بازار؛ گروه بین الملل: به تازگی محمد الخلیفی وزیر مشاور در امور خارجه قطر، طی سخنانی در دومین کنفرانس گفتگوهای عربی ایرانی در دوحه قطر، اعلام کرده بود که قطر همواره خواهان دیپلماسی و گفتگو به عنوان ابزاری ایدهآل جهت حلوفصل تمامی مسائل میان کشورها، همگرایی دیدگاهها و تأمین یک پایگاه قابل اطمینان برای تمامی طرفهای بینالمللی، بوده است.
وی در ادامه سخنان خود به دعوتهای مکرر قطر در خصوص برگزاری گفتگوهای جامع و هدفمند میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس، جهت کنترل تمامی مسائل مرتبط با امنیت و ثبات منطقه اشاره کرد و افزود: ما معتقدیم که کشورهای منطقه دارای سرنوشتی مشترک هستند. نبود گفتگو با ایران باعث بالاگرفتن بحرانهای انسانی، اقتصادی و محیط زیستی منطقه شده است.
دومین کنفرانس گفتگوهای عربی ایرانی، تحت عنوان «ایران و جهان عرب؛ امنیت، اقتصاد و بحرانها، رویکردها و راهکارها»، در دوحه قطر با حضور نخبگان سیاسی، پژوهشگران و کارشناسان ایرانی و عرب برگزار شد و موضوع گفتگو میان ایران و کشورهای عربی و حلوفصل مسائل و بحرانهای منطقه از طریق آن مورد بررسی قرار گرفت.
در ماههای اخیر نظم جدیدی در منطقه غرب آسیا در حال شکلگیری است و به نظر میرسد پس از توافق تاریخی تهران_ریاض، یکی دیگر از گرههای خاورمیانه و شمال آفریقا در حال باز شدن است.
در پی احیای روابط ایران و عربستان به میانجیگری چین در اسفند ماه گذشته شاهد تلاش سایر کشورهای عربی که روابط خود را با ایران محدود کرده بودند، برای از سرگیری مناسبات با ایران بودهایم. این موضوع حتی شامل کشورهایی چون بحرین و اردن شده که در پی افزایش تنشها میان ایران و عربستان در سال ۲۰۱۶، با دنبالهروی از ریاض با تهران قطع رابطه کردند. از سوی دیگر تمامی کشورهای عربی چه در حاشیه خلیج فارس و فراتر از آن از فرآیند تنشزدایی میان تهران و ریاض استقبال کردند.
روند بهبود روابط میان ایران و کشورهای خلیج فارس از کمی پیش از توافق ایران و عربستان آغاز شده است. به عنوان مثال، کویت که در پی روابط ملتهب تهران و ریاض سفیر خود را از ایران فراخوانده بود، تابستان گذشته سفیر خود را به مجددا به این کشور اعزام کرد. نمونه دیگر ابوظبی بود که تابستان گذشته و پس از ۷ سال اعمال محدودیتهای سیاسی در روابط با ایران اقدام به اعزام سفیر به تهران کرد.
افزون بر این، پس از چهار دهه قطع روابط دیپلماتیک میان تهران و قاهره، اینک اراده در سران دو کشور برای ازسرگیری مناسبات بیش از هر زمانی جدی است؛ تصمیمی که برآیند مجموعهای از ترددها و گفتوگوهای دیپلماتیک و اقدامات میانجیگرانه از سوی کشورهایی همچون عراق و عمان بوده است، به نحوی که چندی پیش مقامهای مصری و عراقی به روزنامه «نشنال» امارات اعلام کردند که مصر و ایران از ماه مارس (فروردین) در بغداد در مورد عادیسازی روابط گفتوگو کرده بودند. روابط دیپلماتیک ایران و مصر از سال ۱۳۵۸ در اعتراض به توافق صلح مصر با رژیم صهیونیستی و پناه دادن قاهره به شاه مخلوع ایران قطع شد.
روند تنشزدایی میان ایران و کشورهای عربی چون مصر و اردن و برخی کشورهای خلیج فارس میتواند سبب همگرایی ایران و این کشورها شده و در حل مشکلات داخلی لبنان، حل مساله سوریه و خاتمه دادن به اختلاف مواضع میان دو طرف در مسایلی چون موضوع یمن از یک سو و هم چنین افزایش مشارکت های پرسود اقتصادی برای دو طرف از سوی دیگر شود
روند تنشزدایی میان ایران و کشورهای عربی چون مصر و اردن و برخی کشورهای خلیج فارس میتواند سبب همگرایی ایران و این کشورها شده و در حل مشکلات داخلی لبنان، حل مساله سوریه و خاتمه دادن به اختلاف مواضع میان دو طرف در مسایلی چون موضوع یمن از یک سو و هم چنین افزایش مشارکت های پرسود اقتصادی برای دو طرف از سوی دیگر شود
درواقع چنین به نظر میرسد که تلاشهای دولت سیزدهم برای بهبود ارتباطات با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس موجب ایجاد یک سیاست اعتمادسازی در منطقه شده است. با نزدیکی بیشتر میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس آورده اقتصادی و یک نوع گشایش اقتصادی در ایران به وقوع میپیوندند و تعاملات اقتصادی و بازرگانی ایران با کشورهای منطقه افزایش پیدا خواهد کرد.
