بازار، گروه استانها؛ آمارها نشان میدهد که در دو دهه اخیر تعداد شاغلان بخش کشاورزی یا همان باغات و مزارع در کشور نصف شده است برق کارشناسان دلیل اصلی این موضوع را خشکسالی و همچنین سیاستهای ناکارآمد اقتصادی میدانند.
از یک سو دولت نتوانسته به درستی سیاستهای حمایتی را در قبال کشاورزان به درستی انجام دهد که ما اینکه شاهد هستیم بر سر قیمت گذاری گندم اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد و حتی دولت درگیر چالشهای فراوانی نیز شده است از سوی دیگر افزایش هزینه تولید محصولات کشاورزی باعث شده تا بسیاری از کشاورزان عطای کار را به لقایش ببخشند. این در حالی است که به خصوص بعد از جنگ روسیه و اوکراین نیاز جهانی به محصولات کشاورزی بیش از پیش شده است در گفتگو با محمد تقی رضوانی کارشناس کشاورزی به این موضوع میپردازیم.
* شرایط امروز کشاورزی چگونه است؟
آمارها نشان میدهد که در سال ۸۴ حدوداً ۲۲ درصد بازار کار کشور سهم بخش کشاورزی بود این در حالی است که در سال ۱۴۰۱ این شاخص به ۱۳ درصد کاهش پیدا کرده است. این آمار به وضوح نشان میدهد که ما نتوانستیم بخش اعظمی از اشتغال کشاورزی خودمان را حتی نگه داریم چه برسد به اینکه آن را تقویت کنیم.
هزینه تولید محصولی مانند گندم در همین یک سال اخیر تقریباً دو برابر شده است
وقتی شما نتوانید در حفظ وضعیت موجود در هر بخشی از جمله کشاورزی موفق عمل کنید نمیتوانید انتظار داشته باشید که به سمت وضعیت مطلوب حرکت کنید در واقع اشتغال بخش کشاورزی در یک و نیم دهه اخیر حدوداً نصف شده این نشان میدهد که ما نتوانستیم به درستی کشاورزیمان را حفظ و تقویت کنیم.
* یعنی راهکارهای دولتی جواب نداده یا موضوع دیگری است؟
اگر سیاستهای دولتی جواب میدادند امروز به جای کاهش در سهم اشتغال کشاورزی میبایست شاهد افزایش آن هم میبودیم. یکی از بخشهایی که به شدت به نظر میرسند سیاستهای ناکارآمد دولتی در آن دخیل بوده تغییر الگوی کشت است ما اگر میتوانستیم برای غلبه بر خشکسالی توسعه واحدهای فناور و نوین کشاورزی را در کنار تغییر الگوی کشت پیش ببریم امروز باید شاهد افزایش تولید کشاورزی و اشتغال در این زمینه بودیم که متأسفانه این چنین نیست.
شاخص ها تنها در بخش اشتغال منفی نیستند بلکه در زمینه تولید نیز همین موضوع را خورده است فراموش نکنیم که یک قبل ۱۰۰ هزار تن گندم سالانه در استان سمنان طبیعی بود اما سالهای قبل این میزان حتی به ۴۰ هزار تن نیز رسید و افزایش قیمت در سال ۱۴۰۱ سبب شد تا دولت بتواند ۶۸ هزار تن گندم از کشاورزان خریداری کند که هنوز با یک سال متوسط در یک دهه قبل فاصله چشمگیری دارد.
یکی از عوامل کاهش چشمگیر سهم اشتغال و تولید از کشاورزی عدم حمایتهای دولتی است چالشهایی که بخش کشاورزی با آن رو به رو بود به مراتب بیشتر از بخش صنعت محسوب میشود اما شاهد هستیم که دولت تمام تمرکز خود را در صنعت گذاشت و در واقع کشاورزی به نوعی رها شد.
* چه چالشهایی بروز کرده است؟
این رها شدن کشاورزی سبب شد تا شاهد بروز مشکلات عدیده در کشاورزی استانهای کشور باشیم از یک سو هزینههای تولید محصولات کشاورزی بالا رفت و از سوی دیگر بازار کار این مجموعه کاهش یافت چرا که اولاً نتوانستیم در زمینه تولید نیروی کار ماهر کشاورزی برنامه عملیاتی داشته باشیم و در ثانیاً افزایش هزینههای تولید باعث شد تا اشتغال در بخش کشاورزی صرفه نداشته باشد.
