۳۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۹
دوران گذار بزرگ؛ راهبرد عدم تعهد و ظهور جنوب جهانی| بازی با جمع صفر در آینده مطرح نیست
به بهانه برگزاری نشست بریکس در ژوهانسبورگ؛

دوران گذار بزرگ؛ راهبرد عدم تعهد و ظهور جنوب جهانی| بازی با جمع صفر در آینده مطرح نیست

ظهور جنوب جهانی فضای سیاست گذاری بیشتری را برای کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه، ایجاد کرده است تا منافع خود را دنبال کنند و مجددا به چندجانبه گرایی قدرت ببخشند.

بازار؛ گروه بین الملل: نشست سران بریکس در ۲۲ تا ۲۴ اوت (۳۱ مرداد تا ۲ شهریور) در ژوهانسبورگ برگزار خواهد شد و قرار است درباره معیارها و فرآیند و زمانبندی پذیرش کشورهای مختلف متقاضی در گروه بریکس توافق شود. در اجلاس ژوهانسبورگ علاوه بر ۵ کشور اصلی، از سران ۷۰ کشور دیگر از جمله ایران هم برای شرکت در اجلاس دعوت شده است.

بریکس نمادی از «رژیم‌سازی و ساختارسازی جدید در صحنه بین‌المللی» است که توسط قدرت‌های در حال ظهور و در مقابل جی هفت شکل گرفته و رو به پیشرفت است.از آن جایی که مهمترین شاخصه در این گروه کارکردهای اقتصادی، مالی و پولی و همچنین گستره فرامنطقه‌ای و جهانی بودن اعضا و اثرگذاری آن بوده و لذا به گروه «قدرت‌های اقتصادی نوظهور» معروف است، در ادامه به ارائه توضیحاتی در خصوص ظهور جنوب جهانی می پردازیم.

در قرن هفدهم، امپراتوری مینگ چین تقریباً یک سوم تولید جهانی را تشکیل می داد و هند مغول کمی کمتر. از طرفی، این دو کشور با یکدیگر بیش از نیمی از تولید جهان را با اندازه جمعیتی مشابه به خود اختصاص دادند (به عنوان نسبتی از کل جمعیت جهان). در دهه ۱۹۵۰، مائو تنها پنج درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی و هند فقط یک درصد را شامل می شد. اما، امروزه، پس از چندین دهه پیشرفت اقتصادی استثنایی، به ویژه در چین، اکنون یک ظهور تاریخی جنوب جهانی وجود دارد.

این دو غول بزرگ یعنی چین و هند و سایر کشورها جنوب، اکنون در حال بازیافتن وزن اقتصادی تاریخی خود در جهان هستند. گزارش توسعه انسانی برنامه توسعه ملل متحد در سال ۲۰۱۳، این افزایش جنوب جهانی را به صورت مستند نشان داد و شواهدی را ارائه کرد که نشان می‌دهد چین، هند و برزیل مجموعاً در روند پیشی گرفتن از کشورهای توسعه‌یافته غربی از نظر تجارت و تولید جهانی هستند.

چین در حال حاضر بزرگترین اقتصاد جهان است که بر حسب برابری قدرت خرید محاسبه می شود. از طرفی، سرعت و مقیاس این افزایش بی نظیر است. رشد اقتصادی در چین و هند با حدود یک میلیارد نفر در هر کشور آغاز شد و تولید سرانه را در کمتر از ۲۰ سال دو برابر کرد؛ نیرویی اقتصادی که جمعیت بیشتری را نسبت به انقلاب صنعتی تحت تأثیر قرار داد. از سوی دیگر، طبقه متوسط به ویژه از نظر اندازه، درآمد و انتظارات به سرعت در حال رشد است.

تا سال ۲۰۳۰ پیش بینی می شود که بیش از ۸۰ درصد از طبقه متوسط جهان در جنوب ساکن باشند و ۷۰ درصد از کل هزینه های مصرف را تشکیل دهند

در حالی که در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۰، سهم جنوب از طبقه متوسط جهانی از ۲۶ درصد به ۵۸ درصد افزایش یافت، تا سال ۲۰۳۰ نه چندان دور، پیش بینی می شود که بیش از ۸۰ درصد از طبقه متوسط جهان در جنوب ساکن باشند و ۷۰ درصد از کل هزینه های مصرف را تشکیل دهند.