افزون بر این، خلیجفارس یکی از آبراههای حیاتی و اقتصادی در جهان است و کانون استراتژیکی محسوب میشود که آسیا، آفریقا و اروپا را به یکدیگر متصل میکند. این پهنه جغرافیایی که از دیر زمان، محل زورآزمایی قدرتهای مهم و منطقهای بوده، دارای منابع عظیم نفتی است، به طوریکه کشورهای این حوزه ۶۴ درصد از کل ذخایر جهان را در اختیار دارند و بدیهی است که تعامل مثبت و سازنده میان ایران و کشورهای عربی در این بخش برد اقتصادی و امنیت متقابل را برای هر دو طرف به همراه دارد.
واگرایی اعراب خلیج فارس از آمریکا و چرخش به سوی ایران
تغییر سیاست خارجی عربستان و امارات و واگرایی آنها از سیاستهای واشنگتن چندین سال است که مورد توجه استراتژیستهای امریکایی قرار گرفته است. تغییر رویکرد امریکا در قبال تأمین انرژی از غرب آسیا و کاهش واردات نفت از این منطقه، از مواردی است که موجب از بین رفتن برخی مشترکات بین دولتهای خلیج فارس و واشنگتن شده است.
تغییر دیدگاه تولیدکنندگان انرژی خلیج فارس و واشنگتن در راستای واگرایی از هم، پس از شروع جنگ اوکراین (یعنی زمانی که کشورهای اوپک پلاس تصمیم به ایجاد محدودیت تولید به منظور حفظ قیمتهای بالای نفت برخلاف میل ایالات متحده و اروپا گرفتند) شدت بیشتری به خود گرفت.
اعتماد به ایالات متحده در میان متحدان دیرینه آن در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از دست رفته و نفوذ این کشور بسرعت در حال کاهش است. خلأ این واگرایی با چرخش کشورهای منطقه به سمت شرق پر شده و آنها سطح تجارت و تعاملات خود را با کشورهای شرق افزایش دادهاند؛ به طوری که پکن و مسکو به شرکای ضروری برای آنها تبدیل شدهاند
خصومت سیاسی بین عربستان و امریکا پس از پیروزی دموکراتها و اعلام عدم همراهی کشورهای منطقه با سیاست امریکا در جنگ اوکراین نیز از دیگر موضوعاتی بود که بر شدت این روند افزود. میتوان گفت که اعتماد به ایالات متحده در میان متحدان دیرینه آن از دست رفته و نفوذ این کشور بسرعت در حال کاهش است. خلأ این واگرایی با چرخش کشورهای منطقه به سمت شرق پر شده و آنها سطح تجارت و تعاملات خود را با کشورهای شرق افزایش دادهاند؛ به طوری که پکن و مسکو به شرکای ضروری برای آنها تبدیل شدهاند.
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس دریافتهاند که بهار عربی، جز ایجاد شکاف منطقهای و بیثباتی عوایدی نداشته است. آنها همچنین، در بحرانزایی علیه سوریه و دیگر کشورهای منطقه، به هیچ دستاوردی نرسیدند و بعد از آن در باتلاق جنگ یمن گرفتار شدهاند. در مجموع، آسیبی که این کشورها به دلیل همراهی با سیاستهای امریکا متحمل شدهاند، آن را به عقبنشینی از همراهی واداشته است.
تحمل هزینههای فراوان امنیتی و اقتصادی و بنبستهای میدانی آنها را وادار کرده که به سمت ثبات در منطقه گرایش پیدا کنند. تحول در اقتصاد برای بهبود و ارتقای آن در سطح جهانی، از اولویتهای جدید در کلیت فضای منطقه است که بیشک در سایه عدم آرامش و امنیت نمیتوان به آن دست یافت.
