بازار؛ گروه بین الملل: در بخش نخست رویکرد اتحادیه اروپا به جنوب جهانی و کشورهای در حال توسعه گفته شد که زمانه در حال تغییر هست و همانطور که اخیراً در نشست گروه هفت در هیروشیما نشان داده شد، جنوب جهانی اکنون در دستور کار بین المللی قرار دارد و رهبران غربی به دنبال محاکمه و ترغیب کشورهای در حال توسعه برای اجتناب از روابط با روسیه و چین به نفع روابط نزدیک تر با غرب هستند.
در همین راستا، اتحادیه اروپا که در یک جهان بینی غربی و اروپامحور گرفتار شده، هنوز نسبت به این واقعیت بیدار نشده که باید رویکرد خود را نسبت به کشورهای در حال توسعه به طور اساسی تغییر دهد. در بخش دوم به دنیای چند قطبی و لزوم انطباق اروپا با نظم جدید می پردازیم.
دنیای چند قطبی
برخی از تحلیلگران معتقدند که اتحادیه اروپا چه تمایل داشته باشد و چه نداشته باشد، باید بپذیرد که جهان فعلی در حال تبدیل شدن به یک جهان چند قطبی است. در همین راستا، شولتز، امانوئل ماکرون و بورل به ضرورت انطباق با تغییرات جهانی اشاره محتاطانه ای کرده و شولتز حتی خصلت چند قطبی جهان را برجسته کرده است.
پکن ممکن است بخواهد خود را به عنوان قهرمان منافع جهانی جنوب معرفی کند، اما نه تنها از سوی هند، بلکه از سوی دیگر کشورها از جمله برزیل، آفریقای جنوبی و اندونزی با فشار مواجه است
اما آنها به عنوان استثنا در نظر گرفته می شوند. برای دیگر بازیگران، پذیرش چندقطبی بودن جهان به دلیل این فرض غلط که دلالت بر پذیرش روایات روسی و چینی دارد، دشوار است و بنابراین ذاتاً ضد آمریکایی است. بر همین اساس می توان گفت که حقیقت پیچیده تر است. مطمئناً، چین و روسیه از این لحظه استفاده میکنند تا گسترش نفوذ خود را در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین افزایش دهند، در حالی که ایالات متحده، انگلیس و اتحادیه اروپا نیز چنین رفتاری دارند.
از طرفی، پکن ممکن است بخواهد خود را به عنوان قهرمان منافع جهانی جنوب معرفی کند، اما نه تنها از سوی هند، بلکه از سوی دیگر کشورها از جمله برزیل، آفریقای جنوبی و اندونزی با فشار مواجه است. امروز هیچ رهبری برای جنوب جهانی وجود ندارد و بعید است که در آینده نیز وجود داشته باشد. با این حال، چندقطبی بودن باقی خواهد ماند. ایالات متحده هنوز دارای ظرفیت منحصر به فردی برای ارائه قدرت نظامی در سرتاسر جهان است در حالی که همچنین فرماندهی بیشتر آژانس های چندجانبه را در اختیار دارد.
از سوی دیگر، قدرت نرم آمریکا، قدرتمند است. با این حال، بسیاری از کشورهای جنوب جهانی به جای اینکه فقط به ایالات متحده یا اتحادیه اروپا نگاه کنند، از میان مجموعهای از شرکا چین را انتخاب میکنند. تعدادی از کشورها تمایل ندارند در مورد اتحاد دائمی صحبت کنند، در عوض ترجیح می دهند بر همکاری ها و مشارکتهای چند جانبه تمرکز کنند.
مشارکت هایی متفاوت گونه اما مکمل!
نمونههایی از این شراکتهایی که بازیگران رفتارهای متفاوت گونه ای دارند اما مکمل هم هستند، فراوان است. هند ممکن است در مورد حمله به چین در کنار غرب باشد، اما مطمئناً درخواست های ایالات متحده و اتحادیه اروپا برای توقف خرید نفت از روسیه یا تحریم مسکو را نمی پذیرد.
از طرفی، ژاپن نیز در تلاش است تا روابط خود با چین را علیرغم توسعه روابط نزدیکتر با ایالات متحده، اروپا و ناتو مبتنی بر یک پایه و اساس پایدار نگه دارد. دشمنان اصلی امریکا یعنی عربستان سعودی و ایران نیز با میانجیگری چین توافق دیپلماتیکی را امضا کرده اند، در حالی که ریاض ممکن است روابط دیرینه خود با آمریکا رها نکند. همچنین، اسرائیل هم به ایالات متحده نزدیک است و هم به طور فزاینده ای رابطه نزدیکی با چین دارد.
از آنجایی که کشورهای در حال توسعه همچنان با مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ روسیه علیه اوکراین دست و پنجه نرم می کنند، احتمالاً در رفع نگرانی های خود هم از طریق گروه ۲۰ که در حال حاضر توسط هند رهبری می شود و هم از طریق گفتگوهای دوجانبه با رهبران گروه ۷، پیگیر موضوع دلارزدایی خواهند شد
در حالی که دلار ایالات متحده برتر است، اما بسیاری از کشورها در حال فاصله گرفتن و کاهش شدید وابستگی خود به دلار و مطرح کردن ارزهای ملی خود هستند. از آنجایی که کشورهای در حال توسعه همچنان با مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ روسیه علیه اوکراین دست و پنجه نرم می کنند، احتمالاً در رفع نگرانی های خود هم از طریق گروه ۲۰ که در حال حاضر توسط هند رهبری می شود و هم از طریق گفتگوهای دوجانبه با رهبران گروه ۷، پیگیر این موضوع یعنی دلارزدایی خواهند شد.