همچنین، الگوهای تجارت و سرمایه گذاری نیز در نوسان هستند. به عنوان مثال، امروزه چین بزرگترین شریک تجاری و سرمایه گذاری تقریباً در تمام کشورهای آفریقایی است. به همین ترتیب، پکن به عنوان بزرگترین شریک تجاری در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین، جایگزین کشورهای غربی شده و اکنون بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی است.

بلوک های قدرت و رقابت جهانی

این تغییر عمیق جهانی عواقب بزرگی بر نحوه انجام روابط تجاری و مردمی کشورها دارد. روشی رایج برای نگریستن به رقابت قدرت‌های بزرگ و پیامدهای آن، مرهون تفاسیر معاصر مبتنی بر تویسیدید، مورخ آتنی است که جنگ قرن پنجم پیش از میلاد بین اسپارت و آتن را بررسی کرد. این تجزیه و تحلیل منجر به ایجاد اصطلاح تله توسیدید شد که گرایش آشکار به سمت جنگ را هنگامی که یک قدرت نوظهور تهدید می کند که یک قدرت بزرگ موجود را جابجا کند، توصیف می کند.

اما جنگ اجتناب ناپذیر نیست. همانطور که خود رئیس جمهور چین شی جین پینگ در سفر خود به سیاتل در سال ۲۰۱۵ اشاره کرد، «چیزی به نام تله توسیدید در جهان وجود ندارد. اما اگر کشورهای بزرگ بارها و بارها مرتکب اشتباهات محاسباتی استراتژیک شوند، ممکن است چنین تله‌هایی را برای خود ایجاد کنند. با این وجود، تغییرات عینی در تولید ملی، زمینه را مشخص می کند. یک بررسی تأثیرگذار توسط ماهنامه آتلانتیک (۲۰۱۵) اشاره کرده که در ۱۲ مورد از ۱۶ مورد گذشته، زمانی که یک قدرت در حال ظهور با یک قدرت حاکم مواجه شده، منجر به خصومت آشکار شده است.

از آنجایی که تغییر سریع در قدرت نسبی یک گروه نوظهور در یک دوره زمانی کوتاه، در عرض چند دهه به جای قرن ها، در حال رخ دادن است، ظهور کنونی جنوب جهانی حتی چالش برانگیزتر است. با این حال یک هشدار مهم وجود دارد. در حالی که ظهور قدرت های جدید ممکن است شرایط را برای جنگ فراهم کند، ترس و محاسبه اشتباه است که زمینه را برای درگیری واقعی فراهم می کند و این نگرانی دوم است که برخی از تحلیلگران معتقدند که باید روی آن تمرکز کرد.

پل کندی در کتاب تأثیرگذار خود در مورد ظهور و سقوط قدرت های بزرگ پیشاپیش خاطرنشان کرده که «تنها تهدید برای منافع واقعی ایالات متحده می تواند ناشی از عدم تطبیق معقول با نظم جهانی جدیدتر باشد». همانطور که کندی نیز خود مشاهده کرده قدرت نظامی به دنبال قدرت اقتصادی است. بنابراین، این سؤال باقی می ماند: آیا تعارض اجتناب ناپذیر است؟ این دوره با ظهور چین و سایر کشورهای جنوب جهانی تا چه اندازه خطرناک است؟

در این میان، عوامل متعددی به طور قطعی متفاوت هستند، هرچند در شرایط معاصر امروز: ۱) وجود نهادهای جهانی مانند سازمان ملل متحد، متعهد به جهانی صلح‌آمیز است، و اگرچه سوابق از نظر تلاش‌های آنها برای ارتقای صلح متفاوت است، اما واقعیت این است که بسیاری از ائتلاف‌های بین‌دولتی و جامعه مدنی در سراسر جهان برای این منظور متحد شده‌اند. ۲) علیرغم بسیاری از چالش های معاصر، تعهد مستمر به چندجانبه گرایی وجود دارد. پس از جنگ جهانی دوم، رشد قراردادهای چند جانبه، چارچوب متراکمی از قواعد و هنجارها را برای انجام روابط و گفتمان جهانی ایجاد کرده است. ۳) ماهیت و دقت چالش های سیاره ای مانند تغییرات آب و هوایی که تنها به صورت جمعی حل می شوند. بقای ما به عنوان یک جامعه انسانی، شاید حتی خود گونه ما، به این همکاری بستگی دارد.