به باور بسیاری از ناظران، عادیسازی اخیر روابط ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین را باید شروع یک تغییر بزرگ در غرب آسیا دانست. روسیه، ایران و چین سه قدرت جهانی و منطقهای و بازیگران اصلی رویدادهای سالهای اخیرند که موضع مشترک ضد سلطهجویی غرب را دارند؛ این سه کشور میتوانند نقشهای کلیدی در شکلدهی به این تغییر داشته باشند و قادرند مداخلات بلوک غرب در منطقه را مهار کنند. بخش اعظم این تغییر متوجه کشورهای ساحلی خلیج فارس خواهد شد که غرب از اوایل قرن گذشته آنها را به عنوان منطقه نفوذ انحصاری خود در نظر گرفته بود.
پتانسیل وسیع همکاری ایران و اعراب خلیج فارس در حوزه انرژی
هم چنین در پی توافق ایران و عربستان، احتمال حل مناقشه ایران با عربستان و کویت بر سر میدان آرش (الدوره) و کشف ذخایر مشترک دست نخورده قوت گرفته است. میادین نفت و گاز مشترک عربستان سعودی و ایران با ذخایر عظیم قدرت نفتی دو کشور را افزایش و آنها را به بازیگران مهمی در بازارهای جهانی تبدیل میکند.
میادین مرزی نفت و گاز متصل بین عربستان سعودی و ایران از جمله فرصتهای سرمایهگذاری برای اکتشاف همه منابع هیدروکربنی موجود است و احتمالا دو طرف در خصوص افزایش همکاریهای اقتصادی در توسعه میادین نفت و گاز، به ویژه گاز طبیعی به دلیل تقاضای بالای آن گفتوگو و مذاکره کنند
میادین مرزی نفت و گاز متصل بین عربستان سعودی و ایران از جمله فرصتهای سرمایهگذاری برای اکتشاف همه منابع هیدروکربنی موجود است و احتمالا دو طرف در خصوص افزایش همکاریهای اقتصادی در توسعه میادین نفت و گاز، به ویژه گاز طبیعی به دلیل تقاضای بالای آن گفتوگو و مذاکره کنند.
ایران ۲۸ میدان نفت و گاز مشترک با کشورهای همسایه دارد و این میادین مشترک ۲۰ درصد از ذخایر نفت و ۳۰ درصد گاز طبیعی ایران را در خود جای داده که مهم ترین آن میدان پارس جنوبی بوده که با قطر مشترک است و این در حالی است که میزان دقیق گاز ایران در میادین مشترک با همسایگانش مشخص نیست که به استناد موسسه خاورمیانه مستقر در واشنگتن ( MEI ) دلیل آن ذخایر کشف نشده و اختلافات مرزی مداوم است.
از جمله میادین نفت و گاز مشترک بین عربستان و ایران، میدان نفتی اسفندیار ایران است که از طریق مرزهای دریایی بین آنها به میدان لولو عربستان متصل میشود و ایران در اواسط ۲۰۲۲ تصمیم به توسعه این میدان با ذخایر احتمالی ۵۰۰ میلیون بشکه نفت و گاز کرد. همچنین یک میدان نفتی در امتداد مرز دریایی عربستان و ایران قرار دارد. این میدان نفتی که فروزان نام دارد به میدان مرجان عربستان متصل بوده که دارای ذخایر عظیم نفتی است. میدان مرجان در سواحل شرقی عربستان سعودی قرار دارد و بیشتر ذخایر نفتی آن در بخش عربستان سعودی بوده، اگرچه بخش ایرانی نیز حاوی مقادیر زیادی از نفت است. میدان مرجانی عربستان در سال ۱۹۶۸ با ذخایر تخمینی ۲.۳۱ میلیارد بشکه نفت خام و تولید روزانه ۲۷۰ هزار بشکه کشف شد.
میدان نفتی فروزان در ایران نیز در ۱۰۰ کیلومتری جنوب شرقی جزیره خارگ قرار دارد و در سال ۱۹۶۶ کشف شد. این میدان نفتی فراساحلی با ظرفیت تولید اولیه ۱۰۰ هزار بشکه در روز در سال ۱۹۸۷ شروع به کار کرد و تولید فعلی آن حدود ۸۰هزار بشکه در روز است.
افزون بر این عربستان تمایل خود را به همکاری های اقتصادی با ایران نشان داده است. محمد الجدان، وزیر دارایی عربستان نیز پس از اعلام احیای روابط تهران و ریاض، با تایید این موضوع که فرصتهای زیادی برای سرمایهگذاری عربستان در ایران وجود دارد، گفته بود: سرمایهگذاری عربستان در ایران میتواند خیلی سریع اتفاق بیفتد. وی با بیان اینکه هیچ مانعی برای عادی سازی روابط و توسعه سرمایه گذاری با ایران نمیبینم، خاطرنشان کرد: فرصتهای اقتصادی زیادی برای هر دو طرف وجود دارد.
