورنکردنی مواجه باشیم که هیچ سنخیتی با شرایط کشور و شرایط معیشتی و زیستی مردم ندارد.
اتفاقی که در بین مدیران ما جریان دارد این است که همواره بخشی از آمارها را به نفع خود برجسته و بخشی دیگر را – که احتمالا واقعی تر و البته به ضررشان است- کتمان می کنند و نهایتا ما در مجلس و یا نهادهای دیگر با حضور مسئولین، گزارشهایی را می شنویم که ذره ای تناسب و تطابق با حال و روز مردم و شهروندان ندارد.
بدون شک چنین گزارشهایی نه برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی جذابیت دارد و نه می تواند باری را از روی دوش جامعه بردارد. اتفاقا همین گزارشها هستند که شرایط را به سمت بدتر شدن پیش می برند و نهایتا با گزارشهایی مواجه می شویم که انگار برای یک جامعه دیگر است و مشخص نیست مبنای ارایه چنین گزارشهایی چیست.
قطعا چنین گزارشهایی فقط به درد سیستم ناکارآمد اداری می خورد که در آن یک کارمند و یا یک مدیر برای رضایت صرف مدیر بالادستی کار می کند و اصولا هدفی در راستای عملکرد شفاف و رفع مشکلات واقعی و جاری در جامعه در این نوع گزارشات دیده نمی شود.
کافی است گزارشهای مسئولین محترم اجرایی را یک نهاد علمی بررسی دقیق بکند تا مشخص شود این گزارشها چه اندازه به واقعیات فاصله دارند و اصولا قرار نیست از قِبَل این گزارشات، اتفاق مثبت و خوشایندی در جامعه رخ دهد.
این ها در حالی است که گزارشها و آمار دقیق، در بسیاری از کشورها، مبنای تصمیم گیری و حرکت رو به جلوست و گزارشها و آمارها اصولا مبتنی بر واقعیات جامعه نوشته شده است. حتی بر پایه همین آمارها، آینده پژوهی و مدل سازی برای آینده نیز شکل می گیرد و به گونه ای، آینده بر روی کاغذ ترسیم می شود که انگار با موضوعی بروز و جاری مواجه هستند و دارند برای یک موضوع نمایان و واضح تصمیم گیری می کنند. اما متاسفانه در کشور ما، گزارشهای مسئولین و آمارهای ارایه شده، نه می تواند به مدلسازی برای آینده پژوهی منجر شود نه این که اصلا دردی از دردهای جاری و فعلی را دوا می کند و نه این که واقعیت را به تصویر می کشند.
نظر شما