بازار؛ گروه بین الملل: «ماجد الانصاری» سخنگوی وزارت خارجه قطر اخیرا در اظهاراتی گفته است که دوحه شاهد استقبال گسترده بینالمللی از موفقیت قطر در ایجاد توافق تبادل زندانیان میان تهران و واشنگتن بود؛ بهویژه که این اتفاق در آغاز نشستهای مجمع عمومی سازمان ملل رخ داد.
الانصاری همچنین گفته بود که در جریان دیدار «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» نخستوزیر و وزیر خارجه قطر با «حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه ایران در نیویورک از نقش دوحه در این مسئله تمجید شد و وزیر خارجه ایران از نقشآفرینی قطر تقدیر و تشکر کرد.
سخنگوی وزارت خارجه قطر همچنین افزوده بوود که مسئولان آمریکایی نیز در دیدارهای دوجانبه از نقش قطر در این مسئله تمجید کردند. ما استقبال گسترده را لمس کردیم و در سطح بینالمللی نیز این خوشبینی وجود دارد که این توافق منجر به وساطتهای بیشتر میان ایران و آمریکا می شود.
وی تاکید کرده بود که قطر بر پایبندی خود در این روند دیپلماتیک برای رسیدن به توافقات بیشتر در آینده میان تهران و واشنگتن از جمله در زمینه برنامه هستهای ایران و مجموعه ۱+۵ پافشاری دارد.
وی افزوده بود: پس از توافق تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا احتمال دستیابی به توافقهای جدید میان ۲ طرف افزایش یافته است. توافقشده که موضوعات اختلافی موجود در پرونده هستهای ایران به موضوعاتی کوچکتر شکسته شوند تا گفتگو پیرامون آنها آسانتر شود.
سخنگوی وزارت خارجه قطر در ادامه با اشاره به نقش قطر در دستیابی به توافق میان تهران و واشنگتن گفته بود: وجود یک بستر انسانی در دوحه، گفتگو و دستیابی به توافق را آسانتر میکند.
خبرنگار بازار در گفتگو با پروفسور «ویلیام بیمن» استاد دانشگاه مینه سوتا آمریکا به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه می خوانید.
پروفسور ویلیام اورمان بیمن (William O. Beeman) استاد دانشگاه مینه سوتا است. وی همچنین از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ ریاست بخش خاورمیانه انجمن مردم شناسی آمریکا را برعهده داشته است. بیمن پیشتر مدیر گروه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه براون (Brown) در ایالت رودآیلند و استاد مردم شناسی و مطالعات آسیای شرقی این دانشگاه نیز بود. وی دکترای مردم شناسی را از دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۷۶ دریافت کرد و به خاطر نوشتن چندین جلد کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله علمی در مورد پویش های ارتباطات در ایالات متحده، ایران و غیره بسیار مشهور است.
*وزیر خارجه قطر در اظهارنظر اخیر خود اعلام کرده توافق جزء به جزء هسته ای بهترین راه رسیدن به توافقی جامع میان ایران و آمریکا است. ارزیابی شما از این راه حل چیست؟
قطر منافع مشترکی در بهبود روابط بین ایالات متحده و ایران دارد، زیرا قطر متحد هر دو کشور است. این کشور روابط تجاری و نظامی با ایالات متحده دارد و با ایران متحد است زیرا دو کشور در میدان گازی پارس جنوبی مشترک هستند که برای اقتصاد قطر ضروری است. همچنین قطر از طریق قطر ایرویز به یک مرکز حمل و نقل ضروری بین ایران و سایر نقاط جهان تبدیل شده است که با خدمات رسانی به چندین شهر مهم ایران به یکی از موفق ترین خطوط هوایی جهان تبدیل شده است.
به همین دلیل، من علاقه قطر به بهبود روابط بین دو کشور را تحسین می کنم. با این حال، من همچنین نسبت به پیچیدگی محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آل ثانی، وزیر امور خارجه قطر در درک موانع موجود بین ایران و آمریکا تردید دارم. آقای آل ثانی از خاندان حاکم قطر است و منافع مالی شخصی در رفاه اقتصادی کشورش دارد.
رویکرد جز به جز quid-pro-quo که به تازگی در آزادسازی منابع مالی ایران از کره جنوبی و مبادله زندانیان اجرا شد، عملاً «چانه زنی» ایران و ایالات متحده با یکدیگر را از بین برد
رویکرد جز به جز quid-pro-quo که به تازگی در آزادسازی منابع مالی ایران از کره جنوبی و مبادله زندانیان اجرا شد، عملاً «چانه زنی» ایران و ایالات متحده با یکدیگر را از بین برد. ما از «هویج» و «چماق» در موقعیتهای چانهزنی صحبت میکنیم، قیاس این است که چگونه یک حرکت انجام میدهید - یا با هویج رشوه میدهید یا با چوب تهدید میکنید.
این مبادلات هویج برای هر دو طرف بود. تنها چیزی که به نظر می رسد باقی می ماند «چوب» است. چوب برای ایالات متحده ادامه تحریم ها است. هدف ایران ادامه غنی سازی اورانیوم است.