موقعیت ممتاز ایران در اتصال خلیج فارس به قفقاز و آسیای میانه
خلیج فارس و دریای عمان در جنوب ایران امکان دسترسی ایران به کشورهای جنوب شرق آسیا از جمله چین و ژاپن و نیز امکان انتقال کالاهای چین به مقصد اروپا را از طریق کریدور شرق به غرب فراهم کردهاند. از طرف دیگر ۶ کشور در حاشیه خلیجفارس مستقیم با ایران مرز آبی دارند و ایران میتواند با استفاده از کریدور شمال - جنوب این کشورها را به کشورهای حوزه قفقاز و آسیای میانه متصل کند.
به رغم مسافت بسیار طولانیتر ترکیه و قطر در مقایسه با تهران و دوحه، مجموع صادرات ترکیه به قطر در سال۲۰۱۹برابر با ۳/ ۱میلیارد دلار بوده که فرصت مناسبی را در اختیار ایران قرار میدهد تا با استفاده از ظرفیت های بنادر جنوبی خود در نقش پلی میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه عمل کند؛ هرچند بهرهگیری از این فرصت در گرو توسعه امکانات ترانزیتی و لجستیکی بنادر جنوبی است
برای مثال، به رغم مسافت بسیار طولانیتر ترکیه و قطر در مقایسه با تهران و دوحه، مجموع صادرات ترکیه به قطر در سال۲۰۱۹برابر با ۳/ ۱میلیارد دلار بوده که ۵۶درصد از آن را کالاهای مصرفی تشکیل دادهاست که فرصت مناسبی را در اختیار ایران قرار میدهد تا با استفاده از ظرفیت های بنادر جنوبی خود در نقش پلی میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه عمل کند؛ هرچند بهرهگیری از این فرصت در گرو توسعه امکانات ترانزیتی و لجستیکی بنادر جنوبی چون دیر، چابهار و بندرعباس است.
البته فعلیت بخشیدن به پتانسیل ترانزیتی ایران بهعنوان پل ارتباطی میان کشورهایی چون قطر، امارات و ترکیه در گرو رفع محدودیتهای ناشی از تحریمها بر بخش بانکی و مالی ایران است. این موضوع در روابط تجاری ایران و قطر نیز تاثیرات منفی داشته است؛ بهطوری که به سبب تحریمهای بانکی، روابط رسمی مالی میان دو کشور وجود ندارد و نقل و انتقال پول از طریق صرافیها انجام میشود که این امر هزینه انتقالات مالی را افزایش میدهد.
نتیجه
توجه ویژه تهران به گسترش صادرات غیرنفتی به کشورهای همسایه از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس از ابتدای سال ۱۴۰۰، وجود پتانسیلها و ظرفیتهای مناسب در تولید محصولات میوه و ترهبار، لبنیات، آهن و فولاد، خشکبار و صادرات به این کشورها امری است که نباید از آن غافل شد. در واقع ایران کشوری با بازاری بزرگ، نزدیک و پرجاذبه برای فعالان اقتصادی این کشورها است و اقداماتی چون یادداشتهای تفاهم همکاری، تفاهمنامه گمرکی، تفاهمنامه ترانزیت، امضای موافقتنامه پرهیز از اخذ مالیات مضاعف همگی میتواند در راستای تقویت روابط دوجانبه میان دو طرف بسیار موثر واقع شود.
در مقابل سبد غیرمتنوع صادراتی ایران به این همسایگان جنوبی، نبود مرکز تجاری ایران در این کشورها برای ارائه خدمات به تجار و بازرگانان ایرانی، ضعف در شناخت و آگاهی از بازار و نیازهای آنها و بازار آنها عدم بازارسازی و برندسازی برای کالاهای صادراتی، عدماستقرار رایزن بازرگانی ایران در این همسایگان جنوبی ایران همگی پاشنه آشیل تجارت میان دو طرف به شمار میآید و این در حالی است که تنها در سال گذشته حجم تعاملات مالی ایران با امارت ۲۲ میلیارد دلار، ایران و قطر ۱۲۰ میلیون دلار، ایران و عربستان ۱۵ میلیون دلار، ایران و کویت ۱۷۰ میلیون دلار و ایران و عمان ۱ میلیارد دلار بوده است که گویای پتانسیل گسترده برای تعاملات اقتصادی میان دو طرف است.
امکان الگوبرداری ایران از موفقیت کشورهایی چون قطر، عربستان و امارات در جذب سرمایهگذاری خارجی، دسترسی ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس به آبهای آزاد و مزیتهای ترانزیتی ایران در اتصال این کشورها به منطقه قفقاز و آسیای میانه تماما فرصتهای وسیعی برای توسعه تعاملات تجاری میان دو طرف است.
نظر شما