هدایت فهمی؛ بازار: کشاورزی، متهم اصلی بحران آب در ایران است. آنگونه که آمار نشان میدهد بیش از ۹۰ درصد آب در این بخش استفاده میشود اما بهرهوری و راندمان آن بسیار پایین تر از استانداردهای جهانی است. اینکه چرا کشاورزی در ایران همچنان به صورت سنتی انجام میشود و هیچ توجهی به مدیریت مصرف آب در آن نمیشود دلایل متعددی دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
پایین بودن بهرهوری و راندمان تولید محصولات کشاورزی: میزان آبی که به ازای تولید هر کیلو محصول استفاده میشود بسیار بالاست. در حال حاضر میزان تولید محصولات کشاورزی به ازای مصرف هر مترمکعب آب حدود ۱.۲ کیلوگرم است در حالیکه این رقم در سایر کشورها حدود ۲.۵ کیلوگرم اعلام میشود. همچنین بر اساس گفته مسئولان کشاورزی راندمان کشاورزی در ایران حدود ۴۱ درصد است در حالیکه میتوان این شاخص را تا ۶۵ درصد افزایش داد.
کشاورزی منهای ارزش افزوده: کشاورزان معمولا به دنبال کشت محصولاتی میروند که ارزش افزوده اقتصادی پایینی دارد. به عنوان مثال هر سال بخش زیادی از آب کشور صرف تولید محصولاتی همچون هندوانه و خیار میشود که بعضا در بازار داخلی قیمت آنها به زیر هزار تومان میرسد. قیمت صادراتی این محصولاتی حتی به قدری پایین است که بسیاری از کشورهای دنیا که اتفاقا از نظر منابع آبی در شرایط بهتری نسبت به ایران قرار دارند، قید تولید را زده و نیاز خود را از محل واردات تامین میکنند.
عدم کفایت سرمایه گذاری در عملیاتی زیر بنایی آب و خاک و منابع کشاورزی: خاک و اراضی مناسب برای کشاورزی تنها حدود ۳.۵ میلیون هکتار است در حالیکه حدود ۸.۸ میلیون هکتار سطح زیر کشت آبی در ایران وجود دارد. ما از نظر سطح زیر کشت آبی در جایگاه پنجم دنیا قرار داریم در حالیکه از نظر بازدهی و راندمان در جایگاه ۳۲ دنیا قرار داریم.
جای خالی کشت صنعتی: جدای از ناکارآمدی دولت در این صنعت، کشاورزی ایران از وجود بخش خصوصی کارآمد با مجتمعهای بزرگ تولیدی رنج میبرد. حدود ۹۰ درصد اراضی کشاورزی در ایران را اراضی کوچک و متوسط تشکیل میدهد. همین مساله موجب شده که کشاورزان استفاده از تجهیزات و روشهای نوین برای کشت محصولات را غیر اقتصادی کرده است. در حال حاضر کشاورزان معمولا از روش کشتی استفاده میکنند که ۱۰۰ سال پیش استفاده میشده است.
نظام ناکارآمد بازار محصولات کشاورزی: دولت هیچ نقشی در متعادل سازی بازار ندارد. به عنوان مثال در برهه ای از زمان قیمت محصولی در بازار نایاب شده و قیمت آن قدری بالا میرود که دیگر امکان خرید آن برای بسیاری خانوارها در دهکهای متوسط و پایین درآمدی وجود ندارد. البته عکس این اتفاق هم بارها و بارها در کشور رخ داده به طوری که به دلیل پایین بودن قیمت کشاورز قید برداشت را میزند و محصولات کشاورزی در خاکها دفن میشود یا روی درخت میگندد.
عدم تحقق اهداف توسعه ای: در برنامههای توسعه ای کشور هدف گذاریهای خیلی خوبی برای مدیریت مصرف آب اتخاذ شده اما مساله اینجاست که این اهداف تنها روی کاغذ است و هیچ گاه به مرحله اجرا نمیرسد. به عنوان مثال قرار بر این بود که صادرات مجازی آب متوقف شده و بیشتر روی تولید محصولات استراتژیک و دارای ارزش افزوده اقتصادی بالا متمرکز شویم. کشت فراسرزمینی از دیگر اهدافی است که مسئولان در دولتهای مختلف راجع به آن صحبت کردند اما هیچ گاه به مرحله اجرا نرسید.
ناکارآمدی حمایتهای تعرفه ای و نقدی: قیمت تمام شده هر مترمکعب آب برای بخش کشاورزی حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ تومان است در حالیکه حدود ۱۰ تا ۱۵ تومان از کشاورز دریافت میشود. آنگونه که آمار نشان میدهد که آب تنها ۳ درصد قیمت تمام شده محصول در مزرعه را به خود اختصاص میدهد که نشان دهنده یارانه عظیمی است که در این بخش پرداخت میشود. البته پرداخت یارانه به این صنعت تنها محدود به ایران نبوده و در تمامی کشورها شاهد حمایت دولت از بخش کشاورزی هستیم. اما مساله اصلی اینجاست که حمایتهای که از صنعت کشاورزی صورت میگیرد منجر به کاهش مصرف آب و تولید محصولات کم آب بر و افزایش راندمان و بهرهوری نشده است.
کرختی دستگاههای متولی بخش کشاورزی: وزارت جهادکشاورزی و دستگاههای وابسته به آن نمیتواند نسبت به اتفاقاتی که در بازار یا در تولید انجام میشود، خیلی دیگر واکنش نشان میدهد یا تصمیمهایی که گرفته میشود، معمولا کارآمدی لازم را ندارند.
نظر شما