امروز کشاورز سرخهای یا گرمساری در حالی یک خربزه را با قیمت ۲۰ هزار تومان میفروشند که ۱۰۰ هزار تومان برای آن آب مصرف شده است
هزینه تولید محصولی مانند گندم در همین یک سال اخیر تقریباً دو برابر شده است که شامل افزایش دو الی سه برابری نهادهایی مانند کود میشود این در حالی است که قیمت خرید محصولات کشاورزی حتی ۵۰ درصد هم بیشتر نشده است معنای این گزاره افزایش هزینه تولید و کاهش رغبت کشاورزان برای تولید محصولات کشاورزی است.
کشاورزان امروز از خودشان میپرسند که چطور میشود در کشورهای همسایه گندم ۳۰ هزار تومان خریداری شود اما دولت صحبت از رقم ۱۵ هزار تومان میکند در صورتی که کشاورزان هزینهها یا شأن را نسبت به سال قبل بیش از دو برابر میبینند
* درباره خشکسالی چطور؟
یکی دیگر از موانع کاهش سهم اشتغال و تولید از کشاورزی موضوع مهم خشکسالی و آب است دولت برای مقابله با خشکسالی میبایست سه راهکار را دو دهه قبل مدنظر قرار میداد. اول راهکارهای کوتاه مدت مانند اصلاح سیستمهای آبیاری حرکت به سمت سیستمهای نوین آبیاری در باغات و مزارع همچنین لایروبی قنوات و منابع آبی میبایست صورت میگرفت که البته در این بخش اقداماتی شد اما به صورت کامل موفقیت کسب نشده است.
دوم میان مدت، دولت میبایست کشتهای نوین الگوهای کشت کم آب بر با راندمان بالا تأمین آب برای کشاورزی توسعه کشتهای هیدروپونیک و ایروپونیک آموزش کشاورزان حرکت به سمت کشتههای جایگزین و غیره را در دستور کار قرار میداد که به وضوح مشاهده بیبرنامهگی در این امر بودیم تا جایی که در استان سمنان هنوز هم خربزه و هندوانه کاشت میشود.
امروز کشاورز سرخه ای یا گرمساری در حالی یک خربزه را با قیمت ۲۰ هزار تومان میفروشند که ۱۰۰ هزار تومان برای آن آب مصرف شده است این موضوعی است که حتی خود کشاورز هم آن را نمیداند اگر این کشاورز بداند که با ۱۰۰ هزار تومان آب و با کشت زیره زعفران یا عناب آب میتواند ۸۰۰ هزار تومان سود کند هرگز خربزه ۲۰ هزار تومانی کشت نمی کند لذا این مسائل نشان میدهد که دولت برنامهای در این زمینه ندارد.
۹۰ درصد آب استان سمنان سهم کشاورزی میشود
سوم راهکار بلندمدت است یعنی تأمین منابع آبی، توسعه شهرکهای گلخانهای برای بلند مدت، ورود فناوریهای نوین و شرکتهای دانش بنیان برای اصلاح ساختار کشاورزی، همچنین استفاده از پساب و آب خاکستری همچنین مفهوم آب مجازی برای تولید محصولات کشاورزی و ... در این مجموعه میبایست صورت میگرفت اما شاهد هستیم که کشاورزی استان سمنان هنوز هم با همان آبی کشت میشود که مردم پس از تصفیه آن را مینوشند.
* و این در حالی است که سمنان در زمره شش استان خشک کشور است
دقیقاً. در حالی که استان سمنان روز به روز تشنهتر و نیاز به منابع آبی جدید در آن بیشتر احساس میشود، ۹۰ درصد آب استان سمنان سهم کشاورزی میشود که محصولات کشاورزی ۱۰ درصد صنعت نیز برای این استان آورده مالی ندارند در نتیجه کشاورزی بی بهره و بی کیفیت استان سمنان فقط منابع آبی را هدر میدهد چرا که دولت نتوانسته کشتهای صحیح را ترویج دهد.
ما در استانی انتظار انتقال آب خزر را داریم که ۹۰ درصد آب ارزشمند آن سهم کشاورزی میشود در نتیجه اگر نیمی از دریای خزر هم به سمنان بیاید به واسطه فقدان برنامه ریزی کاری از پیش نخواهد رفت زیرا ساختارها و سیستم ها نادرست هستند و ما آب را هدر می دهیم.
نظر شما