ظهور جنوب جهانی فضای سیاست گذاری بیشتری را برای کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه، ایجاد کرده است تا منافع خود را دنبال کنند و به چندجانبه گرایی مجددا انرژی ببخشند

در حالی که وسوسه انگیز است که جنوب جهانی را به عنوان یک بلوک واحد در حال ظهور ببینیم، تنوع زیادی در میان دولت های ملی در جنوب و منافع ملی آنها وجود دارد. ظهور جنوب جهانی فضای سیاست گذاری بیشتری را برای کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه، ایجاد کرده است تا منافع خود را دنبال کنند و به چندجانبه گرایی مجددا قدرت ببخشند.

حتی در آمریکای لاتین، منطقه‌ای که از لحاظ تاریخی با ایالات متحده همسو بوده است، با توجه به گسترش فضای سیاست‌گذاری به دلیل «عدم تعهد فعال» به‌عنوان یک اصل راهنما برای کشورهای منطقه رشد تجارت و سرمایه گذاری بین چین و منطقه را استدلال می‌کند. در حالی که چین اکنون بزرگترین شریک تجاری برزیل، شیلی، پرو و اروگوئه است، به این پویایی، ظهور دولت های مترقی در مکزیک، کلمبیا و برزیل اضافه شده است.

چارچوبی در حال ظهور برای روابط جهانی

جنبش عدم تعهد در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ناشی از تمایل کشورهای تازه استقلال یافته (به غیر از یوگسلاوی) تمرکز خود را بر پیشرفت اقتصادی و اجتماعی خود و عدم کشش به بلوک های رقیب ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی قرار داد. از آن جایی که احترام به مرزها و ایجاد شرایط برای صلح، سنگ بنای سازمان ملل متحد است، واکنش جهانی به بحران اوکراین این اصل اساسی را که در رای گیری در مجمع عمومی سازمان ملل برجسته شد، تقویت کرد. جایی که اختلافات به وجود آمد، به اقدامات اتخاذ شده برای تحریم روسیه و تمایل به تلاش های قوی تر برای توقف جنگ و حل بحران اوکراین بستگی داشت.

در آستانه اولین سالگرد جنگ روسیه و اوکراین، قطعنامه سازمان ملل با ۱۴۱ رأی موافق در برابر ۷ رأی مخالف و ۳۲ رأی ممتنع عمدتاً توسط کشورهای آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین و خاورمیانه به تصویب رسید. آن کشورها شامل چین، هند و آفریقای جنوبی بودند. قطعنامه مشابه سازمان ملل در مارس ۲۰۲۲ توسط سازمان ملل متحد هم به تصویب رسید. بحران اوکراین این تأثیر را داشته است که نیاز به اصول هدفمندتر برای اداره روابط بین کشورها در زمان تغییرات و تحولات بزرگ را روشن کند تا بتوان تغییرات قدرت و نفوذ را به طور مسالمت آمیز مدیریت کرد و تلاش های جهانی را برای پایداری زندگی و اقتصاد در سراسر جهان جهت دهی نمود.

این اصول باید شامل چه مواردی باشد؟ نظر برخی از تحللیگران به قرار زیر است:

با تعهد نسبت به چندجانبه گرایی، این تعهد باید مبتنی بر تأملی انتقادی در مورد این مسئله باشد که چرا اصول اساسی سازمان ملل در گذشته نقض شده و اینکه چگونه بهترین عضویت در کل و نهادهای سازمان ملل باید درس‌های آموخته شده از پیامدهای تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل را درونی کند؟ به عنوان مثال، این موضوع مربوط به عراق و لیبی و ناتوانی سازمان ملل علیرغم تلاش زیاد در حل بحران های طولانی مانند سوریه است.