همچنین در نشست گروه بریکس متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی، که در ماه اوت در ژوهانسبورگ برگزار میشود، انتظار میرود که کشورهای شرکت کننده معرفی واحد پولی مشترک را در دستور جلسه خود قرار دهند.
تطبیق و تنظیم
با وجود چالشها و پیچیدگیها، عده ای از تحلیلگران اینگونه استدلال کرده اند که اتحادیه اروپا در موقعیت مناسبی برای انطباق و سازگاری با تحولات جهانی قرار دارد. با توجه به اینکه اتحادیه اروپا شامل مجموعه ای از کشورهای متفاوت، متنوع و اغلب در حال نزاع است، سیاستگذاران اروپایی تجربه برخورد با این پیچیدگی ها را داشته و از یک یا دو فن در مورد هنر مصالحه و مذاکره آگاه هستند. بنابراین، اگر آنها ورق های خود را درست بازی کنند، می توانند در دنیای چند قطبی پیشرفت کنند. با این حال، جای کار وجود دارد.
پیشروی در چنین محیطی مستلزم آن است که اتحادیه اروپا از چارچوب فراآتلانتیک با محوریت غرب فراتر رفته و واقعاً با کشورهای در حال توسعه تعامل کند. این مسئله به معنای به اشتراک گذاشتن دانش، تجربه، و خرد اروپا با شرکا است، اما نه از طریق سخنرانی و استفاده از آنها؛ یعنی گوش دادن و یاد گرفتن نه اخلاقی کردن مسئله و انگشت تکان دادن!
دولت هایی که منشور ملل متحد را زیر پا می گذارند، باید مورد محاکمه قرار گیرند. اما فشار برای حفظ «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین» بیمعنی است، مگر اینکه همه، استانداردهای یکسانی داشته باشند. یقیناً اتحادیه اروپا باید به اظهار نظر درباره حکومت داری ضعیف و نقض حقوق بشر در جنوب جهانی ادامه دهد. اما باید مراقب بود که دست به خشم گزینشی نزند یا به نام رقابت ژئوپلیتیکی از حقوق بشر سوء استفاده نکند.
همچنین موضوع ناخوشایند استانداردهای دوگانه وجود دارد. بسیاری از نگرانی های اروپا در مورد فرسایش حقوق بشر، دموکراسی، و حاکمیت قانون در سرتاسر جهان به دلیل عدم نظم بخشیدن به خانه خود تضعیف شده است. افزایش نژادپرستی، افزایش محبوبیت احزاب راست افراطی اروپا، و حضور پوپولیست ها در قدرت، ادعاهای اروپا مبنی بر اتحاد ارزش ها و برابری را به سخره می گیرد.
امیدهای اروپا برای ارتقای روابط تجاری و دیپلماتیک خود با جنوب جهانی به احترام به تفاوت های بین کشورها و اولویت دادن به منافع اقتصادی بستگی دارد
رهبران اتحادیه اروپا به سختی می توانند تبعیض علیه اقلیت ها را در خارج از کشور فریاد بزنند؛ اگر آماده باشند با نژادپرستی و اسلام هراسی در داخل کشور کنار بیایند. امیدهای اروپا برای ارتقای روابط تجاری و دیپلماتیک خود با جنوب جهانی نه به ترویج ارزش ها از طریق ارجاع به استدلال های «دموکراسی در برابر استبداد»، بلکه به احترام به تفاوت های بین کشورها و اولویت دادن به منافع اقتصادی بستگی دارد.
این امر مستلزم آن است که سیاستگذاران اتحادیه اروپا صحبت در مورد ارتقای بازی اتحادیه اروپا در نبرد روایت ها و پیشنهادات جهانی را متوقف کنند و شروع به کار بر روی اصلاحات واقعی سیاست نمایند. به عنوان مثال، امیدهای بروکسل برای روابط نزدیکتر با رهبران آفریقایی، همچنان توسط سیاستهای مهاجرتی که تصور میشود در نژادپرستی ساختاری گنجانده شدهاند، متوقف خواهد شد.
بر همین اساس، جذابتر کردن پروژه اتصال دروازه جهانی اروپا برای جنوب جهانی مستلزم گوش دادن به نگرانیهای آنها است؛ نه تحمیل استانداردهای اتحادیه اروپا. بسیاری در غرب ممکن است هنوز زندگی در یک ساختار تک قطبی را ترجیح دهند، اما واقعاً هیچ گزینه ای برای آنها وجود ندارد: جهان در حال حرکت است و اگر اتحادیه اروپا در مورد حفظ نفوذ خود به عنوان یک بازیگر جهانی و نه صرفاً منطقه ای، جدی است. آنها باید آینده را در آغوش گرفته، زندگی با جنوب جهانی را آموخته و مهارت های لازم برای حرکت در یک دنیای چندقطبی غیرقابل پیش بینی و اغلب متلاشی را به دست آورند.
نظر شما