تا زمانی که «هویج» بیشتری ظاهر شود، مذاکرات به بن بست خواهد رسید. شاید آقای آل ثانی چیزی داشته باشد که قطر بتواند به هر دو طرف پیشنهاد دهد که قانع کننده باشد. به غیر از این، به نظر می رسد او درگیر آرزو است.
دولت بایدن در آخرین مبادله مورد انتقاد داخلی قرار گرفت و وارد سال انتخاباتی در سال ۲۰۲۴ می شود، آنها در مورد آنچه که به ایران واگذار می کنند بسیار محتاط خواهند بود
*یکی از موانع توافق جزء به جزء تعیین اولویتهای هر گام است. مشکل دیگر این است که اجزای این گامها مرتبط با هم هستند و بدون داشتن تصویری کلی از آنچه باید نهایتا بدان دست یافت، تعیین اولویت زمانی گامها کار دشواری است. اررزیابی شما چیست؟
بله، این کاملا درست است. آزادی وجوه و تبادل زندانیان منابع چانه زنی را هم برای ایران و هم برای ایالات متحده تمام کرد. اکنون مذاکره کنندگان بسیار خلاق باید با برخی پیشنهادات مبتکرانه و خلاقانه که مورد بررسی قرار نگرفته اند، به میز مذاکره بازگردند. دولت بایدن در آخرین مبادله مورد انتقاد داخلی قرار گرفت و وارد سال انتخاباتی در سال ۲۰۲۴ می شود، آنها در مورد آنچه که به ایران واگذار می کنند بسیار محتاط خواهند بود.
زیرا هر چیزی که به نظر می رسد به ایران معامله بهتری بدهد، علیه دموکرات ها و بایدن در انتخابات استفاده خواهد شد. ترامپ که به نظر می رسد با وجود مشکلات حقوقی، نامزد حزب جمهوری خواه باشد، روابط بایدن با ایران را به یک موضوع اصلی مبارزات انتخاباتی تبدیل خواهد کرد.
*یکی از موارد موفقیت توافق جزء به جزء مبادله زندانیان و تواقف غنی سازی ایران روی ۶۰ درصد عنوان می شود. این فرایند قابل اطلاق به سایر اختلافات اساسی میان ایران و آمریکا است؟
اگر فهرستی از چیزهایی که هر دو طرف میخواهند داشته باشیم، میتوان این رویکرد را اعمال کرد. ایالات متحده بیش از ۲۰ سال است که با درام غنی سازی ایران زندگی می کند، و من قویاً معتقدم که افراد ماهر در واشنگتن سرانجام دریافتند که این یک عملیات ساختگی از سوی ایران است. هر بار که ایالات متحده کاری را انجام می دهد که ایران دوست ندارد، ایران غنی سازی اورانیوم را افزایش می دهد.
البته، کسانی که میخواهند روابط با ایران منظمتر شوند، بالاتر از این نیستند که از این نوع استراتژی مرزی از سوی ایران برای متقاعد کردن افکار عمومی آمریکا برای حمایت از مذاکرات پیش رو استفاده کنند، اما مذاکرهکنندگان ماهر اکنون این موضع را پذیرفتهاند که ایران این کار را نمیکند. برنامه تسلیحات هسته ای نداشته و نخواهد داشت و این «رقص» سیاسی در هر دو طرف برای نمایش است.
*آمریکا از وضعیت کنونی مبتنی بر تفاهم موقت راضی است ولی ایران خواهان برداشته شدن تحریمهاست که از رهگذر توافقی جامع حاصل می شود. هر چند هنوز هیچ مقام ایرانی در خصوص پیشنهاد توافق جزء به جزء از سوی قطر موضع گیری نکرده است. ولی با توجه به زمانبر بودن چنین توافقی، به نظر می رسد در کوتاه مدت ایران به منافع اقتصادی مد نظر خود نخواهد رسید. ارزیابی شما چیست؟
بار دیگر، اگر قرار است یک استراتژی جز به جز "quid-pro-quo" وجود داشته باشد، باید یک quid و quo وجود داشته باشد. ایران میخواهد تحریمها برداشته شود، اما به غیر از افزایش یا کاهش غنیسازی اورانیوم، چیز زیادی برای ارائه ندارند.
ممکن است زندانیان بیشتری در کمین زندانهای ایران باشند، اما گروگانگیری برای گرفتن امتیاز از ایالات متحده دیگر کارساز نخواهد بود. این واقعاً یک استراتژی ناکارآمد است که ایالات متحده به آن اهمیتی نخواهد داد.
* به چه میزان تفاهم موقت فعلی می تواند پایدار باشد؟
در حال حاضر، آمریکا و ایران با یکدیگر «قهر» هستند. ایرانی ها معنی آن را می فهمند. این یک بن بست است. دو طرف مستقیماً با یکدیگر صحبت نمی کنند. آنها باید از میانجی هایی مانند قطر و عمان استفاده کنند. تا زمانی که نیرویی وجود نداشته باشد که آنها را وادار به برقراری ارتباط مؤثرتر کند، هیچ چیز حل نخواهد شد.
نظر شما