عدم پیشرفت در هدف اساسی سازمان ملل که ترویج صلح و جلوگیری از درگیری است، اقتدار و اعتبار سازمان ملل را تضعیف کرده است. در پایان، نهادهای جهانی و منطقه‌ای تنها زمانی می‌توانند به خوبی عمل کنند که اعضای آن‌ها، به‌ویژه نهادهای بزرگ‌تر و مسلط‌تر، تمام انرژی و منابع خود را در حمایت از اهداف آن نهادها متعهد کنند. هدف اصلی نجات نسل‌های بعدی از «مصیبت جنگ»، ارتقای پیشرفت اجتماعی و استانداردهای بهتر زندگی در آزادی بیشتر، و هدف برای تعادل بهتر بین انسان و طبیعت است.

۲) پیگیری راهبرد عدم تعهد فعال در روابط بین کشورها. این اصطلاح به رویکرد سیاست خارجی اشاره دارد که در آن کشورها، به ویژه کشورهای جنوب جهانی، از جانبداری بین قدرت‌های بزرگ و تمرکز بر منافع خود خودداری می‌کنند. در گذشته این موقعیت با تمایل کشورها برای رسیدگی به چالش های توسعه مرتبط بود. امروزه این رویکرد می تواند هدف را در پیگیری روابط بین الملل روشن کند. علاوه بر این، پیگیری چنین هدفی اکنون در دنیایی امکان پذیر است که فضای سیاست گذاری با ظهور جنوب جهانی گسترش یافته است.

اگر کشورهای حوزه خلیج فارس را در نظر بگیریم، این تغییر، دیدگاه آنها نسبت به روابط بین الملل را برجسته کرده است. در این راستا، فرید زکریا، تحلیل‌گر مسائل بین الملل به طور خاص به تغییر استراتژیک بزرگ عربستان سعودی در برقراری صلح با همسایگان خود و به طور همزمان در پیگیری روابط نزدیک اقتصادی با چین و روسیه و منافع امنیتی نزدیک با ایالات متحده اشاره کرده است. بر همین اساس، برای جهانی صلح‌آمیزتر، باید از روابط راهبردی که بین «بلوک‌های نفوذ» انجام می‌شود، فاصله گرفت. اصطلاح «عدم تعهد فعال» به خوبی این اصل اساسی را نشان می‌دهد که همه ما در یک سیاره مشترک به سر می بریم و هوای یکسانی را تنفس می‌کنیم.

۳) توسعه چارچوبی مرجع در روابط بین ملتها. اولویت های سیاست خارجی به طور سنتی توسط دولت های ملی تعیین می شود. در شرایط کنونی تغییرات بزرگ و جهانی به هم پیوسته و اولویت‌های ملی دیگر نمی‌توانند به اندازه کافی یا به آسانی با تعاملات «دولت با دولت» حل و فصل شوند. آنها مستلزم مشورت با نهادهای بین المللی، جامعه مدنی و شرکای دوجانبه نزدیک به اجماع ملی هستند. چنین اولویت‌هایی در نهایت باید توسط دو تفکر کلیدی هدایت شوند: اولویت قرار دادن رفاه مردم (نه فقط مردم در داخل مرزهای ملی، بلکه منطقه‌ای و جهانی) و در نظر گرفتن چشم‌انداز بلندمدت سند ۲۰۳۰ یونسکو یا اهداف توسعه پایا.

۴) تمرکز بر منطقه ای جهانی. بسیاری از چالش های کنونی ماهیت منطقه ای دارند. بر همین اساس، باید به مکانیزمها و نهادهای همکاری قوی‌تر از جمله نهادهای مالی منطقه‌ای نگاه کرد تا نگرانی کلی بر سیستم‌های کشور و چالش‌های جهانی را کاهش داد. چند جانبه گرایی می تواند با پیوندهای جهانی قوی تر با نهادهای منطقه ای موجود مانند جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا و آسه آن پیشرفت کند.

اصلاحات سازمان ملل به ویژه شورای امنیت می تواند به ویژه با تمایل به ایجاد انگیزه برای مسئولیت منطقه ای و همکاری صلح آمیز هدایت شود. اعضای جدید شورا می‌توانند با ایده‌ افزوده‌ای در مورد چگونگی بهترین نمایندگی از منافع منطقه یا زیرمنطقه خود و اینکه چقدر جامعه منطقه ای خود را به خوبی همراه می کنند، عمل کنند به طوری که این موضوع می تواند بر طول عمر عملکرد موثر شورا تأثیر بگذارد.

۵) تعمیق مشروعیت و نمایندگی. دبیرکل سازمان ملل متحد در نشست اخیر جی هفت در ژاپن تاکید کرد که زمان اصلاح سیستم برتون وودز و اصلاح شورای امنیت سازمان ملل فرا رسیده است. وی خواستار اصلاحات فوری برای اصلاح تعصبات سیستمی و ناعادلانه در نظام اقتصادی و مالی جهانی شد. همچنین، دبیرکل سازمان ملل متحد قویاً بیان کرد که سیستم مالی ایجاد شده در برتون وودز در مواجهه با شوک های اقتصادی ناشی از بحران کووید و تهاجم روسیه به اوکراین، به سادگی در عملکرد اصلی خود به عنوان یک شبکه ایمنی جهانی شکست خورده است. نهادهای کلیدی جهانی امروز_آژانس های برتون وودز و سیستم سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ توسط پیروزمندان پس از پایان جنگ جهانی دوم ایجاد شدند. آنها منعکس کننده ترتیبات قدرت آن دوره بودند. پس از آن، منشور سازمان ملل در ژوئن ۱۹۴۵ توسط ۵۰ کشور امضا شد (لهستان چند ماه بعد به آن پیوست و پنجاه و یکمین عضو موسس شد). امروزه ۱۹۳ کشور در سازمان ملل وجود دارد.

از آن جایی که گذارهای جهانی نیازمند تعدیل های مدبرانه و برنامه ریزی شده در اقتصاد جهانی نیز هستند، برخی استدلال کرده اند که اصلاح اقتصاد، سیاست را اصلاح می کند، در حالی که برعکس آن نیز قابل استدلال است

از آن جایی که گذارهای جهانی نیازمند تعدیل های مدبرانه و برنامه ریزی شده در اقتصاد جهانی نیز هستند، برخی استدلال کرده اند که اصلاح اقتصاد، سیاست را اصلاح می کند. برعکس آن نیز قابل استدلال است. برای مثال، عقب‌نشینی جهانی‌سازی بیشتر به این دلیل اتفاق افتاد که مدل اقتصادی ناعادلانه دنبال‌شده، بسیاری از کشورهای فقیر و بخش‌های بزرگی از مردم را در کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه در وضعیتی خطرناک قرار داد ضمن اینکه تغییرات لازم را نباید با تفکر منسوخ در دنیای جهانی کاهش داد. در این راستا کینز اشاره کرده که مردان عملی که خود را کاملاً از هرگونه تأثیر فکری معاف می‌دانند، معمولاً برده‌های برخی از اقتصاددانان منقرض شده‌اند.

با ظهور جنوب جهانی، جهان در حال گذار عمیقی است و آینده لازم نیست به مسابقه مجموع-صفر تبدیل شود

با ظهور جنوب جهانی، جهان در حال گذار عمیقی است و آینده لازم نیست به مسابقه مجموع-صفر تبدیل شود. جنوب در حال رشد نیاز به نمایندگی بهتر در موسسات مالی جهانی دارد. اما بیش از آن، نهادهای منطقه‌ای جدید و مؤثرتر باید ایجاد شود تا رفاه را ارتقاء بخشد و از تأثیرگذاری بحران‌های یک بخش از جهان بر بخش‌های دیگر جلوگیری کند.

در پایان، برای پرداختن به جهانی که به سرعت در حال تغییر است، نیاز به اصلاحات امری فوری است، در حالی که رسیدن به یک معماری جهانی مناسب برای این هدف دیر شده است. در این میان عده ای از کارشناسان می گویند که سازمان ملل متحد و به طور کلی چندجانبه گرایی می توانند نقشی حیاتی در پیشبرد این اصلاحات ضروری ایفا کنند.

کد خبر: ۲۳۸٬۲۶۲

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha